روزنامه جهان صنعت نوشت: دامنه خشکسالی در حالی هر سال گستردهتر میشود که اقداماتی که برای مقابله با این بحران انجام شده است، نه تنها کافی نیست بلکه بنا به گفته کارشناسان از حجم بحران کم نمیکند.
کارشناسان میگویند ایران وارد یک دوره خشکسالی ۳۰ ساله شده که از حدود ۲۰ سال پیش شروع شده و آثار این دوره خشکسالی بیش از پیش قابل مشاهده است.
احد وظیفه رییس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی سازمان هواشناسی کشور بر این باور است که خشکسالی در ایران با دو، سه ماه یا حتی دو، سه سال بهتر شدن وضعیت بارندگی تمام نمیشود و برای رفع بحران خشکسالی، باید رویکردهای اصلاحی جدی در مدیریت منابع و مصارف آب کشور اتخاذ شود، زیرا در ۴ دهه گذشته حدود ۱۴۰ میلیارد مترمکعب از منابع آبی تجدیدپذیر کشور را از دست دادهایم یا به عبارتی دیگر، اکنون دچار کسری مخزن ۱۴۰ میلیارد مترمکعبی در سفرههای آب زیرزمینی ایران هستیم.
به گفته او زمانی میتوان خشکسالی را پایان یافته دانست که آبخوانهای کشور احیا شده باشند، حال آنکه میزان مصرف آب در ایران آنقدر زیاد شده است که حتی اگر در یک سال شاهد بارندگی نرمال باشیم، باز هم برای پاسخ به تمام تقاضاهای تعریفشده برای مصرف آب در کشور، دچار کمبود خواهیم بود و ناچاریم از منابع زیرزمینی بیشتر برداشت کنیم.
کارشناس حوزه آب میگوید: هدف ما این بود که آب را مدیریت کنیم که برای سالهای خشک مشکل نداشته باشیم، در حالی که شیوه درمان اشتباه بود یعنی به جای اینکه به مدیریت منابع آب زیرزمینی رسیدگی کنیم سدهای اضافی ساختیم.
داریوش مختاری درباره وضعیت تامین آب با توجه به روند بارندگی و تداوم خشکسالی در کشور به ایلنا گفت: اکنون اقلیم در ایران در حال تغییر بوده و بارشها نامنظم شده است. در مقطعی کوتاه حجم بالایی از بارش سیلآسا داریم، اما بارشهای فصلی منظم نداریم، درصد کمی بارندگی در تابستان و ۱۵ درصد بارشها مربوط به پاییز است و زمستان تا فروردین هم بارش قابل توجهی داریم، البته این وضع از یک زاویه نگرانکننده نیست، چون عمده بارشها در فصل زمستان است، اما از سوی دیگر تصویری که وجود دارد خشکسالی است یعنی کمتر از ۲۰۰ میلیمتر بارندگی داریم.
این کارشناس آب بر این باور است که تغییرات اقلیمی ناشی از تمام دخالتهایی است که در طبیعت ایران اعمال شده و از همین رو این دخالتهای انسانی اقلیم حساس و شکننده ایران را به جایی رسانده که بینظمی در بارش و کم شدن فاصله دورههای خشک و سالهای کمبارش هم در میانگین بارندگی سالانه خود را نشان میدهد.
بخشی از این دخالتها احداث سدهاست؛ موضوعی که به گفته داریوش مختاری در اوضاع کنونی اقلیم و بارندگی در کشور تاثیرگذار بوده است. او میگوید: به نوعی در طبیعت دست بردهایم و به حدی طبیعت را مورد آزار قرار دادهایم که تاثیر خود را روی پدیدههای اقلیمی برجا میگذارد. دخالتهای ما منجر به کم یا نامنظم شدن بارشها شده و سالها ممکن است از میانگین هم بالا برود، اما به صورت کاملا غیرقابل پیشبینی و سیلآسا است.
