ميگويند پادشاهي به وزير ارشد خود گفت: «ميل داريم كاري كنيم كارستان كه سالها و قرنها بعد از ما، مردم از آن سخن برانند و بياد ما بيفتند».
وزير دانشمند كه بارها شقاوت و خونريزيهاي ارباب خود را ديده بود، گفت: «قربان، هرچه ميبينيد، بدون كموكاست و تغيير بر جاي خود بگذاريد، تا مردم هميشه از شما به نيكويي ياد كنند».
آرزوي ماندگاري و ابدي شدن براي انسان فاني، موجب انجام عملياتي ميشود كه گاه به نفع خود او يا جهان اطراف او نيست؛ سالمترين ميل به ماندگاري، موجب توليد مثل شده و انسان ميل دارد توسط فرزندانش و نسلهاي آتي، خود را ماندگار كند و يا حداقل فكر كند كه ماندگار است. ولي گاه براي ماندگار شدن، عملياتي را انجام ميدهيم كه ننگ دايمي را براي ما به ارمغان ميآورد. تيمورلنگ در اطراف سبزوار ،كوهي از جمجمههاي اهالي برپا كرد كه يكي دو قرن بعد از او هنوز ديده ميشد! هيتلر، جناياتي را انجام داد كه هنوز بشر در حال هضم آن است! با اين تصور كه رايش سوم قرار است ۱۰۰۰ سال بر جاي بماند!
شاهان آسيا يا منطقه خاورميانه و افراد با نفوذ در اين مناطق، دست به ابداعات مخربي زدند كه هيچگاه نفعي به بشريت نرساند و تنگناهايي براي بشريت ايجاد شد كه سالهاي سال مردم را به زحمت و مرارت دچار كرد!
ظلالسلطان، فرزند نخست ناصرالدين شاه، چون از مادر قاجار زاده شد، حق سلطنت نداشت و بهگفته او ۵۰ سال بدون تاج سلطنت كرد و در اصفهان و مازندران (زيرنظر پدر تاجدارش) به خوشگذراني و فسق و فجور پرداخت و آنگونه كه نوشتهاند، سفاكترين عضو خانواده قاجار بود. ديوار اتاقهاي قصر او در كلاه قاضي اصفهان از كاغذ ديواريهاي فرانسوي پوشيده شده بود.
او براي آنكه نامش جاويدان بماند، كوه مالي ميكرد! كوه مالي يعني از حدود ۱۰۰۰۰ نفر از ايلات و عشاير ميخواست كه از يك طرف كوه رحمت شيراز وارد شدهو به سوي طرف ديگركوه پيش بروند و شكارها را (قوچ و ميش و كل وبز) بهطرف محلي كه ظلالسلطان (مسعود ميرزا) قرارداشت، برانند و او آماده بود كه با تفنگهاي انگليسي و يا بلژيكي از پس آنها برآيد. در خاطراتش ميگويد در كوه، كسي نماند كه از گوشت شكار، ميل نكرد! خلاصه كوه مالي يعني پاك كردن كوه از هر گونه جنبده؛ آنگاه آنها كوه را براي چهار يا پنج سال قرق ميكردندتاجمعيت شكار دوباره به حد نصاب برسد و دوباره كوه مالي را آغاز ميكردند. روز از نو، روزي از نو!
ميل به تازهكاري و يادگاري براي آينده گذاشتن در نزد ما نيز هست. به فرموده اقبال لاهوري: « فروغ آدم خاكي ز تازه كاريهاست، مه و ستاره کنند آنچه پيش ازاين کردند».
تخريب محيط زيست؛ ارثيه شوم رييسجمهور
اما تازهكاري اگر بدون انديشه باشد، اغلب به فاجعه منتهي ميشود. يكي از اين فاجعهها يا ميراثها به انزلي باز ميگردد. انديشه كنارگذر انزلي، بهسرعت اجرا شد و اين طرح مورد انتقاد كارشناسان مستقل قرار گرفت اما دولت وقت با نهايت سماجت آن را دنبال كرد. ميگفتند رييسجمهور پيشين با هليكوپتر به ديدار طرح رفت و از بالا گفت چرا اين جاده را دو بانده نميكنند؟ دوباره تلاشها مضاعف شد و تعداد ستونها چند برابر و قسمتهايي از تالاب كه تعداد زيادي قو در آن زمستان گذراني ميكردند، خشك شد. زرجوب قدرت خود را از دست داد و مقدار آب ورودي برازاني را از نيم متر كمتر كرد.اين ارثيه شوم، هوس يك رييسجمهور براي انزلي عزيز بود كه روزي ۲۲ هزار هكتار وسعت داشت و به هفت هزار هكتار رسيد. اكنون در مرز ۹۰۰۰ هكتار تقلا ميكند!
