امروزه براساس تحقیقات، ساختار جامعه دستخوش تحولات در زمینه روابط و چارچوبهای اجتماعی در مقوله خانواده شده است. این امور ناشی از سلسله عوامل متعدد در قالب تحولات اقتصادی، رشد آسیبهای اجتماعی و جابهجایی ارزشها و هنجارها در جامعه است.
وقتی ابعاد مختلف اجتماعی در کنار یکدیگر تحت بررسی قرار گرفته شود به سهولت میتوان فشار نامحسوس و ملموس اجتماعی را عامل تغییر نگرشها در جامعه امروز ایران دانست. در جامعه ما در زمینه ازدواج با تغییر باورها در ساختارها روبهرو هستیم.
ازدواج در گذشته به عنوان یک فرایند مقدس برشمرده میشد، اما هماکنون ازدواج به واسطه بروز روابط نامتعارف در بین افراد جامعه دچار آسیبهای جدی شده است. در ضمن افراد تحت تاثیر مشکلات اقتصادی و تغییر بینشها در جامعه در مراحل اولیه ازدواج همچون معامله با یک بنگاه اقتصادی وارد مذاکره میشوند. در این وضعیت وقتی سن ازدواج جابهجا شود، به مرور زمان گزینهها و دایره انتخاب دختران و زنان جوان نیز محدود میشود.
در این وضعیت، فرد متقاضی ازدواج باید از شغل، مسکن و امکانات مناسب برخوردار باشد. امروزه در بین جوانان جامعه، در اختیار داشتن این امکانات بهندرت مشاهده میشود. در این وضعیت برخی زنان و دختران جوان در جامعه ما نگران از ازدواج و آیندهشان به سراغ افرادی با سنین بالا برای ازدواج میروند. افراد میانسال یا سالمند چون از امکانات مناسب اقتصادی برخوردار هستند به نسبت امکانات رفاهی مناسب را در اختیار همسرشان قرار میدهند. باید توجه داشت که اغلب این قبیل ازدواجها عاطفی نیست و با مشکلات ویژه روبهروست.
این نوع ازدواجها با چه تبعاتی همراه است؟
اغلب این نوع زندگیها از نشاط لازم برخوردار نیست و ایجاد توافق و تفاهم در بین این افراد دشوار است. در سنین میانسالی، افراد به جای تصمیمگیری عاطفی، با منطق به حلوفصل مسائل میپردازند. در چنین ازدواجهایی، فشارهای روحی، روانی و اجتماعی بر زوجها افزایش مییابد. بسیاری از این موارد منجر به نارضایتی زناشویی میشود، طبیعتا این امر نیز عوارض ویژه خود را دارد. در برخی مواقع این نوع ازدواجها اصل فلسفه ازدواج را بر هم زده است.
میتوان نارساییهای اقتصادی را یکی از برجستهترین دلایل افراد جوان برای ازدواج با میانسالان یا سالمندان جامعه دانست.
بله، انتظارات ایجادشده نسبت به ازدواج باعث شده تا جوانان توانایی تامین آنها را نداشته و از سوی دیگر دختران جوان نیز با گذشت زمان فرصتهای ازدواج را از دست میدهند. طبیعتا در این وضعیت دختر جوان ترجیح میدهد با یک فرد میانسال یا سالمند برخوردار از لحاظ اقتصادی ازدواج کند. همچنین در برخی مواقع دختران با ایجاد ارتباطات نامتعارف در جامعه از اینکه ارتباطاتشان به ازدواج ختم نشده سرخورده شده و به ازدواج با مردان میانسال یا سالمند رضایت میدهند.
در این وضعیت زن یا دختر جوان ترجیح میدهد با ازدواج با یک فرد میانسال مرفه زندگی کرده و به این شکل از امنیت روانی برخوردار باشد. مباحث اقتصادی در این نوع ازدواجها نقش بسزایی دارد. این در حالی است که اگر باورهای ما نسبت به ازدواج مبتنی بر باورهای دینی بود شرایط همسرگزینی در جامعه اینچنین نبود، چون در ازدواجهای مذهبی انتظارات در حداقلهای ممکن است. افراد در این نوع ازدواجها با کمک گرفتن از فامیل و خانوادهها یک زندگی کمهزینه را آغاز میکنند. این در حالی است که امروزه انتظارات جامعه باعث شده تا خانوادهها در ازدواج فرزندانشان قوانین سختگیرانه را اعمال کنند.
آمار طلاق در جامعه و افزایش آن، به نوعی خانوادهها را دچار ترس نسبت به آینده فرزندشان کرده است. هرچند این دیدگاه افراد را به بیراه برده است. در حالیکه افزایش آمار طلاق در جامعه ما به نوع دیدگاهها و روابط پیش از ازدواج ختم میشود. با بررسی موارد مذکور میتوان به این امر اذعان داشت که یک ترس در خانوادهها نسبت به ازدواج فرزندانشان وجود دارد.
چون تلاشها درباره زندگی مطلوب فرزندشان اصولی نیست، طبیعتا سختگیریهای نامتعارف باعث به تاخیر افتادن ازدواج، افزایش سن ازدواج جوانان و جابهجایی شرایط ازدواج جوانان میشود.
درباره میزان ازدواج دختران با مردان میانسال یا پسران جوان با زنان میانسال یا سالمند تاکنون بررسی انجام شده است؟
در سالهای اخیر یک تحقیق درباره ازدواج پسران با زنان میانسال انجام شده است. در این تحقیق میتوان مشکلات اقتصادی، بیکاری و نداشتن شرایط مناسب ازدواج را ازجمله دلایل پسران برای ازدواج با زنان بزرگتر از خود دانست، اما تاکنون درباره دلایل تمایل دختران جوان به ازدواج با مردان میانسال یا سالمند پژوهشی انجام نشده است.
این در حالی است که میتوان از نتایج پژوهش قبل استنباط کرد که امروزه دختران دم بخت که سن ازدواج آنها به تاخیر افتاده و از لحاظ اقتصادی با مشکلات متعددی روبهرو هستند، اغلب به ازدواج با مردان میانسال تمایل دارند. براساس بررسیهای انجامشده در تحقیق قبل حدود ۲۰درصد از پسران بیکار تمایل داشتند که با زنانی مسنتر از خود ازدواج کنند. باید توجه داشت که ازدواج این جوانان مبتنی بر تامین حداقل امکانات رفاهی از سوی زنان است.
در بسیاری از موارد زنان از شرایط مناسب اقتصادی برخودار بوده و پسران از این طریق از امکانات آنها بهرهمند میشوند.
هماکنون براساس نظرات کارشناسان اجتماعی، سن ازدواج در کشور ما چگونه تعریف شده است؟
به لحاظ فیزئولوژیک اختلاف سنی بین زوجها امری کاملا تاییدشده از لحاظ علمی و شرعی است. باید اختلاف سنی زوجها بین سه تا شش سال باشد. البته این اختلاف سنی در بین زوجها تا ۱۰ سال نیز قابل قبول است، اما این اختلاف سنی از لحاظ شرایط فیزئولوژیکی و نوع همگرایی در آینده زمینه بروز اختلافات زناشویی را افزایش میدهد.
شاید برای زن و شوهر همسن در سالهای نخست زندگی مشکل بروز نکند، هرچند در آینده به دلیل تغییرات فیزیولوژیکی زنان این زندگیها به نارضایتیهای زناشویی ختم شود. باید برای حفظ نشاط، سرزندگی و طراوت در زندگی زناشویی ساختار سنی رعایت شود.
هماکنون رنج سنی برای ازدواج دختران جامعه ۱۸ تا ۲۲ سالگی است. برای پسران نیز مناسبترین سن برای ازدواج ۲۲ تا ۲۸ سالگی تعریف شده است. از سوی دیگر وقتی سن افراد در ازدواج افزایش یابد به لحاظ ارتباط با فرزندان شرایط دشوارتری را دارند، چون با افزایش سن دیگر افراد از شادابی لازم در ارتباطگیری با فرزندان خردسال برخوردار نیستند.
- 12
- 1