سدها عامل خشکسالی؟
سدها اگرچه علاوهبر تامین آب شرب، کارکردهایی همچون جلوگیری از بروز سیلاب، تامین آب مورد نیاز بخش صنعت و کشاورزی و تولید برق دارند، اما مخالفان سرسختی هم دارند که معتقدند سدسازیهای بیرویه که از دهه ۷۰ در ایران آغاز شد، روند خشکسالی در ایران را تسریع کرد.
کار سدسازی در ایران از سال ۱۳۲۶ آغاز شد و اکنون براساس آخرین اطلاعات شرکت مدیریت منابع آب ایران در ۳۱ استان کشور ۶۴۷ سد در حال بهرهبرداری، ۱۴۶ پروژه احداث سد در دست اجرا و ۵۳۷ سد در دست مطالعه است.
تداوم روند فعلی سدسازی در کشور باعث از بین رفتن منابع جبرانناپذیر و با ارزش آب، مصب رودخانهها و زیر آب رفتن صدها روستا، مرتع، مزارع و… میشود، حتی در صورتی که بپذیریم سدسازی امری ضروری و مفید است شاهد افراط بیمانندی در زمینه ساختوساز، بتنریزی و تعویض مسیر رودخانهها بهمنظور احداث سد در کشور هستیم بهطوری که دستکاری در سامانه رودخانهها بسیار شدیدتر از آن مقدار آبی است که به گفته وزارت نیرو قرار است مدیریت شود و این مدیریت منابع آب به هیچ عنوان تناسبی با حجم ساختوسازها ندارد.
محمد درویش پژوهشگر محیطزیست برا ین باور است که نخستین اصلی که در سدسازی باید رعایت شود حفظ جریان پایه رودخانهها است، چراکه سد قرار نیست دبی ثابت یک رودخانه را تغییر دهد، اما متاسفانه این اصل مهم و حیاتی را صنعت سدسازی ما به کل نادیده گرفته است.
مساله مهم دیگر تبخیر آب پشت سدهاست. سوالی که مطرح میشود این است که آیا وزارت نیرو به صورت دقیق آماری دارد که چند درصد از آبهای پشت سدهای کشور پیش از اینکه به مصارف مختلف برسد، تبخیر میشوند؛ پرسشی که هیچگاه وزارت نیرو پاسخی برای آن ارائه نکرده این است که چرا در کشوری که میزان تبخیر آب در آن بسیار بالا است این تعداد سد احداث میشود؟
مختاری کارشناس حوزه آب در این رابطه میگوید: بیش از ۶۰۰ سد ساختهایم که از این میزان حدود ۲۰۰ سد بزرگ هستند، حال سوال این است که آیا این سدها به ما کمک میکنند؟ اکنون بارشها نامنظم شده و با پدیدههای اقلیمی که بیشتر ماهیت خشکی دارند مواجهایم، برای نمونه سد طبس یا سیوند هستند یعنی رودخانههای شاداب خشک شده، دخالت انسانی به این شکل بوده که سدهای زیادی احداث کردیم، رودخانهها و دریاچهها را خشکاندیم، میزان تبخیر کاهش داشت و رطوبت هوا تغییر کرد و تاثیر اقلیمی خود را روی بارشها گذاشت، پس اگر سد ساختیم و جریان آبی رودخانهها را قطع کردیم به خشکی طبیعت دامن زدیم، اما آیا با این اقدمات کمآبی را درمان کردیم؟
او اضافه میکند: هدف ما این بود که آب را مدیریت کنیم که برای سالهای خشک مشکل نداشته باشیم، در حالی که شیوه درمان اشتباه بود، یعنی به جای اینکه به مدیریت منابع آب زیرزمینی رسیدگی کنیم سدهای اضافی ساختیم، مثلا سد طبس طی ۲۰ سال گذشته فقط یک بار آبگیری کرده و تاثیر خاصی هم نداشته، پس به تعدد سد ساختیم و جریان آبی رودخانهها را قطع کردیم و به تغییرات اقلیمی دامن زدیم، اما سدها نتوانستند موثر باشند، جایی که سدها در حوضههای آبی منتهی به شهرها مثل تهران موثر بودند توسعه اضافی پدید آوردند، یعنی گفتیم منابع آبی زیادی در اختیار داریم و شهرها را توسعه دادیم، پس هم در حوزه شهری سدها کار ما را سخت کردند یعنی شهر را توسعه دادیم و تقاضاهایی به وجود آوردیم که مشخص نیست در بلندمدت پاسخگو باشیم و هم اینکه جریان رودخانهها را قطع کردیم و مشکلات پدید آوردیم.به گفته او، تعدد سد روی رودها مشکل ما را حل نکرد، مثلا حدود یک و نیم میلیارد آب ورودی به دریاچه ارومیه داشتیم که با ۲۴ سد ساختهشده، ۲۰ سد در دست ساخت و حدود ۲۰ سد در دست مطالعه تمام جریانهای آبی به این رودخانه را قطع کردیم، ۵/۱ میلیارد آب دریاچه را گرفتیم و اراضی بالادست را توسعه دادیم و برای برخی منافع ایجاد کردیم و امروز گرفتن این منافع کار سادهای نیست، همین روال را در دریاچه بختگان و تالاب گاوخونی هم دنبال کردیم که نتیجه آن قطع جریان آبی بود.
