به گزارش جام جم،شهریار وقتی دید دختر و پسرش بهخاطر محبتهای سارا لوس شدهاند، پس از یک درگیری با همسرش تصمیم به جدایی گرفت. این زوج تنها به خاطر این دلیل عجیب و غریب هفته گذشته درخواست طلاق خود را در دادگاه خانواده مطرح کردند.
مرد جوان در اینباره به قاضی دادگاه گفت: ۶ ماه پیش با سارا ازدواج کردم. آن زمان سه سالی میشد که از همسر اولم جدا شده بودم. یک دختر ۹ ساله و یک پسر ۱۳ ساله داشتم. وقتی با سارا آشنا شدم او هم همسرش را از دست داده بود و با تنها دخترش که ۵ ساله بود زندگی میکرد. ما عاشق هم شدیم و خیلی زود ازدواج کردیم. تصور میکردم بعد از ازدواج با سارا زندگی خوبی خواهم داشت و فرزندانم هم سایه مادر را بالای سر خود حس میکنند. اما از همان روزهای اول زندگی مشترک متوجه رفتارها و محبتهای افراطی سارا به دخترش شدم. دختر سارا به دلیل همین محبتها بشدت لوس و بداخلاق شده بود.
بهطوریکه تحملش غیر ممکن بود. با سارا صحبت کردم و از او خواستم کمی این موضوع را جدی بگیرد، اما دیدم او نهتنها محبت به دختر خودش را کم نکرد، بلکه همان رفتارها و محبتهای افراطی را نسبت به فرزندان من هم انجام داد. تا جاییکه احساس کردم دختر و پسر من هم کمکم رفتارشان عوض شده و دیگر از من حساب نمیبرند. من از بچه لوس بشدت متنفرم. برای همین به سارا هشدار دادم با بچهها جدی باشد. نه اینکه آنها را اذیت کند، فقط از محبتهای بیجا دست بردارد. اما او به حرفم گوش نداد.
تا جایی که من دیگر جرات نداشتم فرزندان خودم را دعوا کنم. چراکه سارا از آنها دفاع میکرد و مرا در مقابلشان تحقیر میکرد. دیگر تحمل این رفتارش را نداشتم، خیلی سعی کردم او را تغییر دهم، ولی فایدهای نداشت. جالب اینجاست که سارا تنها با بچهها اینطور رفتار میکرد و در مقابل من همیشه جدی بود و هیچوقت به حرفم اهمیتی نمیداد. حتی آخرینبار سرم داد کشید و به من ناسزا گفت. آن هم جلوی بچهها، برای همین تصمیم گرفتم از این زن جدا شوم تا تاثیر منفی روی بچههایم نگذارد.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی معمولا همه از رفتارهای بد نامادری با بچهها گله و شکایت دارند، اما شوهر من از رفتار خوبی که با بچههایش داشتم ناراحت است. اگر با آنها بدرفتاری میکردم، خوب بود؟! من عاشق بچهها هستم نمیتوانم با آنها بدرفتاری کنم. دست خودم نیست. از وقتی با شهریار ازدواج کردم، فرزندانش مثل دختر خودم هستند و همانقدر روی آنها حساس هستم. ولی شوهرم به جای قدرشناسی هرشب دعوا راه میانداخت و جلوی بچهها به من توهین کرد. برای همین من هم دیگر نمیخواهم در کنار این مرد زندگی کنم.
در پایان نیز قاضی دلیل این زوج برای جدایی را کافی ندانست و از آنها خواست با یک مشاور خانواده مشورت کنند تا شاید مشکلشان حل شود.
در ازدواج مجدد به فرزندانتان بیشتر توجه کنید
دکتر تاجیک اسماعیلی، روانشناس: همه انسانها حق دارند همسر و همدم مناسب داشته باشند، حتی اگر برای بار چندم است که ازدواج میکنند. ولی افرادی که برای بار چندم و با وجود داشتن فرزند، دوباره ازدواج میکنند، باید بدانند موقعیتشان خاص است و کسی که میخواهند بهعنوان همسر برگزینند باید با شرایطی شبیه خودشان باشد.
زوج جدید شرایط خاصی دارند و باید کمی ذهنیت خود را تغییر دهند. آنهایی که دارای فرزند هستند و میخواهند دوباره ازدواج کنند باید تمام شرایط و جوانب را جور دیگری بسنجند. همه چیز را در نظر بگیرند.
باید این را بدانند که تنها خودشان نیستند که قرار است وارد یک زندگی جدید شوند، بلکه فرزندانشان هم قرار است فرد جدید و زندگی جدیدی را تجربه کنند. برای همین باید از دیدگاه فرزندانشان هم به این ازدواج نگاه کنند و جوانب آن را بسنجند.
ازدواج دوباره با وجود داشتن فرزند، اگر با شکست مواجه شود، ممکن است وضعیت خطرناکی برای فرزندان بهوجود آورد. این شکست میتواند فرزند را هم تحت تاثیر قرار دهد و زندگی آنها را با عواقب بدی مواجه کند.
برای همین در اینگونه ازدواجها زنان و مردان باید هم به معیارها و شرایط خودشان و هم فرزندانشان توجه کنند تا در آینده با مشکل جدی مواجه نشوند.
در این نوع ازدواج وقتی فرزندانی هم حضور دارند بهدلیل تفاوتها و اختلافهایی که وجود دارد، زن و مرد باید سعی کنند از طریق صحبت کردن مشکلات را حل کنند و اختلافات را امکان خلق یک رابطه بدانند.
- 17
- 5