سپهر، ستایش، آتنا، بنیتا، ابوالفضل پسر ۱۱ ساله رباط کریم و نام های دیگری که رسانه ای نمی شوند قربانیان جنایاتی خشن هستند که وقوع هر کدامشان تا ماهها افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد. قاتلانی که خود نیز قربانیان دیگری بودند. قربانیان فقر، حاشیه نشینی، تجاوز، مواد مخدر و دهها آسیب دیگر که هر روز راه تنفس را بر جامعه ایرانی تنگتر می کند.
محسنیاژهای سخنگوی قوه قضاییه نیز از افزایش آمار جرایم خشن و آزارهای خانوادگی در سال ۹۶ خبر داد و با بیان اینکه یکی از موارد مختل کننده آسایش و آرامش آثار سوء فضای مجازی است، گفت: «در سال ۹۶ با کمال تاسف، آمار قتلهای فجیع در مقایسه با سال ۹۵ بیشتر شده و برخی آزارها در خانواده ها بیشتر شده است. البته همه اینها به خاطر آثار فضای مجازی نیست و شاید علل دیگر هم داشته باشد اما بر اساس کارهای مطالعاتی صورت گرفته، حتما یکی از آثار سوء برخی چیزهایی که در فضای مجازی پخش می شود و مردم می بینند، جنایت هایی است که رخ می دهد.»وی در عین حال به این نکته اشاره کرد که «برخی از این جرایم عوامل دیگری مثل استعمال مواد روانگردان نیز دارد.» این آمارها نگرانی ها را از گسترش روافزون جرایم خشونت بار به ویژه علیه کودکان به شدت افزایش داده و به گفته کارشناسان به کاهش احساس امنیت اجتماعی منجر می شود.
*افزایش جرایم خشن در ماههای اخیر موضوعی است که سخنگوی قوه قضاییه نیز بر آن انگشت گذاشته و دلایلی نیز برای آن برشمرده است. اما آنچه در این میان بیشتر مورد توجه است قربانیان این جرایم است که بیشتر کودکان هستند. چه دلایلی باعث افزایش این میزان خشونت نسبت به کودکان شده است؟
افشار نادری: یکی از مشکلات فرهنگی در جامعه ما این است که شخصیت افراد، شخصیت ضعیف کش است. بسیای از ما افرادی هستیم که در برخورد با افراد قلدر، مظلوم هستیم اما در برابر افراد ضعیفتر، رفتارمان قلدرمآبانه و همراه با اذیت و آزار است. این ضعیف کشی ویژگی فرهنگی بخشی از جامعه ماست. همانطور که اگر در خانواده، زن، ضعیف باشد مرد تلاش می کند او را آزار دهد اما اگر زن قوی باشد مرد به راحتی تابع و مطیع می شود. این فرهنگ، امروز با فشارهای ساختاری زیادی همراه شده که مردم را دچار مشکلات و رنج و عذاب زیادی کرده است. بسیاری از افراد هم در این میان زور خود را به شخصیت های ضعیف مانند زنان و یا کودکان نشان می دهند.
*آیا افزایش جرایم خشن نسبت به کودکان در جامعه تنها تابعی از این ویژگی فرهنگی در جامعه ماست؟
افشار نادری: در بررسی آسیب های اجتماعی مانند افزایش خشونت که بیشتر هم متوجه کودکان است باید به موضوعات دیگری نیز توجه داشت. یکی دیگر از مشکلات در جامعه ما این است که خشونت امری فراگیر است و به نوعی حالت قانونی دارد. نصب تابلوهایی در اماکن مختلف مبنی بر پنچر کردن چرخ در صورت پارک در یک محل خاص و یا قرار دادن موانعی برای پارک کردن در خیابان ها و مکان هایی که پارک خودرو آزاد است، نمونه هایی از این اعمال خشونت و بی قانونی است که با بی توجهی و عدم برخورد قانونی تبدیل به یک قانون فراگیر شده است. چرا قانون چنین اختیاری به افراد می دهد که چنین خشونتی را نسبت به سایر شهروندان اعمال کنند. این روش های خشونت آمیز امری عادی در جامعه ما شده است. این خشونت ها در بسیاری دیگر از موارد و امر و نهی ها نیز دیده می شود. در جامعه ما رگه هایی از خشونت، به قانون نانوشته تبدیل شده و هم از طرف افراد و هم از طرف دولت و سایر ارگان ها اعمال می شود. در این جامعه افراد همواره تحت تعلیم خشونت قرار دارند و از بین رفتن حقوق شهروندی امری عادی است. وقتی این موضوع را در کنار فشارهای روانی مختلفی که به شهروندان وارد می شود قرار دهیم متوجه می شویم که چرا خشونت در جامعه افزایش یافته است.
*فشارهای اجتماعی و اقتصادی موجود در جامعه چه سهمی در افزایش خشونت داشته اند؟
افشارنادری: یکی از نظریه هایی که در مورد افزایش خشونت وجود دارد نظریه محرومیت است. یعنی وقتی افراد از چیزی محروم می شوند سعی می کنند تلافی آن را جای دیگری درآورند. مانند اینکه کودکی در درسی نمره کم می گیرد و کتاب آن درس را پاره می کند. آن کتاب تقصیری ندارد اما فرد به دنبال مقصر می گردد. این نظریه محرومیت در جامعه ما کاملا رواج دارد. افراد از چیزهایی محروم هستند و دست به کارهای دیگری می زنند تا این محرومیت را در جاهای دیگری تلافی کنند و به این صورت تسکین یابند. آنکه چاقو را به سر و صورت و چشم یک کودک یازده ساله می زند قطعا در شرایط عادی روانی قرار ندارد. البته این به معنی توجیه این حرکات نیست اما در ریشه یابی این موضوعات باید به این عوامل ریشه ای توجه کرد. باید به روحیه و روان مردم در جامعه اهمیت بیشتری داده شود. تجریبات و وضعیت فعل ما نشان می دهد کارهایی مانند منع کردن و اعدام کردن این افراد هم هیچ تاثیری در کاهش جرایم نداشته است. مقابله به مثل کردن با مجرم تاکنون پاسخ قابل توجهی نداشته است. باید این موضوع را ریشه یابی کرد که چرا به رغم اینکه یک انسان به صورت طبیعی ذات خوبی دارد و از آزار و اذیت دیگران رویگردان است اما در جامعه ما این آزارها اتفاق می افتد و به بدترین وجه به بی پناهترین قشر جامعه که کودکان هستند چنین خشونت هایی روا داشته می شود و آنها آسیب می بینند. در واقع این موضوع نشان دهنده وضعیت به شدت نابهنجار روانی افراد در جامعه ماست.
*اتفاقاتی مانند تجاوز و یا قتل فجیع کودکان چه پیامدهایی در جامعه دارد؟
افشارنادری: بیشتر از هر چیز باید اذعالن کرد که این مسائل امنیت جامعه را زیر سوال می برد و رفته رفته این احساس در افراد ایجاد می شود که ممکن است همین فردی که الان از کنار من رد می شود با یک چاقو در جیب به راحتی به من آسیب زند. ما دیگر اطمینان نمی کنیم حتی یک دقیقه کودک خود را به پارک ببریم زیرا هر لحظه منتظریم یکی از این افراد پیدا شود و امنیت بچه را به خطر بیندازد. بنابراین اگر به فکر نباشیم جامعه خیلی زود در معرض نارضایتی بسیار بیشتر از وضعیت فعلی و و انفجار قرار می گیرد. لازم است به روان جامعه بیشتر اهمیت دهیم و شادی را به جامعه برگردانیم. نه اینکه به دلایل مبهم و بی مورد شادی را از مردم دریغ کنیم. از لغو کنسرت ها گرفته تا برخورد با یک شوخی و خنده در خیابان همه کارهایی است که شادی را از مردم می گیرد. حالا که نمی توانیم مسائل مادی، اقتصادی و سیاسی را در جامعه به درستی و در سریع ترین زمان حل کنیم لااقل باید اجازه دهیم خود مردم برای خودشان زمینه شاد بودن را فراهم کنند. مسلم است وقتی شادی از مردم دریغ شود رفتارهای خشونت آمیز و افزایش جرم و جنایت امری طبیعی در جامعه خواهد بود.
*یکی دیگر از مشترکات جرایم خشونت آمیز استفاده از مواد مخدر صنعتی توسط مجرمان است. اکثر این افراد تحت تاثیر داروهای محرک مانند شیشه قرار داشتند. اما به نظر می رسد کارهایی که در زمینه مقابله با مواد صنعتی شده اثرگذاری زیادی نداشته است. مواد مخدر چه نقشی در افزایش خشونت در جامعه داشتند؟
افشارنادری: این موضوع هم باز به شرایط بد اجتماعی بر می گردد. بیکاری مادر همه فسادهاست. هم اکنون آمار بیکاری در جامعه ما بسیار بالاست و همین معضل جوانان را در معرض سوء استفاده از مواد قرار می دهد. کسی که کار و زندگی دارد نسبت به آن احساس مسوولیت می کند و فرصت پرداختن به رفتارهای پرخطر ندارد. مشکلات زندگی و بیکاری، قاچاق مواد مخدر را نیز افزایش می دهد. در مرزهای کشور ما این مواد به وفور وجود دارند. درآمد مردم در شهرهای مرزی در حد صفر است و وضعیت اجتماعی و اقتصادی سختی بر این شهرها حاکم است. بنابراین کشیده شدن آنها به قاچاق مواد مخدر که کاری پرآمد نیز هست چندان دور از ذهن نیست. برخورد با این مشکلات نیاز به کارهای زیربنایی دارد و با برخوردهای فیزیکی با قاچاقچیان و دستگیری و تعقیب و اعدام آنها کار چندانی از پیش نمی رود. همانطور که تاکنون نیز این مقابله ها نتوانسته از آمار تقاضا برای مواد مخدر بکاهد.
*برخی از کارشناسان افزایش حاشیه نشینی را یکی از عوامل افزایش خشونت در شهرها می دانند. آمارهای موجود نیز تا حدودی این موضوع را تایید می کند که بخش بزرگی از جرایم به دست حاشیه نشینان و یا در این مناطق رخ می دهد که شاید همین موضوع به نوعی باعث بی تفاوتی سایر شهروندان نسبت به مساله شده است که احساس می کنند این معضلات مربوط به بخشی از شهر است که به آنها ارتباطی پیدا نمی کند. این مساله را چگونه ارزیابی می کنید؟
افشارنادری: مردم در این زمینه بی تقصیرند زیرا سازماندهی شهری ارتباطی به شهروندان ندارد و از عهده آنها خارج است. این امور در حیطه وظایف مدیریت شهری و اجتماعی است و بسیاری از شهروندان حتی اطلاعی ندارد که زندگی در آن مناطق به چه صورت است. آیا مدیران اجتماعی گاهی از زندگی حاشیه نشینان فیلمی تهیه کردند و مشکلات آنها را با مردم جامعه در میان گذاشته اند و یا برای رفع این معضلات اجتماعی از دانشگاه ها و اساتید و نخبگان کشور کمک خواسته اند. تحقیقات زیادی در زمینه این مناطق صورت گرفته و برنامه هایی نیز ارائه شده اما همواره سدی به نام کمبود بودجه مانع از اجرایی شدن این برنامه ها شده است.
با این وضعیت از دست مردم عادی چه کاری ساخته است؟ زمانی که به رغم هشدارهای کارشناسان امکانات روستاها را کاهش یافت و همه توسعه معطوف به شهرها شد باید به فکر افزایش حاشیه نشینی می افتادیم. اگر امکانات در روستا نباشد روستاییان به شهرها هجوم می آورند و حاشیه نشینی افزایش می یابد. باید این موضوعات مورد توجه قرار گیرد و با پیاده کردن نظریات اصلاحی نخبگان و فراخوان دادن به دانشگاهها برای رفع بحران هایی از این دست کارهای زیربنایی انجام شود. اما این کارها و تحقیقات مورد توجه دست اندرکاران اجرایی قرار نمی گیرد و حتی امسال اعلام شده بودجه های تحقیقاتی نیز در اختیار دانشگاهها نمی گذارند. وقتی هیچ سرمایه گذاری نمی کنیم چگونه می توانیم انتظار برداشت داشته باشیم.
- 10
- 6