کشاورزی آبهای زیرزمینی را میبلعد
مساله مهمتر از سدسازی برداشت از منابع زیرزمینی است. استانداردهای جهانی نشان میدهد که هر کشوری در بدترین حالت اگر ۴۰ درصد از منابع آب تجدیدشونده خود را برداشت کند، دچار شرایط بحرانی میشود، این در حالی است که در ایران بیش از ۸۵ درصد از منابع آب تجدیدشونده برداشت میشود.
کارشناسان بر این باورند که این حجم از برداشت و بهرهبرداری از منابع آب تجدیدشونده کشور را در آینده با خطرات بسیار جدی و چالشهای غیرقابل جبران مواجه خواهد کرد.حسین رفیع کارشناس منابع آب درباره میزان هدررفت آب در بخش کشاورزی میگوید: در مدیریت آب در بخش کشاورزی ضعیف عمل کردهایم. بخشی از قصور هدررفت آب در بخش کشاورزی مربوط به وزارت نیرو است، چراکه ۳۰ تا ۵۰ درصد از آبی که از پشت سدها به سمت زمینهای کشاورزی روانه میشود پیش از رسیدن به مقصد هدر میرود، چون هنوز کانالهای انتقال آب به زمینهای کشاورزی احداث نشده و اگر هم احداث شده باشد دارای ایرادات اساسی است و باعث هدررفت آب در این بخش میشود.داریوش مختاری در این رابطه میگوید: در هر حال وقتی در نظام بهرهبرداری اختلال ایجاد کردیم نباید انتظاری غیر از آنچه اکنون رخ داده داشته باشیم، مثلا در آجیچای چند سد احداث شده و در حوضه آبریز دریاچه ارومیه کشاورزی در مقیاسهای بزرگ و در سطح ۲۰۰ هزار و ۳۰۰ هزار هکتار توسعه داده شده یعنی جریان آبی منحرف و برای ذینفعان آبیاری ایجاد کرده است یا اینکه با سد خداآفرین هم به همین شکل مشکل ایجاد کردهایم.
او اضافه میکند: در نظام آبی به حدود ۱۰۰۰ رودخانه کشور چه از دید آبشناختی و چه بهرهبرداری دست بردهایم. وقتی این اتفاق افتاده خودمان را در یک منگنهای قرار دادهایم که حل مساله دشوارتر از زمانی است که این اختلال را ایجاد نکرده بودیم، یعنی مسائل را پیچیده کردیم، اکنون اگر انتظار داریم اقلیم برگردد و یک سرزمین شاداب داشته باشیم راهحل این است که هزینههای پروژههای انتقال آب صرف حل این مسائل شود.به گفته این کارشناس حوزه آب، امروز معضل منابع آب داریم و ریشه آن نیز درآمدهای نفتی است که برای ساخت سازه و شبکههای آبیاری زهکشی و عدم مدیریت فناوری پمپ آبهای زیرزمینی هزینه و نظام آبیاری درست را متلاشی کردیم.
- 16
- 4
کاربر مهمان
۱۴۰۲/۱۰/۳ - ۸:۴۴
Permalink