جنگ چالدران
دو امپراتوری در اوایل قرن ۱۶، برای شرق ترکیه و هلال حاصل خیز( عراق و سوریه بزرگ) رقابت می کردند. یکی از این امپراطوری ها، امپراطوری عثمانی در غرب ترکیه و قسطنطنیه بود. درحالیکه گروه حاکم ترک بود، اغلب ساکنان مسیحیان بالکان بودند. امپراتوری دیگر که امپراتوری صفوی نام داشت، حاصل دوران جدید بود. این امپراتوری که ترکیبی از نژاد کرد، فارس و ترک بودند توسط شاه اسماعیل رهبر صوفیان شیعه صفوی بنیان گذاری شد. امپراتوری صفوی کار خویش را با مجموعه ای از فتوحات در آذربایجان و شمال غربی ایران شروع کرد. شاه اسماعیل نه سال بعد، تمام فلات ایران و بغداد را تصاحب کرد. سلطان سلیم امپراتور عثمانی بعد از این حوادث، تصمیم به مقابله با صفویان گرفت و قبال ترک شرق ترکیه را سرکوب کرده و به چالدران رسید، محلی که صفوی ها و عثمانی ها بایکدیگر در ۲۳ اگوست ۱۵۱۴ مبارزه کردند.
اولین نبرد دولت صفوی با عثمانی جنگ چالدران، بود که در شمال غربی ایران در نزدیکی شهرستان چالدران، در اول شهریور سال ۸۹۳ خورشیدی رخ داد؛ در نتیجه، سپاهیان عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم اول ( حکومت ۹۱۸–۹۲۶ ه.ق/ ۱۵۱۲–۱۵۲۰ میلادی) بر سپاه صفوی به فرماندهی شاه اسماعیل اول ( حکومت ۹۰۷–۹۳۰ ه.ق/۱۵۰۱–۱۵۲۴) پیروز شدند. اخبار این جنگ که رویارویی دو قدرت بزرگ آن روز جهان بود در کشورهای اروپایی به خصوص در ایتالیا که دولت شهرهای آن ایران را سدی محکم دربرابر عثمانی قلمداد می کردند، بازتاب داشت.
سالروز وقوع جنگ چالدران
سال روز وقوع جنگ چالدران بین ایران و عثمانی در تاریخ ۳۱ مرداد است.
علت جنگ چالدران
از علل جنگ چالدران می توان به مواردی چون گسترش قلمرو عثمانی در مشرق، هبوط بیگ نشین های آناطولی، حکمرانی عثمانی بر مغرب فرات که بعد از جنگ اُتْلُق بلی در ۸۷۷ قمری به شکست اوزون حسن و پیروزی سلطان محمد فاتح ختم شد، همینطور نفوذ روز افزون طریقت صفوی در آسیای صغیر و پا گرفتن جنبش قزلباشان که به تشکیل دولت صفوی (حکومت:ح ۹۰۶ـ ۱۱۳۵) و رواج تشیع انجامید، اشاره نمود که وقوع جنگ را بین ایران و عثمانی اجتناب ناپذیر کرده بود.
بایزید دوم، از جنگیدن با صفویان به علت گرفتاری های داخلی و خارجی، دوری کرد. اسماعیل صفوی ( حکومت:ح ۹۰۶ـ۹۳۰) نیز که هنوز برای درگیری با عثمانیان آمادگی لازم را نداشت، سیاست دوستی با بایزید را پیش گرفت. ولی در سال ۹۱۶ قمری، زمانی که شاه اسماعیل بر شیبک خان ازبک پیروز شد، این مناسبات به هم خورد؛ چون شاه اسماعیل پوست سر شیبک خان را که از کاه پر شده بود، با فتح نامه ای متکبرانه برای سلطان عثمانی فرستاد. این کار سبب شد تا بایزید خشمگین شود و در نامه ای به شاه اسماعیل، او را به حمله به ایران تهدید کند.
منطقه چالدران و رودررویی دو سپاه جنگ چالدران
از مزیت های سپاه ایران می توان به موقعیت استراتژیک منطقه چالدران و عدم رویارویی با متجاوزان در دشت باز اشاره کرد. شمار قشون ایران را در جنگ چالدران حدود ۲۹۰۰۰ تن بوده اند. شاه اسماعیل و فرماندهان سپاه، قبل از نبرد، برای تعیین استراتژی جلسه تشکیل دادند. نورعلی خلیفه لو و محمدخان استاجلو به علت این که با روش های جنگی عثمانیان و قدرت ویران ساز توپخانه آشنایی قبلی داشتند، پیشنهاد کردند که قبل از آنکه دشمن به تکمیل آرایش دفاعی خود موفق شود از پشت به آن ها حمله کنند. شاه اسماعیل و دورمیش خان استاجلو با این نظر منطقی مخالفت کردند که نتیجه آن شکستی سخت و نابود کننده بود. شاه اسماعیل با این طرح احمقانه اش به عثمانیان مهلت داد تا آرایش دفاعیشان را کامل کنند. در پشت زنجیره ای از توپ ها، دوازده هزار ینی چری مسلح به شمخال قرار گرفتند، مانعی که شبیه سدی نفوذناپذیر در برابر سپاه سوار ایرانی عمل نمود.
