پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳
۱۱:۰۸ - ۰۷ شهریور ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۶۰۱۷۹۰
سایر حوزه های اجتماعی

قسطتان را بدهید تا طلایتان را مصادره نکنیم!

نزول خواری,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,جامعه

به گزارش جوان آنلاین، در گزارشی از نمایشگاه‌های اتومبیلی که روی سند خودرو پول بهره‌ای پرداخت می‌کردند. در کنار واکنش‌های بسیاری که به این گزارش نشان داده شد، یکی از عجیب‌ترین واکنش‌ها، حرف‌های افرادی بود که خبر از وجود دفتر‌هایی دادند که بسیار راحت و بدون حتی پوشش خاصی مثل خرید و فروش ماشین، فقط و فقط پول نزول می‌دهند. این حرف به قدری تکان‌دهنده و عجیب بود که باعث شد من نشانی این دفتر‌ها را بگیرم و سراغ این افراد بروم. حتی نیازی به گرفتن نشانی هم نبود، فقط کافی بود در گوگل سرچ کنیم: «وام فوری روی سیمکارت و طلا!».

 

قسطتان را بدهید تا طلایتان را مصادره نکنیم!

یکی از این نشانی‌ها، یک دفتر در یکی از طبقات اداری برج گلدیس واقع در فلکه دوم صادقیه تهران بود که در یکی از بزرگترین مراکز اداری و تجاری تهران مشغول به فعالیت خود بودند. در واحد را زدم و منشی با روی خوش در را برایم باز کرد و من را راهنمایی کرد تا روی مبل بنشینم و منتظر بمانم. روی مبل نشسته بودم و منتظر بودم تا آقای مدیر (!) مشتری خود را راه بیندازد و نوبت من شود. در سالن منشی و یک نفر دیگر پشت میزهایشان نشسته بودند و درگیر صحبت با تلفن بودند. منشی در یکی از تماس‌هایش گفت: «خانم فلانی، یک ماه تأخیر در پرداخت قسطتان داشتید، لطفاً تا آخر هفته مبلغ این دو ماه را پرداخت کنید وگرنه طلای شما مصادره می‌شود.». خانم دیگر هم که ظاهراً مسئولیت حسابداری مجموعه را بر عهده داشت، با مشتری‌ها تماس می‌گرفت و مبالغی که واریز کرده‌اند و حساب‌هایشان را بررسی می‌کرد.

 

طلا یا سیمکارت می‌گیریم، پول می‌دهیم

آقای مدیر با مشتری‌اش از داخل اتاق بیرون آمدند و با روی خوش با مشتری‌اش دست داد و رو به منشی گفت: «سیمکارت آقا را به نام خودمان بزنید و بعد شماره حسابشان را بگیرید و ۴ میلیون تومان به حسابشان واریز کنید.» بعد به من سلام کرد و اشاره کرد که داخل اتاقش بروم. اتاق آقای مدیر هم مثل سالن خالی بود و به جز چند عدد مبل و صندلی چیزی در آن دیده نمی‌شد. آقای «ف» که مدیریت این تشکیلات (!) را بر عهده داشت از من پرسید: «خیلی خوش آمدید، چطور می‌توانم کمکتان کنم.»

 

گفتم که از دوستان شنیده‌ام که می‌توانم اینجا وام فوری دریافت کنم و مزاحم شدم که ببینم به چه صورت است.آقای «ف» گفت: «طلا یا سیمکارت دارید؟» گفتم که یک سیمکارت دارم و شماره‌اش را به او گفتم و همان موقع شماره گرفت و از همکارانش قیمت سیمکارت را جویا شد. به من گفت: «سیمکارت شما تقریباً ۶ میلیون تومان می‌ارزد. ما می‌توانیم روی این سیمکارت به شما ۵ میلیون تومان وام بدهیم. شما سیمکارت را به نام ما می‌زنید و اقساطتان را پرداخت می‌کنید، وقتی اقساط شما به پایان رسید ما سیمکارت را مجدداً به نام شما می‌زنیم.»

 

۳ میلیون تومان ناقابل برای ۵ میلیون وام!

وقتی در مورد مبلغ اقساط از آقای مدیر پرسیدم، ماشین حسابش را برداشت و پرسید که در چند قسط می‌توانم این پول را برگردانم. گفتم: «در ۱۰ ماه». با ماشین حسابش مشغول حساب کتاب شد و بعد از یک دقیقه گفت: «شما باید ماهی ۷۸۰ هزار تومان پرداخت کنید.» با تعجب گفتم: «تقریبا ۸ میلیون تومان! به نظرتان خیلی زیاد نیست؟!» که آقای مدیر در کمال خونسردی گفت: «با این قیمت دلار و این وضعیت اقتصادی الآن هیچکس همین «صدی ۵» را هم زده‌ام برایتان نمی‌زند. تازه کمیسیون را هم خیلی با شما کم حساب کردم!

 

طلای خانمم را بدون اجازه برداشتم

از آقای مدیر عذرخواهی کردم و گفتم که توان پرداخت چنین مبلغی را ندارم. از اتاق بیرون رفتم که دیدم منشی با یک آقای تازه‌وارد که مرد جوانی بود در حال بحث کردن هستند. مرد جوان به منشی می‌گفت: «طلای زنم بود. بدون اجازه‌اش برداشتم تا بدهی‌هایم را بدهم. به شما خیلی سفارش کردم که به هیچ وجه به طلای من دست نزنید و من حتماً پول شما را می‌دهم.» منشی گفت: «آقای محترم من به شما گفته بودم که ما نهایتاً ما طلای شما را تا دو ماه نگه می‌داریم و بعد از آن مجبوریم طلای شما را بفروشیم.» صدایشان داشت بالا می‌رفت که آقای «ف» به مرد جوان گفت: «دوست عزیز! اجازه بدهید مهمان من دارند تشریف می‌برند، بعد من در خدمت شما هستم. صدای مرد جوان پایین آمد و همه ساکت شدند. آقای مدیر من را تا جلوی در همراهی کرد و من از دفتر بیرون آمدم.

 

هر کاری دوست داری بکن، وکیل زیاد داریم!

از پشت در دوباره صدای بحث‌ها شنیده می‌شد. منتظر ماندم تا مرد جوان از دفتر بیرون بیاید. بعد از حدود ۲۰ دقیقه مرد جوان با عصبانیت از دفتر بیرون آمد. وقتی ماجرا را از او پرسیدم، گفت: «به چند نفر بدهکار بودم، در اینترنت سرچ کردم دیدم اینجا وام فوری روی طلا می‌دهند. طلای خانمم را آوردم و چندین بار به آن‌ها گفتم اگر هم قسط‌هایم عقب افتاد به هیچ وقت طلایم را نفروشند و سودش را از من بگیرند. این‌ها هم که دیدند این دو سه ماه قیمت طلا بالا رفته و من هم قسط‌هایم را ندادم می‌گویند طلای من را به قیمت همان موقع که قسطم را ندادند با من حساب می‌کنند و بقیه پول را به حسابم می‌ریزند! وقتی هم که داد زدم و گفتم که شکایت می‌کنم، گفت: هر کاری دلت می‌خواهد بکن، ما که پول سودی می‌دهیم، راهکار‌های قانونی‌اش را هم بلدیم. اینقدر وکیل داریم که نتوانی کاری بکنی.»

 

وقتی دیگر به کاور هم نیازی نیست!

این فقط اتفاقات تلخی بود که در کمتر از یک ساعت در یکی از این دفاتر خدمات‌رسانی فوری (!) روی داد. وام فوری با طلا و سیمکارت شما! وام فوری که به همان سرعتی که شما را به پول می‌رساند به همان سرعت هم وضعیت شما را وخیم‌تر می‌کند. این فقط یک گوشه از بدبختی نیازمندانی است که حس می‌کنند در باتلاق هستند و می‌خواهند خود را نجات دهند، غافل از اینکه با این کار بیشتر در باتلاق فرو می‌روند.

 

اگر بانک‌های ما هم به همین سرعت می‌توانستند به مردم وام بدهند یا کارشان را به سرعت این نزول‌خور‌ها راه بیندازند آیا باز هم کسی به سراغ این شیادان می‌رفت؟ آنقدر تعداد «کاش مسئولان...»‌هایی که گفته‌ایم زیاد شده و هیچ کدام از این «کاش»‌ها به واقعیت تبدیل نشده که ترجیح می‌دهم دیگر از این واژه استفاده نکنم. فقط امیدوارم مردم خودشان در سخت‌ترین شرایط هم درگیر این افراد نشوند و طلایشان را به دست آدم‌هایی که آنقدر پول نزول داده‌اند که قلب و روحشان تبدیل به آهن شده است ندهند.

 

سيدعلي حسيني نسب

 

  • 14
  • 10
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هدیه بازوند بیوگرافی هدیه بازوند؛ بازیگر کرد سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ مرداد ۱۳۶۶

محل تولد: بندرعباس، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۹۶ تاکنون

تحصیلات: فارغ التحصیل لیسانس رشته مهندسی معماری

ادامه
سانجیو باجاج بیوگرافی سانجیو باجاج میلیارد و کارآفرین موفق هندی

تاریخ تولد: ۲ نوامبر ۱۹۶۹

محل تولد: هندی

ملیت: هندی

حرفه: تاجر، سرمایه گذار و میلیارد 

تحصیلات: دکتری مدیریت از دانشگاه هاروارد

ادامه
محمد مهدی احمدی بیوگرافی محمدمهدی احمدی، داماد محسن رضایی

تاریخ تولد: دهه ۱۳۶۰

محل تولد: تهران

حرفه: مدیرعامل بانک شهر

مدرک تحصیلی: دکترای اقتصاد واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران، کارشناسی ارشد علوم اقتصادی دانشگاه تهران، کارشناسی اقتصاد بازرگانی دانشگاه شهید بهشتی

نسبت خانوادگی: داماد محسن رضایی، برادر عروس قالیباف، برادر داماد رحمانی فضلی

ادامه
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
ندا قاسمی بیوگرافی ندا قاسمی؛ بازیگر تازه کار و خوش چهره تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی ندا قاسمی

نام کامل: ندا قاسمی

تاریخ تولد: ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

محل تولد: کرمانشاه

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، مجری و صداپیشه

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

تحصیلات: دکترای شیمی آلی

ادامه
غلامعلی حداد عادل بیوگرافی غلامعلی حداد عادل؛ سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۴

محل تولد: تهران

حرفه: سیاستمدار ایرانی، عضور مجمع تشخیص مصلحت نظام، دانشیار بازنشسته دانشگاه، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بنیاد سعدی

آغاز فعالیت: ۱۳۵۷ تاکنون

حزب سیاسی: اصولگرا

تحصیلات: لیسانس و فوق لیسانس فیزیک از دانشگاه تهران و شیراز (پهلوی قدیم)، دکتری فلسفه از دانشگاه تهران

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
فرزان عاشورزاده بیوگرافی فرزان عاشورزاده تکواندوکار ایرانی

تاریخ تولد: ۵ آذر ۱۳۷۵

محل تولد: تنبکابن، مازندران

محل زندگی: آمریکا

حرفه: تکواندوکار

لقب جهانی: سونامی تکواندو جهان

ادامه
زندگینامه امامزاده داوود زندگینامه امامزاده داوود در تهران

عنوان شده است که ایشان همراه با برخی از بستگان خود در همراه با امام رضا به ایران می آیند اما در منطقه شمال غربی تهران به شهادت رسیدند. مرقد ایشان در زمان صفویه ساخته شد و سپس در زمان فتحعلی شاه گسترش پیدا کرد. 

دلیل مرگ این امامزاده را به صورت دقیق نمی دانند اما براساس روایات بومیان آن منطقه مشخص می شود که وی همزمان با بستگان خود به همراه امام رضا به ایران می آیند که همزمان با امام ایشان نیز به شهادت رسیدند و سال شهادت را نیز به سال ۴۸۰ هجری قمری نسبت داده اند، البته باز هم باید اشاره کرد که این تاریخ دقیق نیست و تنها براساس شواهد محاسبه شده است. 

براساس آنچه مردم محلی می گویند، امامزاده داوود در آبادی کیگا که در نزدیکی روستای کن قرار دارد، شهید شده، همجنین برخی می گویند وی با همدستی فردی به اسم نجیم گبر و یکی از درویش های روستا به شهادت رسیده است. ز منظر دیگر قاتل این حضرت شخصی به نام محمود فرح‌زادی می باشد.

ادامه
ویژه سرپوش