قربانی میشوند با یک اشتباه؛ در یک مسیر حاشیهای؛ در تنگنای یک خودرو. دختران و زنانی که با پا گذاشتن در یک خودرو عبوری دچار سرنوشتی تلخ و وحشتناک میشوند. جزییات ماجرا ثانیهای از پس ذهنشان کنار نمیرود. ماجرایی که حالا دغدغه زندگیشان شده است. فقط یک لحظه بیاحتیاطی بود، اما حالا یک عمر باید خاطره تلخ آن روز را با خود یدک بکشند؛ خاطرهای که راننده خودرو برایشان رقم زده است.
مسیر مشخص بود، اما همه چیز در چشم بر هم زدنی تغییر کرد. فرمان خودرو به سمت بیراههای چرخید؛ همان موقع بود که مسافر انتخابشده خود را در اسارت راننده دید. رانندهای که قصد هولناکی در سر میپروراند، اما جزییاتش را فاش نمیکرد تا نقشهاش را در گوشه یک خیابان، کوچه یا مسیری دور از چشم دیگران اجرا کند. تهدید میکنند با سلاح سرد یا گرم تا نیتشان را عملی کنند.
در هفته گذشته راننده دو خودرو چهار زن و دختر را در خیابانهای پایتخت مورد آزار و اذیت قرار دادند. زنان و دخترانی که با اعتماد به خودروهای عبوری سوار میشدند اما به مقصد نمیرسیدند و پس از آزار و اذیت در خودرو، در خیابانهای تهران رها میشدند.
رد پای یک خودرو خاص
در پروندههای اخیر تجاوز و آزار و اذیت در پوشش مسافرکش، رد یک خودرو خاص دیده میشود. خودرویی که حدود ٢٠سال از ورود نخستین مدلهای آن به ایران میگذرد و طی سالهای اخیر به نخستین گزینه خرید برای اقشار کمدرآمد و جوانان تبدیل شده است. پراید ماشینی است که بیشتر متهمان برای عملیکردن نقشههای شومشان از آن استفاده میکنند.
در چند وقت اخیر، پروندههای زیادی در پایتخت با موضوع آزار و اذیت و تجاوز به جریان افتاده که متهمان در پوشش مسافرکش پس از سوار کردن زنان و دختران آنها را مورد آزار و اذیت قرار دادهاند که وجه اشتراک بیشتر این پروندهها خودرو پراید است، اما این تشابه چه دلیلی دارد؟ محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران در پاسخ به این پرسش شهروند میگوید: «استفاده از یک خودرو خاص به دلیل این است که در ذهن مردم این ماشین بهعنوان خودرو مسافرکش جا افتاده است و عموم شهروندان با اطمینان سوار آن میشوند.
مجرمان هم از این اطمینان سوءاستفاده میکنند. درواقع این راحتترین راه برای عملیشدن نقشه مجرمانه است، چراکه قربانیان با میل و اختیار خودشان در دام میافتند. البته نباید فراوانی این خودرو را هم نادیده گرفت. بهطور طبیعی وقتی تعداد این خودرو در سطح کشور زیاد باشد، اینگونه حوادث هم بیشتر میشود.» او به رفتار قربانیان این حوادث هم اشاره میکند و در اینباره میگوید: «نوع پوشش، بیاحتیاطی، اطمینان بیمورد و مسائلی از این دست هم در بروز این حوادث نقش دارد؛ برای نمونه در پروندهای دختر جوانی کابل( AUX) گوشی را به راننده داده بود و صحبت کوتاهی هم بین آنها رد و بدل شده بود، اما متهم در ذهن خودش به جمعبندی خاصی رسیده بود و درنهایت آن دختر را مورد آزار و اذیت قرار داده بود.
به همین دلیل، برخی مواقع رفتار قربانیان میتواند در بروز این جرایم نقش داشته باشد.» معاون دادستان تهران اضافه میکند: «البته باید به این نکته توجه داشت که در بیشتر این موارد قربانیان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و تجاوزی به معنای حقوقی با شرایط خاصی که در قانون مشخص شده، رخ نمیدهد. یعنی در بیشتر این موارد از لحاظ حقوقی راننده به جرم آزار و اذیت محاکمه میشود.»
