نامش را نخستينبار در كتاب درسي تاريخ خواندهايم. دشتي وسيع در آذربايجان كه محل جنگي نابرابر بين ايران عصر صفوي با امپراتوري عثماني بود. جنگي كه در آن چهل هزار قزلباش به مصاف نزديك به يكصد هزار سرباز عثماني و «يني چري» رفتند و نتيجهاش شكست سپاه ايران بود و تقسيم كردستان و از دست دادن بخشهايي از غرب ايران، اما صفحات تاريخ ميخواهند از رشادت سربازان ايراني در اين جنگ بگويند و بارها تاكيد كنند كه در اين جنگ هيچ سرباز ايراني به اسارت عثماني درنيامد و سربازان ايراني تا پاي جانشان از ميهن خود دفاع كردند.
برخي مستندات حتي از حضور زنان در هيبتي مردانه در اين جنگ ميگويند و ماجراها از سلحشوريهاي سربازان ايراني در اين جنگ روايت ميكنند. به گفته برخي منابع تاريخي اين جنگ دوروزه در ٣١ مرداد ٨٩٣ هجري شمسي در دشت وسيع چالدران آغاز شد. حالا ٣١مردادي ديگر در راه است. نه از همهمه ميدان نبرد در دشت سبز و وسيع چالدران خبري هست و نه صداي آتشافروزي عثمانيها گوش فلك را كر كرده، دشت آرام و بيدغدغه تن سپرده به سادگي سياهچادرها و عشاير ايل. چالدران اين روزها با چالدران عصر صفوي تفاوتهاي زيادي دارد.
نام چالدران هنوز هم كليدواژههايي را در ذهن رديف ميكند: جنگ نابرابر، لشكر مسلح عثماني، شاه اسماعيل، قزلباشان، شكست غرورآميز، روحيه بالاي نظاميان ايران و... مرور جنگ چالدران بهعنوان يكي از نقاط پررنگ دوران صفوي هنوز هم حرفهاي ناگفته بسيار براي علاقهمندان دارد. دشت چالدران ميدان جنگي عظيم در مقطعي مهم از تاريخ ايران بوده، اين دشت اگر زبان باز كند چه قصهها روايت خواهد كرد از آن دو روزي كه تنش آوردگاه نبردي نابرابر بين سپاهيان ايران و ارتش عثماني بود.
چالدران اين روزها در تقسيمات كشوري ديگر تنها نام يك دشت نيست، بلكه نام شهرستاني است كه تا پيش از سال٧٥ با عنوان «سيهچشمه» شناخته ميشد. چالدران امروز يك شهر مرزي است. با تمام مسائل و مشكلاتي كه يك شهر مرزي ميتواند داشته باشد. مثل بسياري از شهرهاي مرزي ديگر بينصيب از كملطفيها نبوده و نيست، تا جايي كه در مطالعات صورتگرفته براي شناسايي مناطق محروم كشور، اين شهر پس از قلعهگنج در جنوب كرمان، به عنوان محرومترين شهر كشور شناخته شده است. سايه مرز بر تن چالدران سنگيني ميكند؛ سايهاي تاثيرگذار كه بيش از هر چيز بر زندگي مردم شهر تاثير گذاشته است. اما چالدران ظرفيتهاي كمنظيري دارد كه ميتواند اين شهرستان را تبديل به مقصدي جدي براي گردشگري شمال غرب كشور كند.
ميراث جهاني در دومين شهر محروم كشور
آوردگاه جنگ چالدران در شمال شرق دشت چالدران ميتواند بهانهاي باشد براي مرور تاريخ نخستين جنگ ايران و عثماني. اين روزها چالدران يكي از مهمترين مكانهاي رويدادهايي است كه ميتواند با روايتگري بخشي از تاريخ صفويان تبديل به جاذبهاي منحصر به فرد در حوزه گردشگري شود. اما با هركدام از مسوولان اين شهرستان از بخشدار تا مديركل ميراث فرهنگي، در مورد تقويت زيرساختها و معرفي جاذبههاي تاريخي و گردشگري شهرستان سخن ميگوييم، موضوع بودجه را به ميان ميكشند.
در حالي كه براي رونق گردشگري علاوه بر موضوع بودجه، كمي درايت و مقداري هوشمندي لازم است. اما گويي بودجه پيشنياز تمام اقداماتي است كه قرار است توسط مسوولان انجام شود. تنها با كمي درايت اين شهر ميتواند تبديل به مركز اصلي گردشگري تاريخي در آذربايجان غربي شود. دو ميراث جهاني مهم يعني كليساي زُر زُر و قرهكليسا در نزديكي اين شهرستان، ظرفيتهاي بسيار خوبي براي جذب گردشگران به اين منطقه هستند كه مورد غفلت قرار گرفتهاند. وجود اين آثار ميراث جهاني در اين شهرستان سودي براي مردم اين منطقه به دنبال نداشته و ندارد. وسعت بكر و پر از ماجراي دشت چالدران ميتواند علاوه بر معرفي فرهنگ عشاير اين منطقه، يكي از مهمترين وقايع تاريخي ايران را نيز مرور كند. اما گويا چشم مديران همواره به بودجههاي كلان است كه در حوزه ميراث فرهنگي و گردشگري هرگز محقق نميشود و جايي براي خلاقيت در بهرهگيري از سرمايههاي موجود در ذهن و عملكردشان وجود ندارد.
