٨٥هزار نخل خیلی زود در خوزستان پخش شد. روستاییان گرفتند و در خانههایشان کاشتند. شرکتهای نفت، پادگانها، ادارهها و هرکس که نخل مثمری میخواست هم همینطور. حالا این تعداد نخل اهدایی در نقاط مختلفی از خوزستان جای گرفته؛ در جزیره مینو که پیش از این هشتسال جنگ نخلهایش را «کشت»، اهوازی که آبهای شور درختانش را از بین برده و بهبهان و دزفول و ایذه و آبادان. حسن ورشوچی، مؤسس شرکت کشت و صنعت رعنا حالا در گفتوگو با «شهروند» میگوید؛ این نخلهای اهدایی که تا پاییز تعدادشان به ١٠٠هزار «فرد» خواهد رسید، قرار است برای روستاییان رونق به بار بیاورد و هوای غبارآلود شهرهای خوزستان را اندکی تلطیف کند.
ورشوچی میگوید، از ٢٥سال پیش بهعنوان بنیانگذار صنعت کشت و بافت گیاهی در ایران فعالیت میکند و با مشاوره عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست و معاون رئیسجمهوری خوزستان را برای اهدای نهالها انتخاب کرده، استانی که در طول جنگ بیش از سهونیم میلیون فرد از نخلهایش سوخت و حالا با خشکسالی و بزرگشدن هر روزه کانونهای غبار که وسعتشان به ٧٠٠هزار هکتار میرسد، گردوغبار میهمان هر روزهاش شده است.
درباره اهدای این تعداد درخت، انگیزهتان چه بوده؟ چرا وارد حوزههای دیگر نشدید؟
طبیعی است که با توجه به طبیعت کارمان در تولید گیاه و اینکه برای تأمین نهال خرما برای این استان سالها با سازمان جهاد کشاورزی استان خوزستان در ارتباط بودهایم و با توجه به معضل و بحران محیطزیستی این استان در رابطه با گردوغبار، توجهمان به این موضوع جلب شد. خواستیم گامی برای حمایت و کمک به کاهش بحران محیطزیستی خوزستان انجام دهیم، به نظرمان آمد که بهتر است این هدیه را به استان بدهیم. علاوه بر اینکه در این رابطه با کسانی که مشورت شد، گفتند ما استانهای غبارخیز دیگر هم داریم؛ مثل ایلام، کرمانشاه، سیستانوبلوچستان، هرمزگان و... اما این روزها تمام بحثها متمرکز است روی آبوهوای اهواز.
به همین دلیل هیأتمدیره شرکت که خانواده من هستند، تصمیم گرفتند این هدیه را به سازمان محیطزیست بدهند اما با مشورت بالاترین مقام، چون تعداد بالایی بود یکصدهزار نهال. به همین دلیل با کلانتری مشورتی شد و او بهخصوص خوزستان را تأکید کرد. البته برنامه داریم برای دیگر استانها هم که گرفتار گردوغبارند، تدارکی ببینیم.
چرا نخل را انتخاب کردید؟
نخل گونهای گیاهی است که در قرآنکریم هم از آن یاد شده و یک گونه مقدس است. در استانهای خرماخیز، واحد شمارش نخل خرما نفر است، مثل یک انسان. وقتی یک درخت خرما عمرش را میکند و به بعد از صد سالگی میرسد، دیگر میوه نمیدهد و قطعش میکنند، فعل کشتن را برای آن به کار میبرند. نخل خیلی رفتار و کاراکتر نزدیک به انسان دارد. حتی در بعضی استانها در فصل تلقیح و گرده افشانی، مراسم عروسی نخل برپا میشود.
هر آدمی حتی اگر با فضای یک نخلستان آشنایی نداشته باشد، وقتی در آن قرار میگیرد حالش دگرگون میشود؛ از ابهت و زیبایی درختان نخل تحت تأثیرقرار میگیرد و از همه مهمتر صبوری این درخت. خیلی از کسانی که در جبهه خدمت کردهاند شاهد این صحنه بودهاند که نخل به علت متلاشیشدن سیستمهای آبیاری و رودخانهها تا زیر تاج در آب شور فرورفته و هنوز آن بالا خوشههای خرما روی آن بار دادهاند. این واقعا فراموشنشدنی است.
این هزینه بخش مسئولیت اجتماعی شرکت بوده؟
بله؛ بحث شخصیت حقیقی نیست، حقوقی است. عیسی کلانتری که در جریان تأسیس این شرکت بوده، درباره اهدای این درختان از من نام برده بود اما این موضوع از شرکت گیاهی رعنا جدا نیست.
هزینه نهالها چقدر بود؟ روند اهدای آن چطور بود؟ استانهای مختلف چه تعدادی توزیع شد؟
ما در کشور ١٤ استان خرماخیز داریم و همه آنها مشتریان ما هستند. ما از طریق مشارکت در طرحهای توسعه و احیای نخیلات که مجری آن معاونت امور باغبانی وزارت جهاد است، همکاری تنگاتنگ با وزارت داریم. درباره قیمت نهالها خیلی مایل نیستم صحبت کنم، چون جنبه نمایشی پیدا میکند؛ نزدیک به سهمیلیارد تومان. قیمت تمامشده هر اصله ٣٠هزار تومان است. در بخش محیطزیست یک مجموعه خدماتی هست برای نجات محیطزیست که مطلقا دولت به تنهایی قادر نیست آنها را انجام دهد و نیاز است که آحاد مردم همگان دست به دست هم دهند.
یکی توان فیزیکی مالی جسمی تخصصی و اینها را میتواند داوطلبانه در اختیار دولت بگذارد. یک تعهد و وظیفه است. این بحرانی است که دامنگیر جمع است و همه در زیان آن شرکت داریم و موظفیم که کمک کنیم، اما نکتهای که خیلی مهم است حدود ٢٥سال قبل وقتی جنگ ایران و عراق خاتمه پیدا کرده بود و دولت در تلاش برای بازسازی کشور بود، یکی از زمینههای بازسازی، بازسازی نخلستانهای آسیبدیده از جنگ بود.
میدانید، این جنگ در مناطق خرماخیز ٣ونیممیلیون نخل سوخته برای ما به میراث گذاشت و خانوادههای این مناطق با ازبینرفتن نخلستانها دچار مشکل غریبی شدند؛ تاج نخلها پریده بود، شبکههای آبیاری متلاشی شده بود و به فرض خانوادهای که در ٤هکتار زمین ٦٠٠ نخل داشت، تعدادی دام داشت و صیفی میکاشت، مستأصل شده بود؛ باید نخل مورد نیاز آنها تامین میشد.
روش شما برای این کار چیست؟
روش تکثیر نهال به صورت سنتی برداشت پاجوش درخت است، پاجوشی که میکارند، در طول عمرش از محل ریشه ٦-٥ پاجوش سبز میشود و نخلداران آن را جدا میکنند و جای دیگر میکارند. یک پاجوش را اگر جای دیگری بکارند از دورش ٦-٥ تای دیگر درمیآید، درحالیکه اگر در اختیار شرکتی مثل ما بگذارند، ما تا ١٠هزار تا میتوانیم تولید کنید.
این یکی از شاخههای علم بیوتکنولوژیک به نام تیشوکالچر یا کشت بافت گیاهی است. درواقع ما کشت بافت سلولی انجام میدهیم؛ سلولهای فعال یک گیاه درون لوله آزمایش، در محیط کشت خاص که مجموعه اینها تکنولوژی را تشکیل میدهد، ٢٥سال پیش از کشور انگلستان بهعنوان تنها دارنده این تکنولوژی به ایران منتقل کردیم.
ایران دومین کشور در سطح جهان بود که به این تکنولوژی دست پیدا کرد و به دنبال آن کشورهای دیگر هم وارد گود شدند؛ فرانسه سومین کشور شد، آمریکا چهارمین، اسراییل پنجمین و رفتهرفته از هفت کشور تجاوز کرد. ما دومین هستیم و با بالاترین ظرفیت، موفقترین و پیشرفتهترین از نظر کادر علمی هستیم. شرکت ما یک شرکت خانوادگی است و به همین دلیل دختر و پسرم در این رشته از معتبرترین دانشگاههای انگلیس دکترا گرفتند. درحال حاضر فرزندان من بهعلاوه چند فارغالتحصیل ممتاز داخلی تیم توسعه و تحقیق ما را تشکیل میدهند. ما روی موارد دیگری هم کار میکنیم، نه فقط نخل. ظرفیت تولید ما در این مجموعه سالانه ٥٠٠هزار اصله نهال خرما است.
هرسال همین قدر تولید کردهاید؟
به این مقدار نرسیدیم و حداکثر ٣٥٠هزار اصله را تولید کردیم. متاسفانه در دوره قبلی ریاستجمهوری به علت رکودی که همهگیر شد و در کار ما هم رخ داد، از ٣٥٠ اصله سالبهسال افت کردیم و درحالیکه تعداد نیروهای ما در اوج تولید ٩٥ نفر بود، کاهش پیدا کرد و تا امروز ٣٠ نفر را بازخرید کردیم و کنار گذاشتیم. با این حال مجددا استارت زدهایم و داریم کارمان را توسعه میدهیم و نیروهایی که بازخرید کرده بودیم را به کار دعوت میکنیم. تا الان شاید هشت نفر در دو سه ماه اخیر به کار برگشتهاند، الان تعدادمان از ٧٠ نفر تجاوز میکند.
استخدامیها از چه قشری هستند؟
دانشگاهی، کارشناسی و دیپلم اما آنچه مهم است خودمان آنها را آموزش میدهیم. اینها نیروهایی هستند که خودمان قبلا آموزش دادهایم. در چارچوب انتقال این تکنولوژی از انگلستان، یک پروتکل خالی نبود، پکیج کاملی بود که فرمولاسیون، آموزش و... نقشههای ساختمان، تجهیزات، اتاقهای تمیز و همه نقشهاش از آنجا آمد و با نظارت کارشناسان آنها ایجاد شد و این روابط هم تا ١٥سال ادامه داشت، اما از ١٠سال قبل که خودکفایی ما مشخص شد، داوطلبانه قراردادشان را فسخ کردند و پروانهها و لیسانسهای لازم را هم به ما دادند.
توزیع نهالها چگونه است؟
هم بازار آزاد هست و هم قراردادهایی که با وزارت کشاورزی داریم؛ درواقع یارانهای است که دولت به بهرهبرداران پرداخت میکند. ما نهال را به بهرهبردار میفروشیم، اسناد و مدارک را در اختیارشان میگذاریم و آنها یارانه نهال را وصول میکنند. در نهال غیریارانهای هم بازار درخشانی داریم برای افرادی که مشمول یارانه نمیشوند.
به صادرات این خرماها هم فکر کردهاید؟
در حالحاضر از ایران خرما به چندین کشور خرماخیز جهان صادر میشود مثل هند وکشورهای عربی خاورمیانه. شاید درحالحاضر بیش از ٤٠٠هزار نهال و بیشتر به این کشورها صادر شده است. در مجموع تولید ما در طول این سالها ٢میلیون و ٥٠٠هزار بوده که به نظر ما کم است. دلیلش این است که از ٢٥سال قبل که شروع کردیم، ٧سال تمام طول کشید تا توانستیم ساختمانها و تأسیسات مورد نیاز را احداث کنیم.
الان مواردی که نخل را در کشور تهدید میکند از نگاه شما بهعنوان فعال حوزه چیست؟
متاسفانه خاک بسیاری از استانها –حتی آنجا که مورد تهاجم دشمن در جنگ قرارنگرفته– بهعلت روشهای آبیاری غلط(آبیاری غرقابی) کیفیتش را از دست داده است، زمین شور شده، صبوری نخل هم تا حدی است که زمین و آب نامناسب را تحمل کند. این مشکل بزرگی است که ما داریم اگرچه با وجود حمایت دولت درباره آبیاری تحت فشار اما هنوز بخش عمدهای از نخلستانهای ما فاقد سیستم مخصوص آبیاری به این شیوهاند. البته با مشکلاتی که درحال حاضر در زمینه کمبود آب داریم، مسأله شرایط اقلیمی و تغییرات به وجود آمده و این دیگر یک باید است، اجبار است، چارهای نیست، باید دولت همت بیشتری کند و مردم هم الان بیدار شدهاند. نه فقط در بخش نخل که در همه بخشهای کشاورزی باید مسأله آبیاری تحتفشار را جدی گرفت و دست از روشهای سنتی برداشت.
نخل چقدر آب نیاز دارد؟ جزو پرمصرفهاست؟
در مجموع نخل جزو گونههای گیاهی است که به نسبت سایر گونهها، آب کمتری نیاز دارد و خیلی صبور است در قالب بیآبی و خشکسالی.
نخلهای مثمر اهدا شده قرار است چطور بارور شوند؟ مسئولی گذاشتهاند برای این کار؟
بايد فرد مسئولي پيدا شود و به موقع به اينها كود بدهد، رسيدگي كند و ميوه هم برداشت كند. نخل يعني زندگي. در فصل تلقیح، شرایط آب و هوایی، نبودن باران، رطوبت زیاد و نوع گرده از همه چیز مهمتر که مرغوب باشد: گرده نری متناسب با آن ماده باشد. مثل عروسی که هر دامادی را نمیپذیرد، هر نخل مادهای هر گردهای را نمیپذیرد. مثلا برای واریِته بِرهی، که غالب خوزستان است، گرده قنامی را میپذیرد، قرمز برای مثال.
ارقام دیگر واریتههای نر هست که اسامی مختلف است. ما بیش از ٤٠٠گونه خرما در کشور داریم که از این ٤٠٠نوع شاید دو سهدرصد بازارپسند و قابلصدور باشد که ٣٩٠تای آن عادت و سلیقه محلی باشد؛ مثلا خرمایی که در سیستانوبلوچستان مورد پسند است شاید در یک منطقه دیگر موردپسند نباشد. پیارم، برهی، کبکاب و اخیرا مجول که از خارج وارد شده، جزو مرغوبهاست.
آقاي لاهيجانزاده، مدیرکل محیطزیست استان خوزستان ميگفتند شما در خيابان يا جاي ديگر نخلها را ديده و منقلب شدهايد.
ما با خوندل اين نخلها را تكثير ميكنيم. شايد از نقطه صفر كه شروع ميكنيم، چهارسال طول بكشد، يعني از زماني كه ميرويم نهال مادري را از استانهاي خرماخيز جمعآوري میكنيم و میآوریم؛ مراحل اوليه طی میشود، بعد به اتاقهاي تاريك رشد میرود و سپس دست اپراتورهاي آزمايشگاه تا مراحل تكثير، كار حساس و آسيبپذيری است.
شرکت چطور راه افتاد؟
سال ٧٢ زماني كه دولت در مورد بازسازي نخلستانها بعد از جنگ دچار معضل بود و نخستين نیازش تامين نهال بود، به خوزستان سفر كردم و با نخلهاي سوختهاي كه بريده و كنار جاده رها كرده بودند، روبهرو شدم كه بسيار ناراحتكننده بود و منقلب شدم، بنابراین تصميم گرفتم به هر قيمتي شده اين تكنولوژي را وارد ايران كنم. از آن تاريخ دوسال تمام مرتب بين ايران و انگليس در رفتوآمد بودم و مذاكره ميكردم تا اينكه بالاخره آنها راضي شدند در چارچوب يك شركت مختلط ايراني و انگليسي به نام شركت كشتوبافت گياهي ايران فعاليت كنيم.
مشاوره آقای کلانتری به چه شکل بود؟
از ٢٥سال قبل كه وزير كشاورزي وقت بود، درواقع با حمايت رياستجمهوري وقت- مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني- پيگيري كلانتري و خواست خدا توانستيم اين كار بزرگ را در كشور انجام بدهيم. من مدتها بود بهعنوان يك ايراني دوست داشتم در تقليل بحران محيطزيست نقش كوچكي بازي كنم. در اين مورد از جناب دكتر وقت خواستم و مذاكره كرديم و به ايشان پيشنهاد دادم كه هيأتمديره ما داوطلب است يكصدهزار نخل خرما به سازمان حفاظت از محيطزيست اهدا كند و به هر شكلي كه صلاح ميدانند، دستور به توزيعش بدهند. او هم بسيار روي استان خوزستان تاكيد كرد و درنهایت شرکت به استاندار معرفی شد. سازمان حفاظت از محيطزيست از جهاد سازندگي كمك خواست و اين نهالها با ١٠ كانتينر ٤٠ فوت يخچال به استان حمل و در چندين نقطه تخليه و بعد هم توزیع شد.
با توجه به كانونهاي بحراني كه در سراسر كشور داريم، اگر بنا باشد بقيه كساني كه در كار توليد نهال هستند كمك كنند، این اقدام میتواند در کاهش غبار تأثیرگذار باشد؟
اگر مشكلات استان حل شود و بتوانند بخش قابلتوجهي آب را صرف پوشش سبز كنند، به احیای کانونهای غبار كمك خواهد كرد. اگرچه مشكل بسيار گستردهتر و پيچيدهتر از آنی است که میبینیم، اما بالاخره بايد از يكجايي شروع كرد. این واقعيت است: دير از خواب بيدار شديم. غبارها مشكل مشترك همه ما است، ولي حيف كه دير بيدار شديم.
مهتاب جودکی
- 10
- 3