«یکی از ریشههای سرقت به وضعیت اقتصادی مردم باز میگردد، اما از نظر ما قانع کننده نیست.» این اظهارات رئیس کمیسیون قضایی مجلس انقلابی است! اظهاراتی که نه تنها داد مردم در فضای مجازی را در آورده بلکه صدای جامعهشناسان هم بلندتر قبل شد است.
امان الله قرایی مقدم، جامعهشناس در همین با دیدهبان ایران گفتوگویی انجام داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
* آقای غضنفرآبادی، رئیس کمیسیون قضایی در مجلس روزگذشته اذعان داشته که یکی از ریشههای سرقت به وضعیت اقتصادی مردم باز میگردد، اما از نظر ما قانع کننده نیست به اعتقاد شما اجرای قوانین سختگیرانهتر باعث کاهش جرم و جرایم عللخصوص سرقت میشود؟
در بازدارنگی پدیدههای اجتماعی دو عامل وجود دارد یکی عوامل ایجابی و دیگری عوامل سلبی. مشکل اقتصادی و در واقع مردم در تامین معیشت دچار مشکل هستند و بهقول خود همین آقایان ۳۰ میلیون از مردم زیر خط فقر قرار دارند؛ بنابراین این بازدارندگیها نمیتواند کارساز باشد و جواب بدهد. اگر این روشها موثر بود چرا وضعیت مملکت هر روز بدتر از روز قبل میشود؟! پس مشخص میشود زندان، گرداندن متهم در سطح شهر و بریدن دست مجرمان نه تنها کارساز نیست بلکه آمار جرم و جنایات را بیشتر از قبل میکند. تا زمانیکه حاکمیت نتواند نیازهای اولیهای که در هرم مازلو تعیین شده است را برای جامعه تامین نکند، آمار سرقت و جرم روندی افزایش را طی خواهد کرد. وقتی نیازهای اولیه یک فرد به خطر میافتد دیگر این شخص به فکر امنیت نیست. اصلا دیگر این فرد به اینکه به زندان افتاده و یا تنبیه میشود فکر نمیکند؛ چون مسئله دیگر بقاست.
چطوری از جامعهای که در تامین غذا هم مشکل دارد انتظار رفتار منطقی داشته باشیم. خطاب به آقای غصنفرآبادی میگویم که شما نمیتوانید بگویید که اشکالی ندارد مردم گرسنه باشند و کسیکه بهخاطر گرسنگی دزدی کرد ما او را به بدترین روش مجارات خواهیم کرد! به قول فرمایش حضرت امیر(ع) از دری که فقر وارد میشود دین از در دیگری خارج میشود. در نتیجه به اعتقاد بنده بگیر و ببند و مجازات مردم نمیتواند بر کاهش جرم و جنایات بازدارندگی داشته باشد. عامل اصلی بازدارندگی، تامین معیشت و نیازهای مردم است. الان ۴ میلیون از جوانان این مملکت بیکار هستند! باید این جوان چهکار کنند؟! یک جوان شهرستانی به امید پیدا کردن کار به تهران میآید اما وقتی در تهران هم نمیتواند کاری داشته باشد دچار ناامیدی شده و برای درآوردن یک لقمه نان دست به خلاف میزند. به اعتقاد بنده چه آقای غصنفرآبادی چه سایر مقامات نمیتوانند با زندان آمار سرقت را پایین بیاوردند. اگر این روشها کارساز بود باید تا به الان این مشکلات رفع شده بود. با وجود این همه مجازاتهای سنگینی که ما برای سرقت و حمل مواد مخدر داشتیم اما هر روزه بر تعداد مجرمین این موارد بیشتر میشود. حتی اعدام هم دیگر نمیتواند جلوی جرم را بگیرد! تحلیل بنده این است که حتی اگر مجازات را چند برابر کنند باز هم نمیتواند جلوی سرقت را بگیرد. به اعتقاد بنده صحبتهای آقای غصنفرآبادی هیچ مبنای علمی ندارد.
*آقای غضنفرآبادی در بخشی دیگر از اظهاراتشان اذعان داشتند که «یکی از ریشههای سرقت به وضعیت اقتصادی مردم بازمیگردد اما برای ما قانعکننده نیست. سرقت چه از روی نیاز باشد و چه با هر انگیزه دیگری دنبال شود یک آسیب اجتماعی است و لازم است که راهکارهای جدی برای مقابله با آن درنظر گرفته شود.» نظر شما در این باره چیست؟ آیا واقعا رفع نیازهای اولیه دلیل قانعکنندهای برای آسیبهای اجتماعی بهویژه دزدی نیست؟
صحبت آقای غضنفرآبادی بیخود است. اینکه می گویند سواره از پیاده خبر ندارد حکایت مقامات جمهوری اسلامی است. وقتی خود این آدم میپذیرد که مشکلات اقتصادی از عوامل مهم سرقت است، آنوقت چراصحبتهای خودش را نقض میکند؟ وقتی کسی شکم زن و بچهاش گرسنه است چطوری از او انتظار منطق داشته باشیم؟! علت همه آسیبهای اجتماعی فقر، گرانی و تورم است. مردم در وضعیتی قرار گرفتهاند که نمیتوانند برنج، میوه و یا حتی میوه بخورند! آقای غضنفرآبادی و دیگر مسئولان خلاف اظهاراتشان رفتار میکنند. این جماعت علت را رها میکنند و به معلول میچسبند. آقای غضنفرآبادی و دوستانشان اگر خیلی نگران افزایش جرم و جنایات هستند بیایند برای مردم اشتغال ایجاد کنند. آقایان حداقل معیشت مردم را درست کنند! من تضمین میدهم اگر مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم حل شود، آمار جرم و جنایت بهشدت پایین میآید! جالب است که آقای غضنفرآبادی علت را میداند اما معلول را قبول نمیکند، دلیلش این است که طعم فقر و نداری را نچشیده است. این فرد و مقامات جمهوری اسلامی تصوری از گرسنگی ندارند البته جا دارد بگویم که خبر دارد اما برایشان مهم نیست یعنی در واقع در مقابل فقر مردم بی تفاوت هستند. آدمی که یک درصد اهل تفکر باشد متوجه خواهد شد که فردی که میگوید ما میدانیم علتش فقر است اما اهمیت نمیدهیم یک فرد نرمالی نیست. مقامات میگویند اشکالی ندارد اگر مردم گرسنه باشند فقط کار خلاف نکنند! باز هم تکرار میکنم اظهارات آقای غضنفرآبادی بی منطق، بی اساس و بی فکر است.
*با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور پیشبینی شما بهعنوان یک جامعهشناس برای آینده چیست؟ به نظر شما آیا افزایش مجازات میتواند به کاهش جرم و جنایات بهویژه سرقت منتهی شود؟
براساس تئوریهای علمی امروز جامعه ما عوامل برانگیزنده به انواع آسیبهای اجتماعی از قبیل خودفروشی، سرقت، اعتیاد و.. بر نیروهای بازدانده یعنی پلیس و زندان برتری دارد. شما یک خط عمودی را در نظر بگیرید و در زیر آن عوامل خانوادگی، اقتصادی، دوستانه، محل زندگی، بیکاری و... را تصور کنید از سویی دیگر در بالای این خط عوامل بازدارنده نظیر زندان، مجازات و زندان وجود دارد؛ این عوامل، عوامل برانگیزنده هستند و فرد را مجبور به دزدی و انجام انواع جرائم میکند. وقتی یک فرد با مشکلات متعددی درگیر است، از بین رفتن اعتقادات مذهبی و انجام هر نوع جرمی برایش راحتترین کار ممکن است. در فضای حیاتی مردم ایران زور نیروهای برانگیزنده بر نیروهای بازدارنده بسیار بیشتر است. با این وضعیتی که از وضعیت جامعه میبینیم اینگونه جرایم روز به روز افزایش پیدا خواهد کرد.
*چرا با وجود هرج و مرجی که در کشور شاهدش هستیم، مقامات جمهوری اسلامی از نماینده مجلس گرفته تا شخص رئیس جمهور با اظهاراتی که مطرح میکنند بیشتر عرصه را بر مردم تنگ کرده و با بیان این صحبتها با روح و روان مردم بازی میکنند؟
دلیلش خیلی واضح است، این جماعت مسائل و مشکلات اجتماعی مردم را درک نمیکنند. پس چرا این آقای چنین صحبتهایی را مطرح نمیکند؟ چون آقای غضنفرآبادی درمیان مردم زندگی نکرده نمیداند که گرسنگی و فقر یعنی چه!
*جا دارد بگویم که آقای غضنفرآبادی رئیس دادگاه انقلاب بودند و قطعا از مسائل و مشکلات مردم باخبر هستند؛ از سویی دیگر مسئله فقط اظهارات آقای غضنفرآبادی نیست! همین آقای رئیسی که گفتید هر روز به یک استان سفر میکند اما واکنشش در مقابل مشکلات و گرفتاریهای مردم «شما نهار نخوردید» و «انشاءالله حل میشود» است! وی هنوز هم تصور میکند تبلیغات انتخاباتی تمام نشده و هر روز در حال شعار دادن است؛ شعارهایی که تا به الان عملی نشده است!
تاکید آقای غضنفرآبادی یا هر شخص دیگری بر عوامل سلبی است یعنی فکر میکنند که زندان، مجازات و اعدام میتواند مشکل را حل کند در حالیکه با این اقدامات خودشان را گول میزنند. باید بهجای گرفتن و بردن مشکلات معیشتی مردم را حل کنند. آقای غضنفرآبادی چون قاضی بوده نمیتواند به چیزی جز زندان و تنبیه فکر نمیکنند. جایگاهی که ایشان در آن قرار دارند جایگاه یک جامعهشناس است. جامعهشناسی میگوید پیشگیری بهتر از درمان است. افرادی هستند که بالغ بر ۲۰ بار به دلیل سرقت به زندان رفته اما هنوز هم دست به سرقت میزند چون گرسنه است چون شکم خالی زندان و مجازات نمیفهمد. باید به آقایان گفت که زندان درمانگر نبوده و رفع بیکاری، از بین بردن تورم و گرانی، عدالت اجتماعی، از بین رفتن شکاف طبقاتی و.. درمانگر وضع امروز است. آقایان فکر میکنند اگر مردم را زندان یا اعدام کنند، میتوانند مشکل را حل کنند اما نتوانستند. مقامات جمهوری اسلامی فقط به، به زندان انداختن و تنبیه مردم فکر میکنند. بالاخره آقای رئیسی یه قولی میدهد حتی اگر آن را عملی نکند اما آقای غضنفرآبادی عملا از زندان و اعدام حرف میزند.
* الان شعار دادن قولهای بی ثمر ابرایم رئیسی چه فایدهای غیر از بیاعتمادتر کردن مردم دارد؟
مسائل اجتماعی یک شبه حل نمیشود.
*البته منظور بنده این بود که چطور رئیس جمهور یک کشور مدعی میشود که فقر مطلق را طی ۲ هفته از بین میبرد؟ قولی که تا سه روز دیگر باید به نتیجه رسیده باشد اما عملا چنین چیزی غیرممکن است. مسئله این است که چرا این فرد به مردم قولهای میدهد که امکان به نتیجه رسیدنش عملا صفر است!
به هیچ وجه ادعای ایشان صحت و منطقی نیست.
*منظور من هم این است که چرا با وجود وضعیت متزلزل جامعه، رئیس جمهور یک کشور چنین اظهارات و ادعای بی اساسی را مطرح میکند؟
خیلی مشخص است رئیسی و همفکرانش ایدهآلیست اصولگرایی فکر میکنند! مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی چیزی نیست که طی دو هفته و حتی دو سال را حل کند! مسائل اجتماعی ریاضی و شیمی نیست که یک فرمول خاص داشته باشد و نتیجه ببینیم این صحبتهایی ک رئیسی و باقی مقامات جمهوری اسلامی میزنند برای دلخوش کردن مردم است.
*اما مردم دیگر از آن مرحله عبور کردند که با وعده و شعار بشود آنها اقناع کرد!
کاملا حرف شما را قبول دارم. یک شکاف و بیاعتمادی گسترده میان مردم و حاکمیت شکل گرفته است. همه این شعارها و وعدهها باد هواست. مقامات حاکمیت برای خوش کردن دل خود چنین اظهاراتی را مطرح میکنند.
*به این بخش از سوالم پاسخ ندادید! سوال بنده مشخصا از شما این است که چرا با وجود وضعیت متزلزل جامعه مقامات جمهوری اسلامی با اظهارات و اقداماتشان مردم را بیش از قبل عصبانی میکنند؟
دلیل این امر این است که مقامات جمهوری اسلامی نمیتوانند هر آنچه که در این ۴۰ سال اتفاق افتاده را علنا اظهار کنند چون در جوامعی مثل ما از واقعیت تا اظهارات حاکمیت هزاران کیلومتر فاصلهست. اگر حاکمیت بخواهد واقعیتها را بگوید شاهد خیزش مردم خواهیم بود. بنابراین صداقتی که شما در ژاپن، کره جنوبی و آمریکا میبینید در ایران هیچوقت نخواهید دید چون میان مردم و حاکمیت فرسنگها فاصله است.
*باتوجه به وضعیت ممکن آیا شاهد یک تظاهرات سراسری در ۱۴۰۱ در ایران خواهیم بود؟
یک جامعهشناس در این خصوص نمیتواند پیشگویی کند. ممکن است در هر لحظه اتفاقی بیفتد. شما اعتراضات معلمان، کارگران و حتی کارکنان قوه قضاییه را ببیندید. اگر حاکمیت به همه نیازها و گفتههای مردم پاسخ نداده و همه بودجه و سعیاش بر رفع نیازهای نیروهای انقلابیاش باشد خیلی مشخص است که که به سقوط نظام بسیار نزدیکتر خواهد شد و حتی ممکن است به سقوط بیانجامد. بنده فقط معتقدم که سطح نارضایتیها بالا گرفته و این برای حاکمیت بسیار خطرناک است.
- 16
- 2
کاربر مهمان
۱۴۰۱/۱/۹ - ۲۳:۰۲
Permalink