از طرفي غلامرضا سليماني مديرعامل منطقه آزاد در مورد بهرهبرداري از ظرفيت كمنظير دو اثر ميراث جهاني در اين منطقه ميگويد: «حقيقت اين است كه ما از اين ظرفيتها خوب بهرهبرداري نكردهايم، سالانه ٢ تا ٥ هزار نفر از ارامنه از سراسر جهان براي زيارت كليساهاي تاريخي اين منطقه به ايران ميآيند و در يكي از رويدادها در يك هفته تا ده روز در اطراف قرهكليسا اقامت دارند، اما ما نتوانستهايم از اين ظرفيت خوب استفاده كنيم.» قرهكليسا يكي از كليساهاي آذربايجان است كه نامش در فهرست ميراث جهاني به ثبت رسيده است و در روستاي قرهكليسا در نزديكي چالدران قرار دارد و هرساله ميعادگاه ارامنه جهان است كه همزمان با روز شهادت تادئوس مقدس (از حواريون مسيح كه طبق رواياتي در اين كليسا به خاك سپرده شده است) براي انجام مراسم مذهبي «باداراك» به اين قرهكليسا ميآيند.
اما با اينكه به گفته مسوولان شهرستان بالغ بر ٤ هزار نفر هر سال در ايام خاصي در مجاورت قرهكليسا اقامت دارند، هيچ مركز اقامتي در اين محدوده احداث نشده و چادرهاي رنگين ميهمانان قرهكليسا كه هرساله در روزهاي پاياني تيرماه از ارمنستان، سوريه، لبنان، هلند، فرانسه، اتريش، آلمان و كانادا به ايران ميآيند، در اطراف اين بناي جهاني برپا ميشوند. البته محلي در نزديكي روستاي قرهكليسا براي كمپينگ ميهمانان در نظر گرفته شده است، اما در مواقع ديگر سال، در اين روستا اقامت داشته باشند نه اقامتگاه بومگردي در اين محدوده وجود دارد و نه مركز اقامتي كه به گردشگران خدماتي ارايه كند.
آبي گرم نميشود
مديران شهري گويا همتي براي استفاده از منابع طبيعي و تاريخي براي جذب گردشگر در اين منطقه ندارند. مختصات ويژه شهرهاي مرزي و موضوع امنيت در آنها موضوعي نيست كه بشود بهراحتي آن را ناديده گرفت، اما در همين شرايط نيز ميتوان اقداماتي در جهت جذب گردشگران خاص به اين مناطق انجام داد. اما در عين حال بخشدار مركزي چالدران ميگويد: «در دو سال گذشته مصوبه بودجه بالغ بر ٧٥ كيلومتر آسفالت روستايي را گرفتيم، اما هنوز مبلغ آن تخصيص پيدا نكرده است. مناطق مرزي و كوهستاني زيرساختهاي خوبي در زمينه راه ندارند. در اين منطقه روستاهاي زيبايي داريم كه راه دسترسي خوبي ندارند.
به همين خاطر مسافران وقتي ميآيند، ميبينند امكانات نيست، برميگردند و شهرهاي اطراف مثل ماكو و شوط و پلدشت را براي اقامت انتخاب ميكنند. در حالي كه چالدران به شهر بدون كولر ايران معروف است و در تمام تابستان هواي مطبوع و خنكي دارد.» غالب راههاي ارتباطي چالدران شوسه است و هنوز آسفالت به بخش عمده راههاي ارتباطي اين شهرستان نرسيده است، اما علاوه بر اين در حوزه اقامت هم هيچ امكاني در شهرستان وجود ندارد. آب گرم «ايسي سو» در نزديكي چالدران ميتواند يك ظرفيت مهم گردشگري در شهرستان باشد اما به حال خود رها شده و بدون هيچ امكان بهداشتي پذيراي معدود افرادي است كه از شهرهاي نزديك براي استفاده از آب گرم معدني آن ميآيند.
ضريح نو بر مزاري تاريخي
مزار سيد صدرالدين، وزير اعظم شاه اسماعيل كه در جنگ چالدران كشته شد، اين روزها تبديل به يكي از زيارتگاههاي چالدران شده است. بناي يادماني كه بر مزار او و سيدعبدالباقي قرا گرفته، در سال ٧٢ به بهرهبرداري رسيده است. در محل اين بناي يادماني در گذشته ساختماني ساده از گل و سنگ بر اطراف قبور اين دو سردار صفوي قرار داشت كه تخريب و به جاي آن بناي يادماني ساخته شده كه با ضريحي كه بر اطراف سنگقبرهاي موجود قرار گرفته بيشتر بقعهاي است براي توسل كه اهالي ميتوانند طوافش كنند.