آرایش دو سپاه در جنگ چالدران
آرایش جنگی لشکر عثمانی، شامل ینی چریان که نیروی اصلی قشون بودند و تفنگ و شمشیر داشتند، شتران و استران بارکش به صورت سدّ محافظ ینی چریان، دویست توپ و صد خمپاره پیشاپیش قشون و گروه پیاده عَزَب ها( سربازان غیرمنظم در صفوف مقدّم) که نقش استتاری برای توپ ها نیز داشتند، در حالیکه سلطان سلیم بر بالای تپه ای مشرف بر دشت چالدران و در قلب لشکر مستقر بود، حاکی از عزم و آمادگی آنان برای جنگ چالدران بود.
مورخان ایرانی از پناه گرفتن نظامیان عثمانی درون« حصنی از عرابه و زنجیر» و قلعه آهنی سخن گفته اند. لشکریان ایران از هر نظر متفاوت از سواران عثمانی بودند، اسب های ایرانیان چاق و توانا بودند در حالی که سواران آن ها، بر خلاف نیروهای عثمانی که بیمار و خسته بودند، همه سالم و تندرست بودند، ولی اسلحه ایرانیان کمان های چاچی و گرزهای آهنین بود و توپخانه و قشون پیاده نداشتند. آرایش نظامی آن ها در جنگ چالدران شامل میمنه و میسره و قلب لشکر بود و شاه اسماعیل نیز با جمعی از سواران زبده در جانبی مشرف بر لشکر موضع گرفته بود تا در صورت لزوم به کمکشان برود. به روایت بعضی از مورخان، شاه اسماعیل در آن بحبوحه به شکار بلدرچین مشغول بود.
نتیجهٔ جنگ چالدران
در جنگ چالدران ۴۲هزار نفر از عثمانی ها کشته شدند و نزدیک به ۲۹هزار نفر از مردم ایران شهید شدند و ورق به سود سلطان سلیم برگشت. در صورتیکه بخواهیم از این منظر به لشکرکشی نگاه کنیم، به این ننتیجه میرسیم که این حمله یک پیروزی مقطعی برای عثمانی ها بود، ولی برای صفویان و به خصوص شاه اسماعیل یک فاجعه شد. بعد از جنگ چالدران، شاه اسماعیل مبتلا به بیماری افسردگی شد و دیگر در جنگ رهبری لشکریانش را بر عهده نگرفت. پیوند میان شاه اسماعیل به عنوان روح هدایتگر نیمه خدایی و قزلباش، بطور جبران ناپذیری شکسته شد.
در حدود یک سال بعد از شکست صفویان از عثمانیان در جنگ چالدران، عناصر قبایل قزلباش با اقتدار اسماعیل برای مدیریت امور کشور، کم کم ضعیف گشت. نتیجه ی جنگ چالدران سبب جدا شدن مناطق کردستان باختری شامل کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه کنونی از ایران شد. در جریان جنگ چالدران، منطقه های دیگری که شامل آذربایجان و تمام کردستان تا همدان بود از ایران جدا شد و بدست عثمانی افتاد ولی شاه عباس صفوی چند سال بعد توانست با جنگ قسمتی از مناطق کردستان را پس بگیرد. سپاه عثمانی شهر تبریز را نیز تصاحب کرد ولی به علت کمبود آذوقه ناگزیر به بازگشت شد و حکومت نوپای صفوی از فروپاشی حتمی نجات یافت.
در میدان جنگ چالدران بسیاری از سپاهیان ایران و فرماندهان و صاحبان مناصب کشته شدند و شاه اسماعیل با کمک چند قزلباش جان سالم به در برد. جنگ چالدران در تاریخ از اهمیت فراوانی بهره مند است چون نه تنها این عقیده را که مرشد شیعه معصوم است، نفی کرد بلکه روسای قبایل کُرد را نیز وادار کرد تا بیعتش را از صفویان به امپراتوری عثمانی تغییر دهند.
پس از جنگ چالدران
سلطان سلیم پس از جنگ چالدران، از چالدران به تبریز رفت. سلطان سلیم بر آن بود که بعد از سپری کردن زمستان در تبریز، برای پایان کار شاه اسماعیل به تعقیب وی بپردازد، لکن به علت ناخشنودی سپاهیان عثمانی از کمبود ارزاق و طولانی شدن زمان دوری از وطن، همینطور مخالفت سپاهیان در ادامه جنگ با ایرانیان مسلمان، سلطان سلیم از بیم وقوع فتنه، بعد از تصرف خزینه ها و اموال شاه اسماعیل و سران قزلباش و کوچاندن بعضی از ارباب حرف و هنر تبریز با خانواده هایشان به استانبول، تبریز را در ۲۵ رجب ۹۲۰ قمری ترک کرد، اکثر مورخان ایرانی بازگشت شتابزده سلیم را نوعی فرار از بیم بازگشت شاه اسماعیل دانسته اند.