پروژههای ملي يا ميلی
از اين شوك رها نشده بودم كه خبر ديگري از راه رسيد. رييسجمهور وقت در حوالي آمل، كلنگ كانال اتصال آب درياي مازندران را به استان سمنان، به زمين زد؛ « هر دم از اين باغ بري ميرسد، تازهتر از تازهتري ميرسد».
بنده در آن سالها بيش از ۳۰ مصاحبه با مطبوعات داخلي و خارجي انجام دادم. من يك سوال بيجواب را بهصورت مرتب تكرار ميكردم و آن اينكه هدف از اين انتقال آب چيست؟ كلنگ زده نشد و دولت عوض شد؛اين پروژه دوباره نيز مطرح شد ولي پيگيري نشد. آنچه بنده را بهكل گيج كرده، اين بود كه هدف از اين پروژه چيست؟ چرا اين طرح بهصورت يك طرح ملي، جلب توجه كرد؟ من فكر ميكنم اين طرح ملي نبود بلكه بهقول كارشناسي، اين طرحي «ميلي» بود، يعني شخصي ميل داشت كه چنين كاري را انجام دهد ولي خوشبختانه نشد.
ماجراي انتقال آب خزر به سمنان
رييسجمهورپيشين بهدليل عرق وطنخواهي و علاقهاي كه بهداستان سمنان داشت، تصميم گرفت درياي مازندران را به سمنان برساند. دلايل مخالفت بنده با انتقال آب درياي مازندران به سمنان، آناست كه هدف اين طرح مشخص نيست. اگر هدف كشاورزي در سمنان بوده،آياتمامي عوامل مانند هوا و خاك آماده است؟شوري آب درياي مازندران ۱۳ در هزار است. اگر اين آب را به سمنان منتقل كنيم، آب شور است. خوب فرض كنيم كه پنج كارخانه آبشيرينكن در ساحل آمل جاسازي ميكنيم. علاوهبر هزينه سرسامآور اين كارخانههاي آب شيرينكن، نمك حاصل از شيرين كردن آب را به دريا پس ميدهد و بهزودي توليد آب شور ميكند. هدايت الكتريسته آن دهها و صدها برابر آب دريا ميشود و اين شوري موجب از بين رفتن تمامي موجودات ساحلي ميشود و سواحل جنوبي درياي مازندران، خاصيت حياتي خود را از دست ميدهد.
گاه گفته ميشود كه كارخانه را در دل كوير بگذارند و نمكهاي توليد شده را در بيابان بريزيم. در اين صورت هزينه انتقال و شيرين كردن آب شور چقدر خواهد شد؟ با اين آب گران قيمت، چه محصولي را ميتوان كاشت كه مقرون به صرفه باشد؟ آنوقت آيا خاك استان سمنان براي كشاورزي مناسب است؟ خاكي كه شن و سيليس فراوان دارد و مواد آلي در آن وجود ندارد. اگر بخواهيم خاك را نيز آماده كشاورزي كنيم، آنوقت هزينه محصول كشت شده، چقدر خواهد شد؟ بنده اين طرح را يك طرح فانتزي و غيرقابل تصور و اجرا مينامم. طرحي كه ارزش فكر كردن نيز ندارد.