قرار دادن ضريح بر مقبره سيد صدرالدين و عبدالباقي كه هردو از سرداران جنگ چالدران بودند، توسط اداره اوقاف كه متولي اين بناست، صورت گرفته است و عبدالله پور رييس ميراث فرهنگي چالدران ميگويد: «ما هيچ اظهارنظري در مورد اين اقدام نداشتيم، قرار دادن ضريح در اين بنا هم بدون مشورت ميراث فرهنگي صورت گرفته است.»
جولان «آدم پرانها» در چالدران
چالدران شايد براي كساني كه تاريخ و گردشگري در فهرست علايقشان است، يادآور قرهكليسا و دخمه فرهاد و ايسيسو (آبگرم) و بسياري آثار تاريخي و طبيعي ديگر باشد، اما براي كساني كه در چرخه قاچاق انسان فعاليت ميكنند، نقطه پايان حمل محمولهاي از انسانها در داخل مرزهاي ايران است. يكي از تبعات بيتوجهي به وضعيت معيشتي مرزنشينان و رها كردن آنها در ميان مشكلاتشان اين است كه آنها به اجبار دست به اقدامات غيرقانوني مرتبط با مرز براي امرار معاش بزنند. چالدران هم از اين قاعده مستثني نيست و به واسطه وجود مرزهاي كوهستاني در نزديكي اين شهرستان تبديل به مكاني براي استقرار قاچاقچيان انسان شده است.
مسافراني كه امكان خروج از مبادي رسمي و با هويت واقعي خود را ندارند، دست به دامن «آدمپران»هايي ميشوند كه چالدران برايشان شهري امن است. ماشينهايي كه با اسكورتهايشان با سرعت نور در جاده تردد دارند، در خيابانهاي چالدران تبديل به عناصري عادي شدهاند.
بعضي خانههاي شهر محلي امن هستند براي كساني كه چند روزي قرار است منتظر آرام شدن مرز بمانند. يكي از كساني كه ميگويد مدتي است «آدم پراني» را كنار گذاشته در مورد چگونگي «رد كردن» آدمها از مرز ميگويد: «بايد يك رابط آشنا طرف رو معرفي كنه، به هر كسي اعتماد ندارند، چند بار در تله نيروي انتظامي افتادهاند به همين خاطر تا مطمئن نشوند نه قيمت ميگويند نه قرار ميگذارند.» آدمپرانها نيمي از هزينه خروج غيرقانوني را ابتداي قرار ميگيرند و نيمي را وقتي كه فرد پايش به استانبول رسيد: «قيمت بستگي به طرف داره، اينكه با چه جرمي داره فرار ميكنه و چرا داره خارج ميشه» مشتريان اصليشان افغانهايي هستند كه ميخواهند وارد اروپا شوند: «به اتباع كشورهاي در حال جنگ راحت اقامت ميدن، به دليل همين خيلي از ايرانيها با شناسنامه اتباع افغان از كشور خارج ميشن تا پناهندگي بگيرن.»
چند ماشين پشت سر هم با سرعت بالا عبور ميكنند، اينها قاچاقچي هستند، يك همكار هم دارند كه در طول مسير به آنها گزارش ميدهد. اگر مرز امن نباشد و امكان عبور فراهم نشود، به اجبار مسافران بايد در يكي از خانههاي چالدران مقيم شوند تا شرايط مهيا شود: «گاهي ممكنه ١٠ روز طول بكشه تا مرز امن بشه، وقتي كه طرف از مرز رد شد، يك نفر ديگر در تركيه مسووليت رساندنش تا استانبول رو داره، بعضيها از تركيه با قايق ميرن تا يونان و از اونجا ميرن تا اروپا» اين پروسه عبور از مرز در حالي است كه «آدم پران» منصف باشد.
آوردگاه جنگ چالدران در شمال شرق دشت چالدران ميتواند بهانهاي باشد براي مرور تاريخ نخستين جنگ ايران و عثماني. اين روزها چالدران يكي از مهمترين مكانهاي رويدادهايي است كه ميتواند با روايتگري بخشي از تاريخ صفويان تبديل به جاذبهاي منحصر به فرد در حوزه گردشگري شود. اما با هركدام از مسوولان اين شهرستان از بخشدار تا مديركل ميراث فرهنگي، در مورد تقويت زيرساختها و معرفي جاذبههاي تاريخي و گردشگري شهرستان سخن ميگوييم، موضوع بودجه را به ميان ميكشند. در حالي كه براي رونق گردشگري علاوه بر موضوع بودجه، كمي درايت و مقداري هوشمندي لازم است.
فرزانه قبادي
- 14
- 2