ایران آنلاین، زهرا کشوری: ۱۷ ساعت بعد از حادثه آتش سوزی تکیه درکه، اهالی محله هنوز در شوک هستند. به گزارش ایران دو موتور سوار شبانه از تیر چراغ بالا می روند و مواد آتش زا را به درون تکیه می اندازند. تا اهالی متوجه شوند هرچیزی داخل تکیه هست دود میشود. پیرمردها تکیه داده به عصا،چشمانشان غرق در اشک، هیچ نمی گویند. جوانی که خودش را عکاس حسینه معرفی می کند می گوید:تکیه نسوخت دل مردم سوخت. زن همسایه خانه اش دیوار به دیوار تکیه، میگوید امشب محله در مسجد عزاداری می کند. سلیم زاده جوانی که خودش را روابط عمومی محله معرفی می کند خبر از تقدیم گل توسط شمیرانی ها به سادات محله در فردای حادثه می دهد. به گفته اهالی درکه تا حدود زیادی ساداتنشین است.خانوادههای شهیدی زیادی دارد، بیشتر کوچه ها اسم از شهدای محل گرفتهاند.
حسین که از اهالی قدیمی درکه است،شوک زده می گوید"به دین و ایمان مردم توهین کرده."
ساعت دو بود که می خواست بخوابد. زلزله خیلی ها را شببیدار کرده. او را هم. اصلا همسایهها اول فکر می کنند،زلزله آمده. میگوید: خانمم گفت بیا ببین چه خبره، تکیه آتش گرفته." حالا همه محله می دانند موتور سوارها سر و صورت خود را پوشاندهاند. یکی از دوربین های محل را هم از کار انداخته اند. اما دوربین مسجد جامع درکه پشت درخت تنومند همه چیز را ضبط کرده است. اهالی انقدر شوک زده اند که هرگونه عکسبرداری داخل تکیه را با تندی ممنوع می کنند. بعضی از جوانها رفتار تندتری دارند. اهالی هم هستند که پا درمیانی می کنند"خانم الان همه تو شوک هستند. چیزی نمی توانند بگویند یک وقت دیگر بیایید. "
یکی از اهالی می گوید تکیه باید دریونسکو ثبت شود:"بزرگترین موزه جهان است. چندتا علامت عتیقه درآن بود." ریش سفید محله به او یادآوری مبکند که علامت ها و وسایل داخل تکیه آب شده اند... تکیه ثبت ملی هم نیست. مسئول میراث فرهنگی شمیرانات هم اعتقادی به ثبت آن ندارد. قدمت ان را نهایتا تا دوره پهلوی می داند. بعضی از مردم محل اما اعتقاد دیگری دارند. یکی تا ۶۰۰ سال هم برای ان قدمت قایل است. جوانی آن را متعلق به صفوی می داند. یکی از هیات امنای حسینیه اما با میراث فرهنگی هم عقیده است. به گفته او حسینیه سال ۴۸ بازسازی میشود و ترکیب قبل از آن به صورت کلی از بین میرود.
بغض راه گلویش را گرفته است:"مردم تکیه را درست میکنند ولی اینها که این کار را کردند باید جواب بدهند. اگر مردم اینجا بودند همه را می کشتند. من پیرمرد با آنها می جنگیدم. "احمد الله وردی "آرام و صبور ادامه میدهد:"اینها کسانی هستند که اوایل انقلاب مردم را می کشتند ." گروه و گروه درکه ایست که درباره اتفاق حرف میزنند. زنی با لهجه فارسی ترکی می پرسد:"حاج آقا، گرفتند؟" منظور او دو موتور سوار است. پلیس همه دوربین های محل را چک کرده حالا درکه ای ها می دانند که مجرمان نقاب به چهره داشته اند.
اولین نفری که در میان گارد بزرگترها قصه را می گوید یک پسر نوجوان است:شیطان پرست ها از چراغ برق بالا رفته و کوکتل مولوتف انداخته وسط حسینیه...عکس گرفتن را ممنوع کرده اند. می گویند خواسته پلیس است. بعضی لحن تندی دارند. جوانی سی ساله تهدید آمیز می گوید فیلم بگیر تا من گوشی ات را بگیرم. پیرمرد در میان بغض هیچ سوالی را درست جواب نمی دهد ،می گوید:"مال امام حسین بود." جوانی می گوید"خانم اینها همه در شوک هستند." جوانها با هم حرف می زنند. پیرها اما تکیه داده اند به عصاهاشان و در میان سکوت خیره شده اند به ساختمانی که دیوارهایش همه سیاه شده . جوانی پشت لب تازه سبز شده می خواهد بداند یک خانم موبایل به دست اینجا چه کار می کند. لحن تندی دارد. سایه به سایه خبرنگار می اید. حاضر نیست کارت شناسایی اش را نشان خبرنگار بدهد. سر میکشد توی گوشی که دست خبرنگار است:تو عکس گرفتی؟" خبرنگار زیر بار حرف هایش نمی رود. عکس های تکیه سوخته همان لحظه دارد در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود.
نوجوان درکه ای هم به تشر هایش گوش نمی دهد:"شبکه مجاهدین خلق هم گفته است این شیطان پرست ها تمام مساجد و حسینیه ها را توی تهران آتش میزنند" . به گفته نوجوان از همه وسایل تکیه فقط یک پرچم "ثارالله"باقی مانده است. صداها توی صدای جوشکارها گم میشود. جوان همچنان سایه به سایه خبرنگار می آید. نمی گوید چه کاره است . کارت خبرنگاری را هم قبول ندارد:"می توانم ده تا از این کارت ها را همینجا زیراکس کنم ۲۰ هزار تومان. شما باید مجوز کتبی داشته باشید." یکی می گوید"خودش عکاس خبرگزاری ... است." خبرنگار می پرسد پس باید آقای فلانی را بشناسد؟.او عکاسی بود که پر واکنش ترین عکس حادثه تروریستی مجلس را گرفت. جوان چیزی نمی گوید. یکی از اهالی از خبرنگار می پرسد تو چه می خواهی بپرسی؟ یکی از اهالی هم می گوید:"آن جوان نه عکاس است نه هیچ کاره." اهالی تکیه بالاخره می پذیرند که خانم،خبرنگاراست. جوان هم بعد از مدتی از موضعش پایان می آید و می گوید:خانم به خدا این حسینیه برای ما خیلی مهم است."حالا اهالی خودشان قدیمی های محل را برای مصاحبه معرفی می کنند.
"سید حسن میرکریمی" از اعضای حسینه یکی از کسانی که اهالی برای گفتگو انتخاب می کنند. به گفته او داخل تکیه سرایدار نبوده است بنابراین تا خبر به مردم برسد حریق توسعه پیدا می کند و ظرف کمتر از چند دقیقه تمام حسینیه را می گیرد. تا همسایه ها خبر دار بشوند و ماشین آتش نشانی از کوچه های تنگ ۶درکه خود را به تکیه برساند همه چیز می سوزد. اهالی از عملکرد مسئولان بویژه آتش نشانی راضی هستند. خدا را شکر میکنند که آتش به خانه سرایت نکرد.
به اعتقاد میرکریمی این اتفاق دنباله کار داعشی ها و عوامل و عناصری است که تحت عنوان چالشهای مختلف فعالیت دارند، است. او از درکه به عنوان باصفاترین و صمیمی ترین تکیه و تکیه سادات نام می برد و می گوید:"به دل ما داغ گذاشتند ولی به نتیجه ای نمی رسند." او به فعالیت مستمر اهالی اشاره می کند و می گوید:مردم از همان لحظات اول آمدند. چند جلسه دقیق و حساب شده برگزارشده برای بازسازی. مسئولان استان و شهرستان امدند و برنامه ای مدون برای بازسازی وجود دارد و این چراغ خاموش شدنی نیست."
درکه ای ها شک ندارند که باعث و بانی این حمله بی جواب نمی ماند. آنها تکیه را بخشی از هویت بومی و محله ای خود می دانند و همه اطلاعات آنها به همان چیزی که در دوربین مسجد ومغازه ها ضبط شده و پلیس گفته،محدود است.
سید ذبیح الله مرتضوی عضو هیات امنای تکیه درباره هزینه بازسازی آن میگوید: درکه ای ها خودشان آن را می سازنند .
"حسین ملکی"عکاس حسنیه است.دقیق تر از همه میگوید، ساعت یک و ۲۶ دقیقه اتفاق افتاد. :"آتش نشانی از جان مایه گذاشت."
حسینیه را دلی می داند که مردم درکه اجر به آجر آن را گذاشتند. او میگوید:"خیلی زودتر آنچه فکر کنند،ساخته میشود." به گفته او خیلی از وسایلی که داخل تکیه بود وقف مردم بود.
همه اطلاعات آنها به همان چیزی که در دوربین مسجد ومغازه ها ضبط شده و پلیس گفته،محدود است.
صدای اذان مغرب از داخل تکیه که بلند میشود،اهالی به سمت مسجدجامع میروند. تقریبا تمام بخش های سوخته شده از تکیه بیرون برده شده و اهالی برای بازسازی آماده میشوند. یکی از اهالی میگوید این چراغ خاموش شدنی نیست.
- 16
- 1