جالب است که چالش مانکن یا چالش هایی از این دست در کشور ما نه قشر می شناسد،نه دسته و نه گروه.
هر کس به فراخور حالش به این چالش یک واکنش نشان می دهد و اغلب آدم ها از هر طیفی تن به خواسته دوستان می دهند.
حالا این چالش چه در اتاق عمل باشد،چه در یک ورزشگاه یا سالن ورزشی،چه در یک میهمانی شبانه یا حتی خانوادگی!
خارجی ها اگر ذهنشان باز است و در دنیا چالش هایی مانند سطل آب یخ یا چالش مانکن راه می اندازند حتما یک چیزهایی بارشان است.
حتما آرامشی در زندگی دارند. حتما دچار پدیده هایی مانند آلودگی هوا و ترافیک مزمن و لاینحل این روزهای تهران نیستند.
خارجی ها اگر برای چالش مانکن وقت می گذارند و موزیک خوب گوش می دهند حتما در زندگی دغدغه هایی مشترک با ما ندارند اما این روزها ما چه داریم که این قدر خوشحالیم و با آب و تاب فراوان؛ چالش هایی مانند چالش مانکن راه می اندازیم؟
خیلی شرایط خوبی داریم،خیلی از نظر فرهنگی در جایگاه مناسبی هستیم،خیلی اهل مطالعه و سوادیم،خیلی جهان بینی مناسبی داریم،خیلی وضعیت رو به رفاهی داریم که این گونه برای چالش هایی مثل مانکن و این القاب دهان پر کن وقت می گذاریم؟
آخر کسی هست که با صدای بلند بگوید تو به جای وقت گذاشتن بابت چالش مانکن کمی از غرورت کم کن. کمی آدم باش. کمی کتاب بخوان. کمی شعورت را بالا ببر. کمی به جامعه ات نکاه کن. کمی زندگی ات را ورانداز کن...
این چیزها را کسی به ما می گوید؟ این روزها هر کجا که می روید شاهد چالش حال خراب کن مانکن هستیم؛ انگار که مانکن ها در دنیای پیرامون ما مرده اند و ما مادرزاد مانکن بوده ایم!
- 9
- 5