كويرهايی كه پناهگاه شدند
البته در زمان رياست جمهوريهاي بعدي، مساله انتقال آب از خليجفارس به يزد و كرمان مطرح شد. آقاي خاتمي بدش نميآمد امتيازهايي به يزديها بدهد و از خود يادگاري بگذارد. دوباره مردي از سمنان، سوداي انتقال آب از درياي مازندران به سمنان را مطرح كرد؛ سرانجام انتقال آب از ارس، حتي از درياي مازندران و از رود زاب به درياچه اروميه مطرح شد. رودي كه دبي آن ۶۰۰ ميليون مترمكعب در سال است و بيشتر از ۱۵ سال طول ميكشد تا آب درياچه اروميه را به حد نصاب گذشته برساند. اين رودخانه به عراق ميريزد.حدود ۳۰ سال قبل، سياستمداري كهنهكار و خوشنام كه متاسفانه اكنون با ما نيست، اظهار داشت: «من هميشه موافق با اين امر بودهام كه آب درياي مازندران را به خليجفارس عزيز منتقل كنيم و موجب آباداني كوير شويم».بنده اين اظهارات را از طريق راديو شنيدم و به آن خيلي فكر كردم.
چندي قبل به يك انجمن زيست محيطي به نام «كوير سبز» در كاشان، دعوت شدم. آنها فرهنگي بودند و علاقه به ايران، راهنماي آنان بود. با يكي از موسسان صحبت كردمو گفتم چرا كوير سبز؟ كوير را به همين شكل كه هست، دوست نداريد؟
پاسخ دادند: « خوب البته اگر سبز و خرم باشد كه بهتر است»، عجب!در بررسي اكوسيستمهاي طبيعي، از نظر يك اكولوژيست بين بيابان و كوير، تفاوتهاي فراواني وجود دارد. بيابان را ما انسانها بهوجود آوردهايم و كوير، قبل از انسان روي زمين بهوجود آمده است. به عبارتي جنگل قبل از انسان و بيابان بعد از انسان ايجاد شد.
بنابراين كويرها قدمت بسيار بيشتري نسبت به بيابانها دارند و به همين دليل جانوراني كه در كويرها زندگي ميكنند به مراتب بيشتر از بيابانها و حتي جنگلهاست.به جانوراني كه در كويرهاي ما زندگي ميكنند، توجه كنيد: يوزپلنگ، بُزمجد، گربه شني، آهو، جيبير، گورخر، گراز، انواع مارها، انواع دوزيستان،انواع خزندگانو پرندگان شاخص مانند زاغ بور، باقرقره، هوبره و...؛نصف اين تعداد نيز در بيابانها ديده نميشوند. اين جانوران از دست انسان فراري شده و به كوير پناهنده شدهاند. اكنون كويرها در سراسر كره زمين، معدن حياتوحش و نيز معدن مواد ارزشمند مانند انوع كانيها هستند كه از دست انسان مصون مانده و به تدريج مورد استخراج معادن قرار گفتهاند.
روياي ايران رود
هر از گاهي پروژه ايران رود كه انتقال آب درياي مازندران به خليج فارس است، در مطبوعات موجي از هيجان و سروصدا را ايجاد ميكند ولي تا به حال حتي كلنگي نيز به زمين نخورده است. مساله اين است كه در جهان هيچگونه پروژه انتقال آب با اين فاصله، اتفاق نيفتاده و هيچكس حتي نزديك به اين اعداد و ارقام نشده است. دوباره سوالي مطرح ميشود كه هدف از اين انتقال آب چيست؟ آنچه در ذهن انتقال دهنده آب ميگذرد، آباداني كوير است ولي چگونه؟ جنس خاك كوير در بسياري از نقاط آهك آسماري است كه آب را بهراحتي داخل لايههاي زمين فرو ميبردو اين آهكها سريع آب را از خود عبور ميدهند. درياچه، تالاب و دشت در فارس از چنين سنگهاي آهكي تشكيل شده و در نقطهاي، آب در آن فرو ميرود؛بهگونهاي كه اكنون دشت ارژن خشك شده است.
بنابراين انتقال آب از درياي مازندران به خليجفارس نميتواند از بستر رودخانه صورت بگيرد؛ يا بايد يك بستر مصنوعي براي عبور آب ايجاد كنيم و يا آب را از داخل لوله، عبور دهيم. اگر آب را از داخل لوله عبور دهيم، اين آب تاثيري بر سطح كوير نميتواند داشته باشد؛ بنابراين بايد يك بستر V شكل براي عبور آب آماده كنيم كه از نظر ساختمان، شيب و عمق ديوارهها حساب شده باشند. مساله مهم آناست كه شيب مناطق مختلف از شمال تا جنوب به هيچ عنوان يكسان و يكنواخت نيست. گاه شيب بهطرف جنوب يا شمال و حتي بهطرف شرق و غرب است؛ بنابراين راه بايد مهندسي شده باشد و اين مسير با زاويهاي حساب شده به طرف جنوب ادامه يابد. شيب دو درصد در تمامي مسير بايد بهطورجدي رعايت شود.