شاه اول صفوی در اندوه شکست جنگ چالدران فوت کرد و طهماسب که جانشین وی بود، سیاست پرکیاستش را در جنگ با دشمن به همت راهکار« سرزمین های سوخته» به نمایش گذاشت و آبادی ها را ویران کرد، قبل از آنکه ویرانی در کام دشمن بنشیند اینچنین راه انحطاط را گشود، قبل از آنکه افتخار آن بر جریده دشمن به ثبت برسد. طهماسب، پادشاه محتاط صفوی، در آخرین سال های زندگی به ملاقات او رفته بود- شاه ایران بمدت ۱۱ سال بود که از کاخش بیرون نیامده بود و هرچند ایران در طی این سال ها، از هجوم خارجی در امان ماند ولی روی امنیت داخلی بخود ندید و دور از چشم شاه، دیوانیان، راهزنان امنیت مردم شدند و بر ناکارآمدی پادشاهان صفوی افزودند. دوران حکومت شاه اسماعیل این چنین به پایان رسید تا نوبت به عباس میرزا، شاه باشکوه صفوی رسید و او پرچم دار عظمت صفویان شد. از بدشانسی ایرانیان و جوان مردی وارونه صوفیان صفوی، عباس میرزا در دوران حکومتش ترکان عثمانی را شکست داد و مانع از آن شد که خاک ایران به زیر سم اسبان سپاهیان عثمانی کشیده شود.
زنان صفوی و جنگ چالدران
بعضی از مورخان خارجی هم از این که زنان ایرانی در جنگ چالدران شرکت داشتند سخن گفته اند. کاترینو زنو ضمن توصیف جنگ چالدران می نویسد:« بانوان ایرانی بهمراه شوهرانشان مسلح به جنگ میروند و شریک سرنوشت انها میشوند و مثل مردان می جنگند.» به گزارش مورخان در نبرد چالدران خیلی از زنان ایرانی جسدشان پیدا شد که به امر سلطان سلیم با تشریفات مخصوص نظامی به خاک سپرده شدند. به گفته نویسندگان ترک این زنان دلیر، با زره و خفتان و کلاهخود دوشادوش شوهرانشان در جنگ شرکت نموده و هلاک شده بودند.
روایت جنگ چالدران در منابع تاریخی
غیاث الدین خواجه همام الدین حسینی شیرازی ملقب به خواندمیر است که در اثر معروفش که حبیب السیر نام دارد با اشاره به جنگ چالدران می نویسد:« به دنبال جنگ از طرف سلطان سلیم در سال ۹۲۰ که برعکس روش آبا و اجداد از جاده مستقیم سلامت نفس تجاوز کرده بود و پذیرش آن توسط شاه اسماعیل در محل چالدران جنگی واقع شد. شاه اسماعیل در نبرد چالدران ۱۲ هزار سوار و سلطان سلیم در این جنگ ۲۰۰ هزار سپاه و ۱۲ هزار تفنگ انداز و ارابه های جنگی داشت. در جنگ چالدران سلطان سلیم پیروز جنگ شد و تبریز را به تصرف خویش درآورد.
" اسکندربیگ منشی، نویسنده برجسته و مولف تاریخ دوره صفویه با عنوان« عالم آرای عباسی» که حدود یک قرن بعد از چالدران نوشته شده ، در مورد شکست صفویه این تفسیر تحسین انگیز را بیان می کند:« خداوند اعلم بی تردید مقدر فرموده بود که در جنگ چالدران شاه اسماعیل شکست بخورد چون اگر پیروز هم شده بود، این خطر وجود داشت که دین و ایمان قزلباش های ساده لوح به قدرت شاه اسماعیل به مرحله ای میرسید که از راه راست منحرف شوند و گمان های اشتباه می بردند."
انتقال پیکر کشته شدگان جنگ چالدران به اردبیل
شاه اسماعیل در کنار بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی کشته شدگان جنگ چالدران را به خاک سپرد. به همین دلیل این قبرستان به گورستان« شهیدگاه» معروف شد.
کتاب نایاب “شاه اسماعیل و جنگ چالدرا ” که به قلم هاشم حجازی فر نوشته شده پژوهشی دلچسب و ارزنده دارد.
کتاب شاه اسماعیل و جنگ چالدران در ابتدا به موضوعاتی مانند تاریخ ایران پرداخته و شرح روی کار آمدن صفویان را بررسی می کند. بعد یه نقد شاه اسماعیل صفوی و این که چگونه در بین قزلباش ها و مردم نفوذ کرده میپردازد و نهایتا به صورت گسترده به شرح جنگ چالدران و شکست سنگین شاه اسماعیل- بعد از پیروزی های پی در پی که بدست آورده بود- می پردازد و در آینده ایران شکست نبرد چالدران را تجزیه و تحلیل می کند. تبعات جنگ چالدران در تاریخ آینده ایران از منظر محقق، شدیداً مشهود است. این کتاب تخصصی ترین کتب تحریر یافته است که در خصوص موضوعاتی چون جنگ چالدران و عوامل و پیامدهای آن توضیح داده است.
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 17
- 2