شنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۳
۰۹:۳۷ - ۱۱ شهریور ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۶۰۲۸۶۶
زنان، جوانان و خانواده

در امتداد تاریکی

عاشقی پشت میله های زندان!

شکایت نماینده بانک از زن جوان,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان

از قوانین بانک و صدور چک و ضمانت تسهیلات هیچ گونه آگاهی نداشتم و تنها به خاطر یک عشق هیجانی درگیر ماجرایی شدم که دیگران با سوءاستفاده از سادگی من پول های زیادی را بالا کشیدند و مرا با ده ها میلیون تومان بدهی به بانک رها کردند و به مکان نامعلومی گریختند به طوری که اکنون ...

زن ۳۰ ساله ای که حکم جلب وی با شکایت نماینده بانک صادر شده و به اتهام بدهکاری های میلیونی باید مقابل میز عدالت پاسخ گوی اعمال خودش باشد درباره ماجرای گرفتن وام های ده ها میلیونی به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: به درس و مدرسه علاقه زیادی نداشتم و به همین دلیل نیز نتوانستم تحصیلاتم را در مقطع دبیرستان به پایان برسانم تا این که در ۲۴ سالگی با پسر عمه ام ازدواج کردم اما او خیلی زود معتاد به مواد مخدر صنعتی شد و زمانی که مواد مخدر مصرف می کرد به خاطر توهمی که سراغش می آمد مرا تا سر حد مرگ کتک می زد و هر بار قصد داشت با اشیای مختلف مرا خفه کند به طوری که راهی بیمارستان می شدم به همین دلیل نتوانستم این وضعیت خطرناک را تحمل کنم و بعد از دو سال زندگی مشترک از او طلاق گرفتم.

خلاصه در همان سال پدرم نیز فوت کرد و من که آخرین فرزند خانواده بودم در حالی با مادر پیرم زندگی می کردم که وضعیت مالی خوبی نداشتیم و باید اجاره منزل را می پرداختیم.

خواهر و برادران دیگرم نیز ازدواج کرده بودند و توجهی به زندگی سخت مادرم نداشتند. در این شرایط بود که با همکاری یکی از دوستانم در یک دفتر خرید و فروش وام شروع به کار کردم تا حداقل دست نیاز پیش کسی دراز نکنیم.

کارم را با دقت انجام می دادم و از حقوق نسبتا خوبی نیز برخوردار بودم تا این که بعد از گذشت سه ماه از ماجرای اشتغالم در آن دفتر، جوان ۳۵ ساله ای که یکی از مدیران آن جا بود به من پیشنهاد ازدواج داد تا برای مدتی مرا به عقد موقت خودش دربیاورد.

 او توجه زیادی به من داشت و با ابراز محبت هایش غافلگیرم می کرد خلاصه من با مهریه بسیار ناچیزی به عقد موقت آن جوان مجرد درآمدم.

روابط عاطفی من و «جعفر» هر روز عمیق تر می شد و من هم به امید روزی که به عقد دایم او دربیایم همه خواسته هایش را برآورده می کردم. او هم پول زیادی به حسابم می ریخت و از همان حساب هم برداشت می کرد. تا این که روزی از همان بانک برایم دسته چک گرفت تا بتوانم ضمانت زنی را بکنم که جعفر مدعی بود از منشی های قبلی شرکت است.

من هم علاوه بر آن که تسهیلات ۷۰ میلیونی «ماندانا» را ضمانت کردم، یک وام ۵۰ میلیون تومانی هم با کمک جعفر برای خودم گرفتم که این بار ماندانا ضامنم شد ولی جعفر مبلغ وام را به حساب خودش ریخت و تنها یک پراید ۲۰ میلیون تومانی برایم خرید تا همچنان اعتماد مرا جلب کند. من هم از این شرایط بسیار راضی بودم و خودم را زنی خوشبخت می دانستم تا این که بعد از گذشت پنج ماه اخطار اقساط معوقه بانک به دستم رسید. جعفر که با دیدن اخطار بسیار نگران شده بود مرا دلداری داد و گفت: مشکلی نیست!  ناراحت نباش من خودم اقساط را پرداخت می کنم.

 ولی یک هفته بعد از این ماجرا وقتی به محل کارم رفتم با تعجب دیدم که آن جا تخلیه شده و هیچ اثری از دفتر خرید و فروش وام نیست.

به یک باره دلم لرزید و احساس کردم در دام کلاهبرداری افتاده ام. بلافاصله با جعفر تماس گرفتم اما همه خط های او خاموش بود، دیگر یقین داشتم که با حیله و نیرنگ های جعفر دچار دردسر بزرگی شده ام.

 به همین دلیل راهی دادسرا شدم و از همسرم شکایت کردم اما تحقیقات پلیس نشان داد جعفر و ماندانا از ماه ها قبل با یکدیگر ارتباط داشتند و مرا طعمه کلاهبرداری های خودشان کرده اند از سوی دیگر نیز همه خط های تلفن به نام منشی های قبلی شرکت گرفته شده بود و همه آن ها زنجیروار به یکدیگر متصل بودند.

خلاصه من مانده بودم و اقساط سنگینی که باید می پرداختم اما در این شرایط حتی نمی توانستم مخارج زندگی خودم را تامین کنم چه رسد به این که بتوانم این اقساط میلیونی را پرداخت کنم با وجود این با شکایت نماینده بانک دستگیر شدم اما ای کاش کمی با خودم فکر می کردم که چرا جوانی مجرد با من ازدواج کرده و این همه پول را به حساب من می ریزد و سپس برداشت می کند یا حداقل از قوانین چک و ضمانت اطلاعی داشتم تا این گونه به دام نمی افتادم حالا هم تقاضای اعسار به دادگاه داده ام تا شاید ...

شایان ذکر است به دستور سرهنگ محسن باقی زاده حکاک (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) این زن جوان راهی کلانتری بانوان شد تا قانون درباره اش حکم کند.

khorasannews.com
  • 18
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش