در حاشیه برخوردهای فیزیکی شهروندان و ماموران
ماجرای درگیری ماموران نیروی انتظامی و دختر جوانی در شرق تهران در روزهای گذشته بار دیگر در شبکههای اجتماعی حاشیه ساز شد، تکرار این اتفاقات و تکذیب آنها از سوی پلیس و توضیحاتی که هر بار از سوی نیروی انتظامی ارائه می شود برای اقناع افکار عمومی، کافی به نظر نمی رسد و شهروندان این انتظار را دارند که نیروی انتظامی که در تامین امنیت در همه این سالها جان فشانی به خرج داده و در قیاس با بسیاری از دستگاه ها و نهادهای دیگرعملکرد قابلقبولتری از خود ارائه داده در این گونه موارد هم هوشمندی و درایت به خرج بدهد و از تکرار چنین اشتباهاتی که حیثیت نیروی انتظامی و مجموعه نظام را خدشه دار میسازد جلوگیری نماید.
به یقین برخورد با هنجارشکنیها و رفتارهای ناپسند اجتماعی و خارج از ضوابط قانونی و عرف وظیفه نیروی انتظامی میباشد، اما با مروری بر حاشیههای چند اتفاق اخیر و رسانه ای شدن آنها به نظر می رسد برخی از ماموران نیروی انتظامی در مواجهه با موارد این چنینی نیازمند توجیه وآموزش های لازم هستند، متاسفانه رسانهای شدن موارد این چنینی علاوه بر اینکه با سوء استفاده رسانههای بیگانه و خارجی همراه می شود به دلیل تکرار در داخل هم نوعی سوء ظن و بدگمانی را به دنبال دارد که در خور شان و جایگاه نیروی انتظامی نیست، چرا که نیروی انتظامی مجری سیاستگذاریها و دستوراتی است که بسا در تصویب و صدور آن نقشی ندارد، اما بیش از هر نهاد دیگری در چنین موارد حاشیهای زیر سوال می رود.
هرگونه هنجارشکنی در هر کشوری مطابق با قوانین جاری آن کشور نیاز به برخورد قانونی و قضایی دارد، اما ماموران نیروی انتظامی در مواجهه با چنین هنجارشکنیهایی میتواند سعه صدر و آرامش بیشتری به خرج دهند و با مدارای بیشتر زمینه سوء استفاده مخالفان و معاندین را سلب کنند، به عنوان مثال اگر دختر یا پسری در ملا عام رفتار ساختارشکنانه و ناپسندی انجام می دهند برخورد خشن و ضرب وشتم اودر انظار عمومی پذیرفتنی نیست و میطلبد مامورانی با آموزشهای کافی ورعایت ابعاد روانشناختی مامور مقابله با چنین هنجارشکنیهایی شوند تا موارد مشابه گذشته تکرار نشود.
حتی این انتظار وجود دارد نه تنها ماموران نیروی انتظامی بلکه هر کارگزار دولتی و حاکمیتی که در هر نهاد و ارگانی مشغول است به دلیل جایگاه حقوقی و حاکمیتی خود رفتاری مکرمانه و مداراگونه با شهروندان داشته باشد و بر فرض بیاحترامی از سوی شهروندان نیز از بروز هر رفتاری که حیثیت نهادهای حاکمیت را خدشهدار سازد، پرهیز کند، اگر بنا باشد هر ماموری با کوچکترین بیاحترامی یا مقاومتی از سوی شهروند متخلف به ضرب و شتم و مقابله با مثل روی بیاورد نتیجه آن رسانه ای شدن این گونه برخوردها و سلب اعتماد مردم و افکار عمومی از نهادهای نظامی و انتظامی است، گاه دیده شده حتی ماموران راهنمایی و رانندگی نیز به دلیل مقاومت راننده متخلف به درگیری فیزیکی اقدام میکنند در حالی که اگر این ماموران آموزشهای لازم را دیده باشند، با صبر و مدارا راننده متخلف را به دست قانون میسپارند نه اینکه خود مامور مجازات متخلفان با درگیری و ضرب و شتم شوند که دود آن به چشم هزاران ماموران زحمتکشی برود که خالصانه مسئولیت تامین امنیت شهروندان را برعهده دارند.
نهادهای حاکمیتی باید الزامات و ضرورتهای زیستن در عصر ارتباطات جهانی را دریابند و خود را با شرایط روزتطبیق دهند که هرگونه رفتار و عملکردی کمتر از یک دقیقه میتواند مخاطبان میلیونی داشته باشد که پیششرط آن آموزش و ارتقای سطح روانی، دانش و رفتار پرسنل و مدیران است.پلیس به دلیل نقش کلیدی در انجام دهها ماموریت که امنیت شهروندان را درپی دارد در همهی جای منزلت و محبوبیت دارد و جایگاه ناجانزد ایرانیان اینگونه است اما به شرط اینکه بهانه تخریب فراهم نکند و احترام خود را نگه دارد.
- 9
- 6