آزار و اذیت در خودروهای بدون شناسنامه
تجاوز و آزار و اذیت در خودرو افزایش یافته است. پروندههای تجاوز و آزار و اذیتی که در آن متهم در پوشش مسافرکش اقدام به سوار کردن مسافران کرده و سپس نقشههای مجرمانه خود را عملی میکند. درواقع استفاده از خودرو برای تجاوز و آزار و اذیت به یک مدل پرتکرار در این پروندهها تبدیل شده است. اینها را کامران رضوانی، بازپرس جنایی تهران به «شهروند» میگوید.
به گفته او، در بسیاری از موارد اینگونه جرایم در خودروهای ناشناس رخ میدهد؛ درواقع همان خودروهای گذری که شهروندان برای رسیدن سریع به مقصد از آنها استفاده میکنند: «هرچند آمار مشخصی در این زمینه وجود ندارد، اما بررسی پروندههای اخیر نشان میدهد که آزار و اذیت و تجاوز در خودروهای شناسنامهدار بهندرت رخ میدهد و این خودروهای ناشناس هستند که در قالب مسافرکش اقدام به آزار و اذیت و تجاوز میکنند.» رضوانی با اشاره به برخی پروندهها در اینخصوص میگوید: «در بسیاری از موارد ارتباط راننده با مسافر زمینهساز وقوع اینگونه جرایم است.این ارتباط میتواند با یک صحبت کوتاه در قالب یک درخواست از سوی مسافر یا راننده برقرار شود.
برای مثال بعضی از مسافران از راننده موسیقی مورد علاقه را درخواست میکنند، صحبتهایی از مشکلات و ناملایمات زندگی میکنند و در برخی از موارد حتی شماره تلفن بین مسافر و راننده رد و بدل میشود. پروندههای زیادی وجود دارد که در اظهارات شاکیان این موارد در آنها دیده میشود. برای مثال خانمی گوشی همراهش را به راننده داده تا موسیقی مورد علاقهاش را پخش کند، راننده هم براساس همین درخواست ساده، رابطه خیالی را در ذهنش متصور شده و بقیه ماجرا که به آزار و اذیت ختم شد.»
عقدههای جنسی و الگوهای اقتصادی و فرهنگی
این جرایم بیشتر در کدام مناطق شهری رخ میدهد؟ آیا بیشتر این جرایم از الگوی خاص اقتصادی و فرهنگی پیروی میکند؟ رضوانی در پاسخ به این پرسشها میگوید: «به طورکلی جرایم خشن در مناطق با اقتصاد و فرهنگ ضعیف بروز پیدا میکند. درباره آزار و اذیتهای خودرویی هم کم و بیش همین الگو وجود دارد. در مناطق ضعیف فرهنگی بهخصوص حاشیه شهرها به دلیل بافت جمعیتی خاصشان اینگونه جرایم بیشتر رخ میدهد. البته نباید نقش عقدههای جنسی سرکوبشده در متهمان را هم نادیده گرفت. البته زمینههای شکلگیری این عقدهها هم به مسائل اقتصادی بازمیگردد.» در این حوادث خودرو مانند توری در اختیار متهم است.
راننده با نقشه قبلی قربانیان خود را انتخاب میکند و آنها را در خودرو به دام میاندازد؛ اما برای مصونماندن از این دام راههای مختلفی وجود دارد. روشهای پیشگیرانهای که به گفته رضوانی کار سختی نیست اما میتواند از بروز حوادث ناگوار و تلخ جلوگیری کند: «همانطور که اشاره شد بیشتر آزار و اذیتها در قالب مسافرکش در خودروهای ناشناس و عبوری رخ میدهد. با وجود این عموم شهروندان برای رسیدن سریع به مقصد سوار هر ماشینی میشوند، بیآنکه به اصالت آن توجه داشته باشند.
