باغملک و رامهرمز در شرق خوزستان و روستای پتک جلالی در جنوب شرقی باغملک واقع شده است. از درگیری میان دو طایفه محمدی و محمدموسایی نزدیک به دو سال میگذرد تاکنون که تیرماه ۹۶ است هفده فقره قتل اتفاق افتاده است. هر دو طایفه دارای خاستگاه تاریخی زندگی ایلی و اقتصاد معیشتی با تبار و فرهنگ مشترک هستند.
هردو طایفه از چهرههای تحصیلکرده و نخبه برخوردارند هر چند که نرخ اشتغال جوانان و نسبت سهم آموزشی دختران برخی مناطق روستایی باغملک در مقطع متوسطه مطلوب نیست. نتایج تحقیقات میدانی نشان میدهد که ریشههای خشونت با میزان توسعه رابطه دارد. شهرها و روستاها پدیده نوسازی را تجربه کردهاند، اما لزوماً توسعه پایدار در آنها تحقق پیدا نکرده است.
نگاه برنامههای پنج ساله به جامعه روستایی بیشتر از منظر نوسازی بوده است تا توسعه پایدار، زیرا همواره روند مهاجرت ناهمگون و نابسامان جامعه روستایی به سوی مناطق شهری شتاب آلود بوده است. از جمله دورههای پرشتاب مهاجرت روستایی یکی به بعد از اصلاحات ارضی ۱۳۴۱ میتوان اشاره کرد، دوره دیگری که با شتاب بیشتر مهاجرت ایلات به روستا و شهر و ساکنان روستایی به مناطق شهری استان خوزستان همراه بود، زمان بعد از پایان جنگ عراق و ایران بوده است.
علاوه بر مهاجرت روستایی، مهاجرفرستی از شهرها به مرکز استان خوزستان و دیگر استانهای کشور را به دنبال داشته است. این روند مهاجرت بر نحیف شدن طبقه متوسط شهری و روستایی اثرات منفی به جا گذاشته است. فرآیند نوسازی و سپس رشد شهرنشینی و گستره ارتباطات موجب گردیده تا در ساختار اجتماعی وضعیت موجود، نظم سنتی متأثر از اقتدار «ریش سفیدی» دگرگونی ایجاد شود.
در نتیجه درعرصه عمومی وضعیت اقتدار یک وضعیت «پاندولی» متصور است. زیرا در سالهای اخیر در عرصه عمومی، شهرهای مذکور و برخی روستاهای توابع آنها شاهد بروز مشکلات و مسائل اجتماعی بودهاند که برخی به شکل نزاع و درگیریهای جمعی در روستاها و نزاع خیابانی در شهرها نمود پیدا کرده است. به عبارتی عرصه عمومی با نزاع و خشونت اجتماعی روبهرواست.
به دلیل ادامه خشونت و نزاع بین دو طایفه روستای پتک جلالی تعداد قتلها، افزایش پیدا کرده است. مجروح شدن دهها مورد، تخریب و آتش زدن منازل، خودرو، تخریب تیر و ترانس برق روستاها، کشتن احشام ومهاجرت ومشکلات آموزشی کودکان و جوانان و آسیبپذیری زنان و... اتفاق افتاده است. با توجه به عنصر قلمرو در نزاع طایفهای به دلیل بازتولید خشونت و تداوم آن، نزاع منطقه پتک فراتر از قلمرو روستایی ادامه پیدا کرده است.
از جمله به عرصه شهر رامهرمز و باغملک و میداود و شهرستان بهمی و... تسری پیدا کرده است. نزاع روستای پتک بعد از یازده فقره قتل، پس از آن دیگر قتلها در سال ۹۵ و ۱۳۹۶به شیوه کمین و ترور در خارج از قلمرو دو قبیله کشته شدهاند. هرازگاهی که تنش بروز پیدا میکند و یا قتلی به شیوه کمین اتفاق میافتد صدای رگبار و تیراندازی با سلاح گرم در شهر و خیابان به گوش میرسید.
عمدتاً جوانانی با عصبیت قومی و خشم سوار بر موتور مبادرت به شلیک تیر در عرصه عمومی میکردند و به تخریب اموال طایفه مقابل روی میآوردند. نزاع قومی همواره وجود داشته و از ویژگیهای جوامع کمتر توسعه یافته است، اما چنین درگیری تا این مدت زمانبر و طولانی و فرسایشی اتفاق نیفتاده بود. روند مهاجرت و افزایش شهرنشینی لزوماً متوازن با تغییرات کیفی و شهرگرایی همراه نیست.
لذا تمایل به طایفه گرایی در مقایسه با تمایل به سازمانهای مردم نهاد پررنگتر متصور است. چنین شرایطی زمینه توسعه و سرمایهگذاری و تولید، امنیت و آرامش شهروندی تحت الشعاع خشونتهای اجتماعی و توسعه نیافتگی در عرصه عمومی قرار میگیرد و گفتمان توسعه را به تأخیر میاندازد. با فرصتسوزی، هزینههای جامعه را افزایش میدهد.
نزاع وجنگ از نشانههای توسعه نیافتگی و هم موانع توسعه است. آن را بدون توجه به ریشههای اجتماعی، اقتصادی و تاریخی نمیتوان واکاوی کرد.سرمایه اجتماعی سنتی یعنی «اقتدار ریش سفیدی» متأثر از اقتدار سنتی، و سپس اقتدار در عرصه عمومی وضعیت پاندولی و شکننده پیدا کرده است.
چنانچه اعتماد عمومی نسبت به سلطه وقانون و نظم و هویت مدنی ضعیف شود مشروعیت مناسبات شکننده میشود. آنگاه در چنین شرایطی موجب تقویت مناسبات قومی و گروهی میشود، دیگر اینکه برخی مشکلات مترتب بر زندگی امروزی، از جمله سختی ناشی از بیکاری، رکود و تورم اقتصادی، عدم رواداری و مدارا برکم حوصلگی فرد افزوده و موجب بالارفتن پرخاشگری و عصبانیت فردی شده و سپس خشونت گروهی را به همراه خواهد داشت.
در بعد اجتماعی به جای تربیت شهروند، هنوز فرد درعرصه عمومی از سنت و قوم هویت میگیرد، از سوی دیگر اقتدار سنتی برخاسته از عرصه عمومی دستخوش دگرگونی شده است. در حوزه عمومی جامعه روستایی و شهری در کنار شکاف نسلی، سپس«اقتدار ریش سفیدی» برخاسته از اقتدار سنتی دگرگون شده است، در روستاها و شهرها، به لحاظ رتبه و ایفای نقش، گاهی ریش سفید پشت سرجوان قرار گرفته است. مشروعیت مناسبات بر پایه مشروعیت سنتی، ریش سفیدی و حتی ایدئولوژیکی شکننده شده است.
در نتیجه اعتماد و همیاری در جامعه رو به سستی متصور است. قدرت سازمان یافته عرصه عمومی در روستا و شهر شکننده و با نوعی بیهنجاری روبهرو است. برای این تغییر باید سازوکارمناسب به وجود آید و زمینه نهادهای جدید و مدنی و فرصتهای کسب و کار و تولید هموار گردد.
نزاع قومی منطقه پتک در یک وضعیت دگرگونی در ساختار سنتی و محدودیت توسعه و چگونگی مناسبات قانون قابل مطالعه است. چرا افراد به جای مراجعه به دستگاه قضا، خودسرانه مبادرت به خشم و خشونت میکنند؟ لذا قانون و چگونگی اجرای قانون و رویکرد متولیان امر توسعه نیز مهم است. بنابراین چگونگی ورود مسئولانه صاحبان و متولیان قانون و قدرت برای ایجاد امنیت به صحنه نزاع قومی مهم و اساسی است.
در متن رخدادهای ارتباطی نظام آموزشی و رسانههای رسمی و حاکمیتی عنصر رواداری، کسب مهارتهای اجتماعی، گفتوگو و قانون گرایی در عرصه تعلیم و تربیت و حوزه عمومی کمرنگ متصور است. در حالی که یکی از برجستهترین مؤلفههای توسعه رواداری و مداراست.
جامعهای که نوسازی را تجربه کرده است، یکجا نشین روستایی و شهرنشین شده است، اما به لحاظ پنداشتها در مرحله ورود به «شهرگرایی» قرار دارد، پاسخگویی به نیازها و ضرورتها را در عرصه عمومی بر دوش قوم و طایفه قرار دادن، موجب ناکارکردی و خشم گروهها میشود.
در حالی که توسعه عبارت است از توازن قدرت اجتماعی و مدنی با قدرت سیاسی، لذا وزن قدرت مدنی و اجتماعی عرصه عمومی در جامعه ایران و همچنین در دو شهرستان باغملک و رامهرمز شکننده وضعیف است. چون جامعه مدنی و متکثر ضعیف است لذا انسداد اجتماعی بازتولید و زمینه ترویج خشونت میشود. در حوزه عمومی جامعه روستایی و شهری، یک وضعیت «تعلیق اقتدار» و تعویق وجود دارد.
نه از«اقتدار پیر سالاری» برخورداراست که امکان بازتولید آن ضعیف است نه از اقتدارمدنی و سازمانهای مردم نهاد برخوردار است. سطح توسعه عمومی وطبقاتی نیز پایین است. همچنین اعتماد عمومی به قانون ضعیف متصور است.
بین اقتدار ریش سفیدی و اقتدارنهادهای مدنی و قانونی، وضعیت «پاندولی» متصور است. با ادامه پیامد حادثه روستای پتک جلالی در سال ۱۳۹۴که پیامدهای اجتماعی بر دو طایفه مورد منازعه سنگین است و بر دیگر ساکنان و همجواران صورت گرفته است، در چند سال اخیر در جامعه ایران و بهطور مشخص در شهرهای مورد مطالعه درشرایطی که به تشکلهای مدنی و احزاب به راحتی امکان فعالیت داده نمیشود، گردهمایی قومی در برخی شهرستانها از جمله باغملک، رامهرمز، صیدون، حومه بهبهان، شوشتر و... برگزار شده است.
چون پیوندهای همگون در اجتماعات شدیداً بسته در برگیرنده خصیصههای منفی نظیر طایفه گرایی، طرد، خشونت و بیاعتمادی به بیرونی هاست. برگزاری گردهمایی طایفهای در غیاب دیگر نهادها، موجب برجسته شدن هویتها و قطبی شدن گروهها در یک آرایش قومی میشود؛ هویت قومی، جایگزین عنصر شهروند مداری قرار میگیرد. به برخی نتایج یک تحقیق میدانی که توسط اینجانب صورت گرفته است نیز اشاره میکنم. برخی پرسشهای مورد مطالعه به قرار ذیل است.
وضعیت نزاعهای دسته جمعی و پیامدهای آن در محدوه شهرستانهای باغملک و رامهرمز چگونه است؟
وضعیت تمایل به آرایش طایفهای در مقایسه با تمایل به نهادهای مدنی در دو شهرستان چگونه است؟
وضعیت اقتدار در عرصه عمومی دو شهرستان چگونه است؟
پیامد نزاع از جمله قتل و خشونت در روستاهای باغملک با ۸۱ درصد، بیشتر از شهر بوده است. نگرانی از وضعیت نزاع دسته جمعی با ۵۰ درصد و پیامدهای آن با ۸۱ درصد در عرصه عمومی روستاهای باغملک (از جمله پتک جلالی و روستاهای شرق و...) در مقایسه با روستاهای رامهرمز بیشتر است.
وضعیت نزاع در شهر رامهرمز ۷۵درصد در مقایسه با ۲۵ درصد در مناطق روستایی رامهرمز بوده است. پیامد نزاع از جمله قتل و خشونت در عرصه عمومی شهر رامهرمز ۸۶ درصد بوده است. تحقیق نشان داد که وضعیت تمایل به طایفه گرایی در باغملک ۶۲ درصد در مقایسه با ۳۷ درصد تمایل به نهادهای مدنی بوده است. در رامهرمز تمایل به طایفه گرایی با ۶۳ درصد در مقایسه با ۳۶ درصد تمایل به نهادهای مدنی بوده است.
وضعیت نزاع و پیامدهای آن در مناطق روستایی باغملک و شهر رامهرمز نگران کننده بوده است. برای تحلیل سؤال سوم چنین قابل فهم است که با توجه به گرایش به طایفه گرایی در دو شهرستان که پر رنگتر از تمایل به نهادهای مدنی بوده است با توجه به ساختار طبقات اجتماعی روستاها و دو شهرباغملک و رامهرمز، که طبقه متوسط نحیف و شکننده است و بیشتر اقشار آسیب پذیر و فرودستان را تشکیل میدهند.
میتوان نتیجه گرفت که از یک طرف «اقتدار ریش سفیدی» ناکارکرد و از سوی دیگر گرایش به طایفه گرایی برجستهتر است که بیانگر سطح توسعه اجتماعی و مدنی ضعیف و پایین بودن سرمایه اجتماعی است. اعتماد عمومی به قانون و مسئولان ضعیف است.
در نتیجه تعویق و تعلیق اقتدار یا به عبارتی بلاتکلیف بودن امر نهادهای مدنی و توسعه اقتصادی و اجتماعی زمینه بروز مسائل اجتماعی در عرصه عمومی است. زیرا عرصه عمومی با یک وضعیت «پاندولی» و گاه با «تعلیق اقتدار» گرفتار است. امکان کنش ارتباطی در راستای گفتوگو و مصالحه ضعیف خواهد بود، در هر حال دو سال است که از نزاع قومی دو طایفه محمدی و محمدموسایی میگذرد، امید است هر فرد حقیقی و حقوقی به میزان سهمی که میتواند مؤثر باشد ضمن قدردانی از آنان همچنان انتظار میرود برای دستیابی به حسن همجواری و صلح پایدار و برادری و ایجاد امنیت تلاش نماید. برخی پیشنهادها در این زمینه عبارتند از:
برای حل نزاع دو طایفه روستای پتک جلالی علاوه بر فرآیند قانونی در بخش امنیتی و قضایی، یک تیم متشکل از بخش رسمی و عرفی و گروه کارشناسی بیطرف تشکیل شود، طی یک فرآیند زمانی و با یک روش اقدام پژوهی ورود پیدا کند و با تشکیل اتاق فکر، با حوصله و مطالعه، نقاط قوت و نقاط ضعف دستیابی به صلح نامه را شناسایی کرده و گام به گام ادامه دهد.
