چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳
۰۹:۱۰ - ۱۹ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۴۵۷۹
رفاه و آسیب های اجتماعی

گفتگو با پدر پارسا پس از ۵۰ روز بی خبری از فرزندش

«من از زندگي سير شده‌ام كاش همه اين كابوس‌ها خواب و خيال باشد. كاش چشم‌هايم را باز كنم و ببينم پارسا كنارم است. هستي دختر ١٢ ساله‌ام مدام بي‌قراري مي‌كند. قرار بود مدرسه‌ها تعطيل شود و دوتايي با هم به كلاس نقاشي و زبان بروند. حالا هستي هر روز به اين فكر مي‌كند كه كي برادرش به خانه مي‌آيد تا تعطيلات تابستاني‌شان را شروع كنند. عصرها در خيابان‌هاي تهران مي‌چرخم تا شب شود و به خانه برسم. طاقت ديدن بازي بچه‌ها را توي كوچه ندارم. دوچرخه‌اي كه براي پارسا خريده بودم تا تابستان با آن بازي كند گوشه حياط افتاده كه آتش به جگرم مي‌زند.»

 

 

اينها حرف‌هاي محسن قندي؛ پدر پارسا قندي ٨ ساله است. او روز ١١ تير ماه همراه با خانواده‌اش از سفر شمال به تهران برمي‌گشت كه مفقود شد. آن طور كه پدرش مي‌گويد پارسا را بعد از تونل وانا، حوالي امام‌زاده هاشم در نزديكي رودخانه‌اي در جاده شمال گم كردند. آنها در حال آماده كردن غذا بودند كه عمه پارسا سراغش را گرفت و ناگهان همه متوجه نبود او شدند. پدرش مي‌گويد: «كمي دورتر از جايي كه ما توقف كرده بوديم دو ماشين ديگر نيز بودند. پارسا‌ مشغول بازي بود اما ناگهان ناپديد شد و هرچه گشتيم پيدايش نكرديم. من و خانواده‌ام هرچه توان داشتيم در اطراف رودخانه دنبال پارسا رفتيم اما اثري از او نبود. تماس گرفتيم تا امدادگران هلال احمر و ماموران پاسگاه بيايند اما آنها هم هر چه گشتند نتوانستند پيدايش كنند. صبح روز بعد نيز با روشن شدن هوا جست‌وجو دوباره از سر گرفته شد و امدادگران، استخرهاي پرورش ماهي، كارخانه‌هاي سنگ، روستاهاي اطراف و تمامي مكان‌ها در اطراف رودخانه را بررسي كردند اما اثري از پارسا نبود كه نبود.»

 

 

حالا كه نزديك به ٥٠ روز از گم شدن پارسا مي‌گذرد هنوز خبر جدي از پيدا شدن پارسا نرسيده. پدر و عموي پارسا مدام گوش‌شان به زنگ گوشي است تا خبري از او برسد. محسن قندي درباره خبري كه تازگي به او داده‌اند مي‌گويد: «٤ روز پيش خانم دكتري با موبايل من تماس گرفت و گفت كه پسرم را در ماشين دو جوان در خيابان دانشجو نزديك ولنجك ديده. مي‌گفت پارسا را از روي عكسي كه در تلگرام ديده شناسايي كرده. جوان‌هاي داخل ماشين هيچ كدام چهره موجهي نداشتند. روي صورت يكي از آنها هم آثار زخم بخيه و بريدگي ديده.

 

 

زن همين كه از ماشين خودش پياده مي‌شود تا از پسرها درباره هويت پسربچه داخل ماشين بپرسد آنها شيشه ماشين‌شان را بالا مي‌دهند و مي‌روند. از آنجايي كه شيشه‌هاي ماشين‌شان هم دودي بوده زن نتوانسته جزييات بيشتري از داخل ماشين گزارش بدهد. اين خانم همانجا به كلانتري مراجعه و گزارش اين موضوع را داده است. كلانتري همان موقع براي شناسايي ماشين اقدام كرد اما نتيجه‌اي نگرفت. آن خانم آنقدر از ديدن پارسا داخل ماشين ترسيده بود كه حتي نتوانسته بود شماره آن ماشين را بردارد. البته قرار شد ماموران آگاهي اگر در آن منطقه ماشيني با اين مشخصات ديدند را به كلانتري ببرند و با آن خانم تماس بگيرند تا براي شناسايي به آنجا برود.

 

 

اما هنوز خبري نشده است.»پدر پارسا درباره پيگيري پرونده پسرش در كلانتري مي‌گويد: «پرونده مفقود شدن پارسا هم‌اكنون در پليس آگاهي شهر آمل در جريان است اما هيچ سرنخ و اثري از پسرم پيدا نشده و ما در بي‌خبري مطلق به سر مي‌بريم، من در تمام مكان‌هايي كه به نظرم مي‌رسيد، عكس فرزندم را پخش كرده‌ام پليس هم مي‌گويد كه عكس پسرم را جزو مفقودشده‌ها در سيستم پليس ثبت كرده است، در نهايت اميدوارم همه دست به دست هم دهند تا پسر من نيز پيدا شود نه اينكه فقط پس از بروز يك اتفاق تلخ، همه ياد هم بيفتند.»

 

 

ما پارسا را در راه سفرمان از تهران به شمال گم كرديم و آن شب براي پيدا كردن نشاني از او تا آمل رفتيم. آنجا وقتي از پيدا كردنش نااميد شديم به كلانتري آمل رفتيم و گزارش مفقودي پارسا را به آنجا داديم. حالا براي پيگيري‌هاي‌مان نمي‌توانيم از طريق كلانتري‌هاي تهران اقدام كنيم و من بايد هر روز به آمل بروم و برگردم. متاسفانه قانون كلانتري‌ها هم اجازه نمي‌دهد كه پرونده را از آمل به تهران بياوريم. صداي پدر پارسا خسته و ناراحت است.

 

 

او هر روز راه تهران تا آمل را مي‌رود و برمي‌گردد تا ردي از پسرش پيدا كند: «مادر پارسا حال خوشي ندارد. شب‌ها حالش بد مي‌شود و بايد او را به بيمارستان ببرم. ديشب مادرم در خانه ما مهمان بود. آنقدر ناراحت و پريشان بودم كه نفسم بالا نمي‌آمد. مادرم ترسيده بود. گفت اگر پارسا پيدا شود تو را سالم مي‌خواهد. من كارمند يك شركت دولتي هستم تمام مرخصي‌هايم را گرفته‌ام و تمام شده. رييس تا ماه اول مراعاتم را كرد و حالا زمزمه‌هاي اخراجم مي‌آيد. ما خانه‌مان را قسطي خريده‌ايم. از بانك تماس گرفته‌اند كه قسط‌هاي وام خانه را نداده‌ايم. نمي‌دانم به بدهكاري‌هايم فكر كنم يا دنبال پسرم بگردم يا همسرم را به بيمارستان ببرم.»

روزنامه اعتماد

 

  • 15
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش