سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱۲:۴۶ - ۰۵ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۱۰۲۷
سایر حوزه های اجتماعی

با زهره فراهانی، نیکوکاری که رایگان به ساکنان کهریزک خدمت می‌کند

این مادر از بچه‌هایش جوان‌تر است

نیکوکاری,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,جامعه

حرف از نوعدوستی و کمک به همنوع که می‌شود در ذهن ما تصاویر مختلفی شکل می‌گیرد. پزشکی که هفته‌ای یک بار رایگان بیمار ویزیت می‌کند، معلمی که در مناطق محروم به تدریس مشغول می‌شود، فروشنده‌ای که در حد توان خود به به‌مشتریان بی‌بضاعت تخفیف می‌دهد، نوجوانی که بخشی از پول توجیبی خود را برای کمک به هم سن و سال ناتوان خود پس انداز می‌کند و همسایگانی که هرسال به کمک هم در شب‌هایی خاص غذا پخته و آن را به دست فقرا می‌رسانند. به تعداد دل‌های پرمهروعاطفه، انواع مختلف خیریه وجود دارد.

 

در همین زمینه به خانم زهره فراهانی برخوردم که مددرسانی به همنوع را در آسایشگاه کهریزک کنار انسان‌های ناتوان و معلول پیداکرده است. او شنبه‌ها به آسایشگاه می‌رود و افراد بستری را استحمام و نظافت می‌کند، دستی پرمهر بر سرشان می‌کشد، به آنها غذا می‌دهد، حرف دلشان را می‌شنود، به آنها حرف‌های امیدبخش می‌زند و از تقدیم هرنوع عشق و فداکاری دریغ نمی‌کند.

 

او از کارهای خود با شورواشتیاق فراوان حرف می‌زند و همین مرا وامی دارد تا با او در این زمینه گفت‌وگوی مفصلی داشته باشم. آنچه می‌خوانید حاصل صحبت‌های ما و این بانوی فداکار است.

 

چرا کهریزک

 

خانم زهره فراهانی، ۴۸ ساله، متاهل و صاحب دو دختر است. او هم مانند تمام افراد هم سن و سال و در شرایطی مشابه دارای مشغله‌های فراوان است، به طوری که بسیار کم وقت آزاد پیدا می‌کند. با این وجود، شنبه‌ها راهی کهریزک می‌شود و یک روز کامل به رسیدگی به افراد بستری می‌پردازد. مطمئنا انگیزه قوی پشت این کار نهفته است.

 

از او در این زمینه سوال می‌کنم و او دو دلیل محکم برمی‌شمرد. زهره می‌گوید: پدرم مردی بشدت نیکوکار و خیر است و وقتی به یاد می‌آورم برای انجام هرکار خیر پیشقدم می‌شده است. لذتی که او از کمک به دیگران می‌برد عشق به نیکوکاری را در وجود من نهادینه کرد.

 

از این گذشته مادرم سال ۸۶ به رحمت خدا رفت. من او را بسیار دوست داشتم و حال سعی دارم با انجام کارهای نیک او را شاد کنم. هربار که به آسایشگاه می‌روم ثواب کارم را به مادرم تقدیم می‌کنم. کمک به مادران ناتوانی که آنجا بستری‌اند برای من بزرگ‌ترین آرامش است.

 

شرایط ورود

 

می دانم ورود به آسایشگاه در مقام یک خیر کار آسانی نیست. از او درمورد چگونگی ورودش به آنجا می‌پرسم و او می‌گوید: من ابتدا حدود یک‌سال فقط به عنوان نیروی کمکی ذخیره می‌رفتم.

 

زمان‌هایی مانند شب‌های عید یا تاسوعا و عاشورا وقتی خانم‌ها نمی‌توانستند در کهریزک حاضر شوند و خدمت کنند با ما نیروهای ذخیره تماس می‌گرفتند و از ما کمک می‌خواستند. بعد از یک سال مدیریت از من خواست هرهفته به طور ثابت یک روز آنجا حضور پیداکنم و به عزیزان خدمت کنم.

 

کهریزک فقط برای سالمندان نیست

 

همه ما کهریزک را مکانی برای نگهداری سالمندان شناخته‌ایم. اما در آنجا زهره فراهانی را مشغول رسیدگی به تعدادی خانم نسبتا جوان و معلول می‌بینم. علت را جویا می‌شوم. او می‌گوید: ابتدا شادروان اشرف قندهاری بهادرزاده، کهریزک را برای سالمندان بی‌سرپناه بنانهاد.

 

اما از سال ۸۰ به بعد با کمک خیرین فضای آسایشگاه توسعه پیداکرد به طوری که درحال حاضر معلولان جوان و مبتلایان به ام‌اس را هم پوشش می‌دهد. درباره خیریه بودن این مکان می‌پرسم و او پاسخ می‌دهد: ۹۸ درصد آسایشگاه خیریه است.

 

خیرین داخل و خارج همگی دست به دست هم داده و از آسایشگاه حمایت می‌کنند. همین باعث شده این آسایشگاه بتواند تا امروز در وضعیتی قابل قبول پیش برود و مرتب توسعه پیداکند. البته شرایط ورود بیماران به آسایشگاه آسان نیست. وضع معلولیت و شرایط والدین سنجیده می‌شود. مدتی هم افراد در انتظار می‌مانند تا این که طبق تصمیم مدیریت به آسایشگاه سپرده شوند.

 

بخش زنبق، بخش ارغوان

 

آنجا بخش‌ها به نام گل هستند. بخش‌های مختلف اسامی متفاوتی دارد. ارغوان یک که زهره فراهانی در آن مشغول است به افراد بین ۲۰ تا ۵۰سال تعلق دارد که شرایط نسبتا بهتری دارند. آنها اکثرا مشکل حرکتی دارند. برخی ام‌اس دارند، بعضی بر اثر حادثه، قطع نخاع شده یا از ناحیه دست و پا فلج شده‌اند یا عمل جراحی داشته‌اند که بعد از آن موفق به حرکت نشده‌اند.

 

اما از لحاظ ذهنی مشکل خاصی ندارند. حتی در این بخش چند دانشجوی موفق بستری‌اند. مشکل آنها حرکتی است. ارغوان ۲ و ارغوان ۳ به ترتیب به افراد ناتوان‌تر تعلق دارد. اما شرایط افراد بستری در ارغوان ۲و۳ بخصوص ارغوان ۳ اصلا خوب نیست. افراد ارغوان ۳ چندان قادر به تکلم نیستند و ارتباط برقرار نمی‌کنند. معلولان ذهنی و روحی بیشتر در بخش‌های زنبق و بنفشه بستری‌اند.

 

اینجا همه شوکه می‌شوند

 

برای بسیاری از ما، دیدن حتی یک نفر دارای معلولیت شدید جسمانی دشوار است، چه رسد به محیطی که منزلگاه ده‌ها معلول زمینگیر باشد. این سوال برای بسیاری از ما پیش می‌آید که چگونه عده‌ای می‌توانند در چنین محیطی داوطلبانه کار و به بیماران محبت کنند؛ گویی طفلی نازنین و دوست داشتنی در آغوش دارند. راجع به این مساله از خانم فراهانی سوال می‌کنم.

 

او که دختر فلجی را از حمام درآورده و خشک کرده، درحالی که مشغول شانه زدن موهای اوست می‌گوید: هفته اول تحمل این وضع برای من هم بسیار سخت بود، اما خیلی زود با این مساله کنار آمدم. ولی هستند کسانی که به هیچ وجه با شرایط آنجا کنار نمی‌آیند و درحقیقت نمی‌توانند آنجا کار کنند.