در همین راستا، از طرف دکتر حسینزاده معاونت سیاسی و اجتماعی استانداری خوزستان و از چهرههای علمی در حوزه جامعه شناسی پس از تشکیل جلسه در فرمانداری رامهرمز و باغملک در تیر ماه ۹۶ یک تیم متشکل از بخش دانشگاهی و با یک روش علمی جهت آسیب شناسی وشناخت زمینههای مصالحه میان طرفهای درگیر شکل گرفته است.
مطالعه صورت گیرد که آیا داشتن سلاح(مجاز و غیرمجاز) در مناطق روستایی و شهری طی یک فرآیند قانونی جمعآوری یا محدود گردند؟از بزرگان و ریش سفیدان، نخبگان و تحصیلکردگان دو طرف منازعه که اهل تساهل و مدارا هستند و به عواقب خشونت آگاهی دارند انتظار میرود که بتدریج زمینه تقویت پذیرش افکار عمومی دو طایفه برای صلح را فراهم نمایند. تلاش تحصیلکردگان دو طایفه نیز میتواند مهمترین بستر صلح و مدارا باشد.
تقویت فرآیند مناسبات از طریق بهبود امکانات و تقویت روابط اجتماعی از بیرون با مناطق روستایی در قالب گردشگر، کارآفرین، سرمایه گذار واشتغالزایی و ارائه خدمات به روستاهای محدوده نزاع زمینه رواداری فرهنگی متأثر از بهبود روابط اجتماعی اقدام نمایند. با استقرار امنیت و اعتماد و با توجه به ظرفیت طبیعی منطقه برای تأسیس صنایع تبدیلی کشاورزی، سیلو، مطالعه حوزههای گردشگری، مطالعه سد کشاورزی بر رودخانه روستای پوتو، تأسیس کتابخانه، تشکیل انجمنهای تخصصی بومی، تأسیس کانونهای کسب مهارتهای اجتماعی و رواداری نوجوانان، برگزاری اردوهای علمی و تفریحی برای دانشآموزان، برگزاری دورههای فنی و حرفهای برای جوانان بیکارو... ضرورت دارد. درضمن به موافقت غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان از تأسیس و اجرای پروژه پل ارتباطی میداود به سرله و پتک جلالی بر رودخانه اعلا میتوان اشاره کرد.
بررسی گروههای آسیب پذیر در دو طایفه نظیر زنان، کودکان و نوجوانان و اجرای حمایتهای معنوی و مادی برای آنان.
حضور چهرههای عرفی، رسمی، منطقهای و ملی قابل اعتماد در میان مردم دو طایفه و برقراری نشست و ارتباط حضوری وصمیمی با مردم به تقویت صلح کمک نمایند. به طور نمونه به کارگروه صلح دکتر قنبر امیرنژاد، دکتر حمید تقوی فر و دیگر تلاشهای فردی وگروهی سایرین و... میتوان اشاره کرد. چنین کارگروههایی با مردم دو طرف جهت بستر صلح دیدار برقرار میکند.
دکتر هاشمی وزیر بهداشت و درمان، حجتی وزیر جهاد وکشاورزی، زنگنه وزیر نفت، مونسان رئیس سازمان گردشگری و... میتوانند بدون تشریفات اما با تعدادی از بزرگان و کارشناسان منطقه در یک فرآیند زمانی به نوبت با حضور درمنطقه در جمع مردم قرار گیرند و علاوه بر حضور در بین مردم دو طایفه برخی طرحهای قابل مطالعه کارشناسی را نیز از نزدیک مورد برسی و مساعدت قرار دهند.
توجه خیرین استانی و ملی در جهت کمک به احداث برخی پروژهها و ایجاد امکانات در منطقه روستایی امری مهم و اخلاقی است و بر تداوم صلح مؤثر است. لذا عنایت خواننده خیر محترم نیزموجب احترام است.
منوچهر کردزنگنه-مشاور مطالعات اجتماعی و سیاسی معاونت استانداری خوزستان
- 14
- 4