آيا شيب از شمال به جنوب،يكنواخت است؟
همانگونه كه هر جادهاي بالا و پايين دارد و به سرازيري و سربالايي مبتلي ميشود، مسير كوير نيز با سربالايي و سرپاييني روبهرو ميشود و در اين موارد، نياز به پمپهاي قوي براي رساندن آب به نقاط بالا دست است. هر قدم كه به طرف خليج فارس نزديك ميشويم، هزينهها افزايش خواهد يافت. تمام طول مسير كه حدود ۳۰۰۰ كيلومتر است، بايد مساحي و نقشهبرداري شود. يك جاده دوبانده بايد در امتداد كانال انتقال آب احداث شود. اين جاده براي سرويسدهي به ايستگاههاي پمپ آب بايد بهوجود بيايد. گاه دو جاده در دو طرف رودخانه ميتواند موثرتر باشد وبايد هر دو كيلومتر، اين دو جاده توسط يك زيرگذر بهيكديگروصل شوند. وجود اين جادهها براي تعمير و ارتباط بين پمپهاي نرم است. ملاحظه ميكنيم كه هزينه به سرعت در حال افزايش است.
تيم نگهباني در طول مسير، كانال انتقال آب و گشتزنيها براي امنيت لازم را تامين خواهد كرد. همكاري تيم كانال آب و ماموران مسلح سازمان حفاظت محيط زيست، در اين مورد الزامي است. حفر كانال انتقال آب با هزينه فراوان، حدود پنج سال طول ميكشد و اگر بخواهيم آب شيرين در اين مسير جاري باشد، بايد از كارخانه آب شيرينكن استفاده كنيم. اگر اين كارخانهها در ساحل درياي مازندران بهعنوان مثال در آمل احداث شوند، آنوقت آب شور خواهد بود.در طول مسير كانال، نياز به خط الكتريسيته و گاز براي ساكنان ايستگاههاي محافظ كانال آب است كه گاه برحسب ضرورت تعدادشان به چندين نفر ميرسد. ملاحظه ميشود كه مخارج نگهداري از كانال انتقال آب در طول سالها به ميلياردها تومان خواهد رسيد ولي مساله آن است كه آيا اين كانال، پتانسيل جذب توريستها و يا محققان را خواهد داشت يا خير.اگر بخواهيم براي اين مسير درآمدزايي داشته باشيم، بايد تجهيزات گوناگون در برخي نقاط را تاسيس كنيم و از دانشجويان و محققان دعوت به بازديد كنيم.
در طول مسير كانال، بايد به طريقي كنترل شده، راه آب را به دشتهاي اطراف باز كرد تا اگر زمينهاي مناسب كشاورزي شكل گرفته است، به آنها آب برسانيم.
ميتوان با برنامهاي مناسب، به تمام اين نيازها دست يافتاما سوالي اساسي ايجاد ميشود كه بايد بهآن پاسخ دهيم.
سوال آن است كه: هدف اصلي انتقال آب از درياي مازندران به خليج فارس چيست؟ برنامهاي براي «سبز» كردن كوير داريم؟ چرا؟ كوير همانگونه كه است، چه اشكالي دارد؟
كوير را بايد حفظ كرد. تنوع گياهان كويري بيش از تنوع گياهان در شمال ايران است. مناطق كويري، بعد از پايان نفت، منشأ كسب درآمد از راه گردشگري و توريسم هستند.بايد قدر آنها را بدانيم و از آنها حفاظت كنيم. دنياي آينده، متعلق به كويرهاست. ما خشكترين كويرهاي جهان را داريم و بايد قدر آنها را بدانيم. تا به حال يك شب را در كوير گذراندهايد؟
اسماعيل كهرم
- 13
- 9