نشسته در اتاق و درحال مطالعه دروس برای امتحانات میانترم؛ در اتاق بسته بود اما صدای گوینده خبر شبکه ۶ از لابهلای در اتاق به داخل میآمد و گهگاهی حواس را به خودش پرت میکرد. همه چیز روبهراه بود و نهایت استرسی که وجود داشت همان استرس امتحان و صدای بلند تلویزیون بود که پدر برای شنیدن با دقتتر اخبار ولوم آن را بالا برده بود.
فارغ از شوخیهای مجازی که حد اعلای آن را در ایام زلزله کرمانشاه به وفور دیده بودیم، واقعا تکان خورد، همه چیز و همه جای اتاق کوچکی که در آن در حال مطالعه بودم چند ثانیه تکان خورد و تنها تعلقی که در پس این وحشت نتوانستم از آن بگذرم جانم بود و ذکری که برلب داشتم و فرار به سمت حیاط خانه. همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد، لوستر واقعا میلرزید و شدیدتر از آن دیوارهایی بود که شاید نریخت و ترک برنداشت اما کاملا به حرکت درآمده بود و اگر بهجای چهار ثانیه ۱۴ ثانیه این لرزه ادامه داشت، دیوارها آوارهایی بودند ریخته بر زمین.
بعد از آرامش نسبی و بازگشت به خانه تنها صدایی که بعد از صلواتها و قسمهای مادر و پدر به گوش میرسید، همان گوینده خبر شبکه ۶ بود که لحن سخنانش تغییر کرده بود. با تمام سعیای که برای عادی جلوه دادن شرایط داشت، ترس بارزترین ویژگی صدای او بود؛ صدایی که تا دقایقی پیش یکنواخت در حال قرائت اخباری از بازار سکه و ارز و افزایش قیمت بنزین بود. خیلی سریع با مرکز زلزلهنگاری تماس گرفتند و آقای مسئول را روی خط آوردند اما او خبری برای گفتن نداشت و آنقدر سریع روی خط آمده بود که با عرض عذرخواهی لحظاتی زمان خواست تا میزان ریشترهای زلزله را بفهمد و در روی خط بعدی بیان کند. بعد از ارتباط دوباره خبر از زلزله ۵.۲ ریشتر در مرز بین پایتخت و استان البرز داد. این اما علیرغم سرعتی که در اطلاعرسانی صورت گرفت، خیلی بعدتر از واکنشهایی بود که در فضای مجازی در این رابطه رخ داد و صورت گرفت. واکنشهایی که اگر نگاهی خارج از گذشتن و خواندن و خندیدن به آنها داشته باشیم بیانگر انواع مختلفی از واقعیتهای اجتماعی مردم در برابر چنین رخدادهایی است.
عدهای خندیدند و عدهای گریستند، هردو اما ترسیدند و ساعتها را در خیابانها سرکردند. صفهای طولانی بنزین و ترافیک و بیقانونی، ورود به خطهای ویژه اتوبوسرانی و امدادرسانی، همه و همه برای زلزلهای که فقط لرزاند و یک نفر را در کرج به خاطر ترس و هول و ولای فرار به کام مرگ کشاند اما این همه ماجرا نبود. تا اینجا ما از واکنش صداوسیما بهعنوان مرجع اصلی اطلاعرسانیها گفتیم، از واکنشهای مردمی گفتیم که با زلزله ۵.۲ ریشتری رفتاری به اندازه زلزله هشت ریشتری کردند و از مسئولانی نگفتیم که نبودند، آقای شهردار تهران بهعنوان نهاد اصلی مسئول در شهر تهران جهت رسیدگی و ساماندهی این دست از اتفاقات در رسانهها حاضر نشد، پاسخی نگفت و در جلسه ستاد بحران نیز با سه ساعت تاخیر حاضر شد. برای واکاوی همه این موضوعات باید بعد از دستهبندی کلی به شرح و تحلیل دقیق آنها توسط کارشناسان و متفکران بپردازیم.
ستاد مدیریت بحران واحد نداریم
تحلیل رفتارهای مردم و نوع برخورد آنها با زلزله نیازمند کندوکاوهای جامعهشناختی است. امانا... قرائیمقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه با اشاره به نوع واکنشهای مردم در برابر زلزله در گفتوگو با «فرهیختگان» گفت: «در رابطه با نوع رفتار مردم ابتدا باید به نقش بیبدیل رسانهها بهعنوان خطدهنده و روشنگر مردم اشاره کرد. فضای مجازی جلوتر از رسانههای رسمی این بار را به دوش کشیدند و علاوهبر بیان واقعیات، شایعاتی را نیز به جامعه تزریق کردند اما این به معنای کمرنگ شدن نقش رسانههای رسمی نیست. رسانههای کشور همچون رادیو و تلویزیون باید در عین خونسردی و حفظ ثبات جامعه، واقعیات را با مردم درمیان بگذارند تا آنها اعتماد خود را به رسانه از دست ندهند و به سایر منابع روی نیاورند.»
وی در ارتباط با واکنشهای سریع و گاهی غیرمنطقی و همچنین فرار مردم از شهر نیز افزود: «فرار از محیط کار منطقی و اصولی نیست اما باید دید چرا مردم چنین راهی را انتخاب میکنند؟ وقتی ستاد مدیریت بحران واحد نداریم، اخبار ضدونقیض است، مسئولان و متولیان اصلی امر در برابر دیدگان مردم ظاهر نمیشوند و پاسخگو نیستند. علاوهبر بار منفی، قوت قلب مردم و آرامش خاطر آنها را نیز سلب میکند و این اصلا به صلاح جامعه نیست.» قراییمقدم در انتها با اشاره به خطرات بینهایت ایجاد هراس در جامعه افزود: «دولت و مسئولان بالادستی به خاطر جایگاه خاص و اطلاع از امورات کلی باید با قطعیت و روانشناسی جمعی معتبر سخن بگویند، یعنی جامعه را کاملا آنالیز کنند و در این شرایط خاص از فشل سخن گفتن و تزریق اضطراب به جامعه بپرهیزند ما باید آگاهیبخشی داشته باشیم نه هراس اجتماعی تزریق کنیم، هراس اجتماعی از هزاران زلزله برای جامعه خطرناکتر است.»
بیاعتمادی به سازمان مدیریت بحران
پروفسور حسین باهر، استاد دانشگاه و بنیانگذار رفتارشناسی در ایران هم با اشاره به رفتار و واکنشهای مردم در مواجهه با زلزله تهران گفت: «این رفتارها در سه بخش قابل بررسی است؛ یکم، سالهای سال است که مردم تهران توسط مسئولان و زمینشناسان گوناگون از وقوع یک زلزله گسترده بیم داده شدهاند، زلزلهای که به وقوع میپیوندد و میلیونها نفر را به کام مرگ میکشاند. دوم؛ توالی زلزلههای پیاپی در نقاط مختلف کشور، کرمانشاه، کرمان و لنگرود که این ترس را در مردم بیشتر کرد و القائات آنها را از وقوع یک حادثه عظیم گسترش داد. سوم؛ عدم وجود زیرساختهای کارآمد و سالم در شهر جهت مقابله با وقوع این حادثه و بروز مخاطرات گوناگون که مردم را نسبت به آینده تهران بیاعتماد میکند. اینها عللی است که میتوان به صورت مختصر از توجیهات مردم جهت فرار از شهر نام برد.»
وی در ادامه به یک معضل اساسی و اصلی اشاره کرد و نبود مدیریت لایق بحران را مشکل اصلی کشور دانست و گفت: «مردم هیچ اعتمادی به سازمان مدیریت بحران در کشور ندارند و علت این بیاعتمادی هم کاملا واضح است. کارنامه سیاه و ناکارآمد این سازمان در مواجهه با اتفاقات و آسیبهای گوناگون و مصداق آخر آن هم زلزله دلخراش کرمانشاه است. با این تفاسیر تا وقتی مدیریت بحران در کشور مدیریت نشود و افراد و کارشناسان لایق جایگزین افراد حاضر نشوند نمیتوان انتظار گشایش در امورات ایمنی شهر و کشور و تغییر در رفتار مردم داشت.»
افکار عمومی به زلزله حساس شده است
پس از نگاههای جامعهشناختی به پدیده زلزله، پرداختن به جوانب علمی و زمینشناختی این پدیده نیز خالی از لطف نیست. در همین رابطه مهدی زارع، استاد پژوهشگاه زلزله در گفتوگو با «فرهیختگان» و در پاسخ به اولین سوال ما در ارتباط با این موضوع که آیا واقعا همه این لرزشها ناشی از زلزله است یا اتفاق دیگری در حال وقوع است، گفت: «ببینید همه زلزلههای این روزها، زلزله سرپل ذهاب، زلزله کرمان، لنگرود و حالا تهران ریشه زمینشناختی و گسلشی دارند و ناشی از جابهجایی شکستگیها در زمین هستند.»
وی با اشاره به این موضوع که قرابت معنایی خاصی بین توالی این زلزلهها وجود ندارد، افزود: «در توجیه این موضوع که چه اتفاقی افتاده است که غرب و شرق و شمال کشور در یک فاصله زمانی کوتاه همگی شروع به لرزیدن کردهاند، میتوانیم سه گزاره را مطرح کنیم؛ اول اینکه زلزلههای کرمانشاه و کرمان دارای پسلرزههای فراوانی بودهاند و این پسلرزهها و البته پیشلرزههایی که داشتند، باعث شده است آنها را متوالی در نظر بگیریم در حالی که کرمان تعداد زلزلههای زیادی را در طول سال به ثبت میرساند و این زلزله هم زنجیرهوار و در تداوم همان سیکل به وقوع پیوسته است. دوم اینکه افکار عمومی نسبت به زلزله فارغ از میزان ریشترها و وسعت آن، حساس شدهاند.
این میتواند ناشی از نوع فعالیت و پوشش اخبار توسط رسانهها و شبکههای مجازی باشد و به تبع اتفاقات زلزله سرپل ذهاب و تعداد بالای کشتهشدگان آن بسط یافته باشد. در همین رابطه میتوان گفت اینکه لرزشهایی که باید در طول یک سال اتفاق میافتاد در طول ۳۰ تا ۴۰ روز به وقوع پیوسته است خود حساسیت برانگیز بوده و حساسیتها را در مردم افزایش داده است و آنها به لرزشهایی با ریشتر خیلی پایین نیز واکنش نشان میدهند. سومین موضوع نیز این است که هیچکسی نمیتواند این لرزشها و زلزلهها را به صورت مستقیم به هم ربط بدهد چراکه هیچ توجیه زمینشناختیای در این رابطه وجود ندارد و نمیشود مثلا گفت خب حالا که کرمانشاه زلزله آمده است، فردا نوبت کرمان است و پس فردا لنگرود و بعد تهران، این اصلا صحیح نیست و صرفا تصادفی است.»
زارع با اشاره به ورود ایران به یک دهه جدید از لحاظ تنشهای زمینشناختی خاطرنشان کرد: «حدود سه دهه است که ایران از لحاظ تنشهای زمینشناختی در حالت تقریبا آرامی بهسر برده است اما براساس مطالعات دهه پیشرو، دهه بروز تنشهای زمینشناختی در کشور است و این زلزلهها هم خبر از همین واقعه میدهند و این موضوعی کاملا طبیعی است.»
این استاد پژوهشگاه زلزله در پایان با اشاره به نقص وجود آموزش مقابله با زلزله در کشور گفت: «علاوهبر منابع ترجمهای در این رابطه منابع کشوری و ملی هم داریم که به صورت جزوات مختلف درآمده است و در بسیاری از مقاطع و سازمانها در حال تدریس است اما کافی نیست چراکه متاسفانه مسئولان و سیاستگذاران نتوانستهاند این موضوع را به موضوعی دارای اولویت جدی برای مردم تبدیل کنند. زلزله زمان وقوع پیاپی ندارد و ممکن است سالها ایجاد نشود ولی این به معنی بیتوجهی به آن نیست و باید مردم را نسبت به آن حساس و دغدغهمند کرد.»
نوید زلزلهای گستردهتر، عدم هماهنگی بین دستگاهها، دستپاچگی مسئولان مدیریت بحران، ناپدید شدن شهردار تهران و سردرگمیهای پیاپی همگی اتفاقاتی بود که در زلزله کوتاه و کم ریشتر تهران بهشدت آزاردهنده واقع شد. شاید نبود یک دستگاه و قدرت واحد در زمینه مدیریت بحران یکی از علل سردرگمی جمعی دستگاههای مسئول در رابطه با واکنشهای عمومی بعد از زلزله بود که بخشی از آن در امتناع بانک مرکزی در تعطیلی بانکها به دستور ستاد مدیریت بحران نمود پیدا کرد و بانکها تعطیل نشد.
ابوالقاسم رحمانی
- 18
- 4