من خودم بارها شاهد بودهام در حالی که تاکسی و یا خودروهاي خطی در خیابان وجود دارند، مردم به خاطر ١٠ دقیقه معطلی به سراغ خودروهای عبوری و ناشناس میروند. توصیه ما به مردم بهخصوص خانمها این است که تا حد ممکن از خودروهای ناشناس استفاده نکنند و در صورت استفاده از این خودروها حتما به وضع ظاهری خودرو و راننده توجه داشته باشند؛ چون بیشتر متهمان این پروندهها زیر ٤٠سال هستند. به طور کلی از منظر جرمشناسی، سن و توانایی جسمی یکی از عوامل مهم و زمینهساز در وقوع جرم است.»
نقش تربیت و آموزشهای جنسی
اما ریشه اصلی وقوع این جرايم چیست؟ چه عوامل زمینهسازی وجود دارد که رانندهای با سوءاستفاده از اطمینان همشهریانش آن را مورد آزار و اذیت جنسی قرار دهد. ناصر قاسمزاد، رواندرمانگر در پاسخ به این پرسشها، نبود تربیت جنسی را نخستين و مهمترین دلیل در بروز این جرايم میداند و در اینباره به «شهروند» میگوید: «خانواده مهمترین نهاد رشد شخصیتی افراد جامعه است.
تربیت و آموزشهای جنسی هم به عنوان یکی از نیازهای اساسی از وظایف خانوادههاست؛ اما خانوادههای مسئولیتپذیر میتوانند پاسخگویی و هدایت این نیازها را بهدرستی انجام دهند ولي بنا به دلایلی بسیاری از خانوادهها در این زمینه بهخصوص ضعیف عمل میکنند. از سوی دیگر نهاد آموزشی مانند مدارس و دانشگاه هم به این موضوعات ورود نمیکند. در چنین شرایطی فرد از لحاظ جنسی تربیت نشده و این کمبودها به اشکال مختلف در جامعه بروز میکند.»
به گفته قاسمزاد بلوغ جنسی زودرس یکی دیگر از عوامل موثر در شکلگیری اینگونه از جرايم است: «در حال حاضر بلوغ جنسی در پسران به ١٢سال و برای دختران به ١١سال رسیده است و سن ازدواج بر اساس آمار برای پسران ٣٠سال است؛ این یعنی ١٨سال فاصله برای جوانی در جامعهای که هیچگونه آموزش و تربیت جنسی نه از سوی خانواده و نه از سوی نهاد آموزشی دریافت نمیکند. در حالی که در کشورهای توسعهیافته سعی میکنند، سن بلوغ جنسی را افزایش دهند اما در کشور ما به دلایل مختلف این سن روند نزولی در پیش گرفته است.
از سوی دیگر مسئولان هم به صورت هدفمند نقشه راهی برای هدایت و استفاده از انرژی جمعیت جوان کشور ندارند؛ آن هم در سرزمینی که بیش از ٥٠میلیون نفر آن افراد زیر ٢٩سال هستند. در چنین شرایطی بروز این جرايم خشن اصلا چیز دور از انتظاری نیست.» او اضافه میکند: «خانوادهها در حوزه تربیت جنسی مسئولیتپذیر نیستند، نظام آموزشی کشور کارآمدی لازم را ندارد، مسئولان و مدیران این بخش هم اقدام عملی انجام نمیدهند، صحبت از مسائل جنسی هم که در جامعه همچنان یک تابو است.
در چنین شرایطی شکلگیری عقده جنسی موضوع عجیبی نیست. حالا این عقدههای جنسی بسته به شرایطی مانند طبقه اجتماعی، مسائل اقتصادی و عوامل دیگر اشکال مختلف بروز پیدا میکند. وقتی جوانی با عقدههای شدید جنسی در مناطق حاشیه شهر که ما از آن بهعنوان مناطق بیدفاع شهری یاد میکنیم، رها میشود، باید منتظر بروز خشونت، آزار و اذیت و سوءاستفادههای جنسی باشیم.»
- 10
- 5