 

او در ادامه اضافه کرد، دیده است افرادی که به آسایشگاه آمده‌اند و با دیدن بیماران یکریز گریه کرده‌اند. خود او هم یکی از اقوام را که داوطلب کمک بود آنجا برده، اما آن فرد دوام نیاورده و گفته تا یک هفته از فرط ناراحتی نتوانسته لب به آب و غذا بزند.

 

اما زهره خیلی زود توانست این مساله را بپذیرد. وی می‌گوید: این کار را عاشقانه انجام می‌دهم و تصمیم دارم تا زنده‌‌ام آن را ادامه دهم. بشدت به انجام این کار وابسته شده‌‌ام و اگر یک هفته نروم گمشده‌ای را در خود حس می‌کنم.

 

سرزدن خانواده‌ها

 

از زهره درباره ملاقات خانواده‌ها می‌پرسم و او جواب می‌دهد: خانواده‌ها مرتب به آنها سر می‌زنند. گاهی هم آنها را برای مدتی به خانه می‌برند. بعضی از بیماران ما ویلچری هستند و برخی دیگر تخت درازکشیده‌اند و قدرت نشستن بر ویلچر را ندارند.

 

خانواده‌هایی که بیمار ویلچری دارند راحت‌تر می‌توانند آنها را حمل کنند. به همین دلیل آنها را بیشتر به خانه می‌برند. اما شرایط بیمارانی که نمی‌توانند روی ویلچر بنشینند، متفاوت است. بلندکردن آنها دشوار است و به همین دلیل معمولا خانواده‌ها توان بردن آنها را ندارند.

 

پدری ۶۰ ساله با ۳ دختر ویلچرنشین

 

تصور بسیاری این است اگر کسی اعضای خانواده اش را دوست دارد باید او را در هر شرایطی در خانه نگاه دارد و افرادی که فرد معلولی از خانواده را به آسایشگاه می‌سپارند، ظالم هستند. اما نظر زهره کاملا عکس این است. او می‌گوید: این طرز فکر کاملا اشتباه است و مردم باید به طورکل دیدگاهشان را تغییر دهند.

 

خانواده‌هایی که عزیزشان را به آسایشگاه می‌سپارند به معنای واقعی توان نگهداری آنها را ندارند. در این زمینه از سه خواهر ویلچرنشین بستری در آنجا مثال می‌زند که مادرشان که تا سال گذشته زنده بود با هر مشقتی از آنها نگهداری می‌کرد.

 

مادر فوت کرد و پدر ۶۰ساله توان نگهداری از آنها را ندارد. آیا پدر از پس چنین اموری برمی‌آید؟ یا دخترخانم، بیماری سختی دارد و وزنش به ۱۵۰ کیلو رسیده است. مادر ۶۰ کیلویی چگونه او را بلند کند و به دستشویی و حمام ببرد؟ از دور نشستن و قضاوت کردن آسان است. اگر یک بار به آسایشگاه بیایند و شرایط را مشاهده کنند دیگر این گونه قضاوت نخواهندکرد.

 

ازدواج ابوالفضل

 

در ادامه بحث ازدواج، زهره از پسری نام می‌برد که آرنج به پایین ندارد و عملا بدون دست است. به همین دلیل او را ابوالفضل آسایشگاه صدا می‌زنند. او در آسایشگاه با خانمی آشنا شد که دست داشت، اما پاهایش کوچک بود و با ویلچر حرکت می‌کرد.

 

آنها چند سال است با هم ازدواج کرده و از طرف آسایشگاه یک خانه ۵۰ متری گرفته‌اند. خانم ظرف می‌شوید و ابوالفضل با پاهایش نقاشی می‌کشد و خط می‌نویسد. آنها به هم کمک می‌کنند و یک دختر سه ساله هم دارند. معلولین آسایشگاه که با هم ازدواج کنند از طرف همان آسایشگاه خانه ۵۰ متری دریافت می‌کنند. زندگی شدنی است و این افراد ثابت کرده‌اند.

 

 

jamejamonline.ir
  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش