ساختار نوین شهرها پدیدههایی جدید، پیچیده و شگفتانگیزی هستند که براساس ماهیت شکلگیری و گسترش خود با مسائل بزرگی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و فضایی و کالبدی دست به گریباناند؛ جمعیت زیاد، تراکم بالا، آلودگی و ازدحام، نابرابری اجتماعی و اقتصادی، بافتهای شهری ناپایدار و مسئلهدار، گسیختگی فضایی و تمرکز و تداوم فقر شهری از مهمترین مسائل و معضلات این گسترههای بزرگ جمعیتی هستند.
فقر شهری معضلی چند بعدی است که افراد را با محدودیتهای بسیاری ازجمله دسترسی محدود به فرصتهای شغلی و درآمدی، بهرهمند نبودن از مسکن و خدمات مناسب، محیطهای ناسالم و خشن و بهرهمند نبودن از خدمات تامیناجتماعی و سازوکارهای حمایتی بهداشتی و آموزشی مواجه میکند. فقر و تبعات منفی آن، توسعه انسانی را محدود میکند. ساختارهای نوین مدیریت شهری تلاش میکنند با معضل فقر که منشأ بسیاری از معضلات اجتماعی و تهدیدی جدی برای پایداری شهرها در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیستمحیطی و امنیتی است مقابله کنند و با ایجاد عدالت و برابری در دسترسی به امکانات شهری ضمن تضمین توسعه شهرها و اقتصاد کلان کشور، کرامت انسانها را هم محترم بشمارند،
اما غلامرضا کاظمیان، عضو هیئت علمی دانشگاه علامهطباطبایی و عضو هیئت علمی اداره مطالعات و برنامهریزی زیرساختهای مدیریتی و توسعه شهری معتقد است در ایران نهتنها به این موضوعات توجه چندانی نشده، بلکه سیاستها و برنامههای مدیران شهری تاکنون اغلب به زایش فقر و افزایش شکاف طبقاتی در شهر منجر شدهاند. او معتقد است که منابع محدود تولید ثروت در شهرها عمدتا به سمت تمرکز ثروت در بین دهکهای بالای جامعه پیش رفتهاند و سایر اقشار جامعه از آن سودی نبردهاند. در ادامه گفتوگوی ما را با ایشان میخوانید.
سیستم مدیریت شهری در ایران پس از انقلاب چه نقشی در کاهش یا افزایش و حتی زایش فقر در شهرها داشته و آیا برنامه مشخصی در این راستا وجود داشته است؟
یکی از کارکردهای مدیریت شهری این است که به موضوع فقر شهری بپردازد و برای کاهش آن سیاستگذاری، برنامهریزی و اقدام کند. اما در سیاستگذاریها و برنامههای مدیریت شهری ایران نگاه مشخص و مستقیمی به این مسئله وجود نداشته که بخواهیم در مورد موفقیت یا موفق نبودن آنها صحبت کنیم؛ ولی سایر سیاستهای مدیریت شهری بهصورت غیرمستقیم برفقر اثرگذار بودهاند که میتوان آنها را ارزیابی و بررسی کرد.
جهتگیری این سیاستها از یک طرف به سمت کاهش فاصله برخورداری مناطق مرفه و محروم شهر از یکدیگر بوده و عمدتا به شکل اجرای پروژههای عمرانی در مناطق محروم بوده است، اما اینکه این پروژههای عمرانی توانستهاند به کاهش فقر و کاهش شکاف طبقاتی کمک کنند جای سوال دارد، در واقع ابزاری که برای این هدف انتخاب شد ابزار مؤثری نبود؛ چراکه این ابزار باعث تغییر در سبک زندگی مردم و تغییر در برخورداری آنها از منابع درآمدی و اشتغال نشده است. هرچند مدیریت شهری میتواند ادعا کند بحث اشتغال و درآمد حوزه در اختیار این بخش نیست، اما واقعیت شهرهای ما نشان میدهد که وضعیت فقر و گستردگی آن در شهرها با اجرای این سیاستها بیشتر شده است.
شهرهای ما چه پتانسیلهایی دارند که سیستم مدیریت شهری میتواند با مدد آنها از روند رو به رشد فقر جلوگیری کند؟
مهمترین پتانسیل شهرها و بهخصوص کلانشهرها این است که محل تولید بیشترین ثروت اقتصادی هستند. در واقع ظرفیت اقتصادی برای زندگی مطلوبتر مردم، بیشتر در شهرها وجود دارد. مسئله اینجاست که مدیریت شهری با سیاستگذاریهایی که انجام میدهد ثروت تولیدشده را به سمت توزیع هدایت کند یا تمرکز. نوع توسعه شهری که در ایران شاهد آن هستیم با نگاه تجاریسازی شهرها که مبتنی بر گسترش کالبدی و متکی بر ساختوسازهای بخشخصوصی است باعث شده که تولید ثروت بیشتر توسط بخش ساختوساز اتفاق بیفتد و باتوجه به ماهیت این بخش ثروت حاصل از آن در اختیار دهکهای بالای جامعه قرار بگیرد و این طبیعتا به معنای گسترش فقر شهری است.
در شهرهای توسعهیافته جهان که با صرف کمترین هزینه توانستهاند در افزایش رفاه و ثروت شهروندان موفق عمل کنند چه الگوها و اصولی رعایت شده که در ایران مغفول ماندهاند و میتوان در اداره شهر از آنها بهره برد؟
متنوعسازی اقتصاد شهری مهمترین استراتژی بوده است که در شهرهای کشورهای پیشرفته روی آن تمرکز شده و این تنوع اقتصادی باعث شده است ذینفعان بسیاری از طبقههای مختلف از آن منتفع شوند و ثروتهای متنوعی ایجاد و بین اقشار مختلف در شهر توزیع شود. مهمترین مشکل شهرهای ما نبود بنیان اقتصادی بهخصوص بنیان اقتصادی متنوع است و بهبود و ایجاد این شرایط تنها در اختیار مدیریت شهری نیست. وقتی بیشترین ثروت در بخش ساختوساز تولید میشود بهاین معنی است که بخشهای دیگر اقتصادی کشور مثل بخش صنایع و معادن، گردشگری، بازرگانی و غیره نتوانستهاند در حوزههای خود موفق عمل کنند و زمینههای تولید ثروت را فراهم کنند.
درنتیجه تک پایگی در اقتصاد شهری و به تبع آن مالیه شهری اتفاق افتاده است. مسلما در بخش صنعت توزیع ثروت بهتر روی میدهد، اما محدودیتها و تنگناهای ساختاری هم در اقتصادکلان کشور و هم در ساختار مدیریت شهری وجود دارد که مانع از رسیدن به این اهداف میشود، برای مثال مهمترین محدودیت مدیریت شهری در کشور ما نیاز به منابع درآمدی فوری، پایدار و سهلالوصول است.
این منابع از چه طرقی میتوانند تأمین شوند؟
اگر صنایع شهری، خدمات شهری و گردشگری شهری و بخشهای دیگر درآمدزا باشند این منابع در اختیار مدیریت شهری قرار خواهد گرفت.
استفاده از ظرفیت حضور مردم در مباحث نوین مدیریت شهری موضوعی است که بسیار بر آن تأکید میشود. با پذیرش همه محدودیتها و کاستیهای موجود، مدیریت شهری ما برای مقابله با فقر شهری چه استفادهای از این ظرفیت میتواند بکند؟
باید در مورد این بحث یک تعریف عملیاتی دقیق داشته باشیم یعنی وقتی میگوییم مردم منظورمان را مشخص کنیم. در این راستا باید دو مفهوم شراکت و مشارکت از هم جدا شود. بهنظر میآید باید از یکسو ازظرفیت شراکت صاحبان کسبوکارهای شهری در مدیریت شهر بیشتر استفاده کرد و از سوی دیگر مردم بهعنوان شهروندان در اداره شهر مشارکت داشته باشند. ما از صاحبان کسبوکار انتظار داریم در منافع عمومی شهری شرکت کنند و به اندازه شراکت خود سود ببرند و به جای آنکه در مقابل منافع شهر قرار بگیرند، به متنوعسازی اقتصاد شهری کمک کنند.
از طرف دیگر مردم به مفهوم شهروند باید در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی در اداره شهرمشارکت داشته باشند تا هم شرایط زیستی خودشان در مقیاس خرد و میانی بهبود پیدا کند و هم جایگاه کنترلی و نظارت خود را برای کنترل عملکرد سازمانهای رسمی مدیریت شهر و بخشخصوصی فعال در توسعه شهری ارتقا دهند. همین انتظار از فقرای شهری هم وجود دارد. این فقرا منابعی در اختیار دارند که با استفاده از آن میتوانند در اداره شهر هم مشارکت داشته باشند و هم شراکت کنند، هرچند این منابع با منابع سایر اقشار شهر متفاوت است.
درصورت وقوع این امر هم وضعیت اقتصادی زندگی خودشان بهبود پیدا میکند و هم به بهبود زندگی و حیات شهری کمک میکنند. منظورم از منابع قطعا منابع مالی نیست، بلکه مجموعه منابعی است که برای توسعه شهر نیاز است و این مستلزم مقتدرسازی و توانمندسازی این طبقه از جامعه شهری است، اما یکی از مشکلاتی که ما در سیاستگذاری توسعه شهری با آن مواجهایم این است که فقرای شهری عمدتا بهعنوان مصرفکننده در نظر گرفته میشوند و کمتر بهعنوان تامینکننده و پشتیبان توسعه شهری به آنها نگاه میشود.
- 17
- 3