یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۰۰:۴۵ - ۱۲ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۲۸۶۸
سایر حوزه های اجتماعی

زن عنکبوتی در خیابان‌های مشهد

ارتفاع نورد مشهدی,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,جامعه

مادامی که ما شعار نه به تبعیض جنسیتی سر بدهیم اما تعمیر خودرو، کوبیدن میخ به دیوار، بازکردن لوله‌های گرفته آشپزخانه و دریل‌زدن و پیچ‌گوشتی انداختن و بعضی‌هایمان حتی کشتن سوسک را در خانه خودمان جزو کارهای مردانه بدانیم، وضع همین است که در جامعه‌مان هم مشاغل، مردانه و زنانه می‌شوند.

 

درست مثل شغل ارتفاع‌نوردی که «فرزانه عطارباشی» مدرک بین‌المللی‌اش را کسب کرده اما سال‌هاست که حتی یک زن در بین همکارانش نیست و هنوز هم خیلی‌ها او را به خاطر کاری که انجام می‌دهد، سرزنش می‌کنند. اما او ٥‌ سال تمام است که با همه این نگاه‌ها جنگیده؛ صبح به صبح از بلندمرتبه‌ترین برج‌های شهر مشهد بالا می‌رود، لباس مخصوص کارش را می‌پوشد و در پشت بام برج‌ها کارگاهش را نصب می‌کند و وقتی از گره طناب‌هایش مطمئن شد، به پایین جست می‌زند تا ساعت‌ها بین زمین و هوا مشغول جوشکاری و نصب شیشه و دریل‌کاری باشد؛ کاری که به او آرامش می‌دهد و برایش مثل یک قرص مسکن است اما ظاهرا تبعیض جنسیتی در جامعه ما هنوز هم به نوع فعالیت زنان ایراد می‌گیرد و نگاه آزاردهنده‌اش را روی زنان موفقی که تنها جرم‌شان قدم‌گذاشتن در راهی است که باور عمومی جامعه آن را منع کرده، پهن می‌کند تا خیلی‌ها قید انتخاب‌شان را بزنند. ولی فرزانه ٥‌ سال تمام پای همه حرف‌ها و نگاه‌ها ایستاده و آن‌قدر از زمین فاصله گرفته تا ثابت کند زنان هم به اندازه مردها حق دارند شغل‌شان را انتخاب کنند.

 

بدون شک اغلب آدم‌ها انتظار دارند کسی که با یک طناب از برج‌ها آویزان می‌شود یک مرد باشد تا یک زن.

بله؛ طبیعتا چون زن‌ها به این شغل فکر نمی‌کنند و من تنها زنی هستم که در ایران مدرک ارتفاع‌نوردی را گرفتم و از آن استفاده می‌کنم.

 

چه مدرکی می‌خواهد؟

مدرک «IRATA» که در ایران شرکت کوه ویسی امتحان‌هایش را برگزار می‌کند اما مدرکش از انگلستان صادر می‌شود. من در منطقه دماوند تهران آزمون‌هایم را دادم و ١٥ آیتم مختلف داشت.

 

ما در ایران زنان ورزشکار، صخره‌نورد و کوهنورد زیاد داریم؛ یعنی هیچ‌کس تا به حال مدرک تو را نگرفته؟

شاید قبل از من کسی این مدرک را گرفته باشد اما لابد از مدرک‌شان استفاده نمی‌کنند.

 

البته چند ‌سال پیش هم یک دختر جوان در تهران کارش شبیه به تو بود؛ یعنی به ارتفاع می‌رفت و شیشه برج‌ها را می‌شست.

شاید خانم‌های دیگری هم در این کار باشند اما چون تعداد افراد فعال در زمینه کاری من کم است، معمولا همه همدیگر را می‌شناسند و فعلا من تنها زنی هستم که مدرک این کار را گرفته‌ام و رسما در این حرفه فعالیت می‌کنم. البته باید بگویم که خیلی‌ها فکر می‌کنند کار ما فقط شستن شیشه است ولی اینطور نیست من آن بالا جوشکاری هم انجام می‌دهم، تابلو، شیشه و کامپوزیت نصب می‌کنم و خلاصه نمای یک ساختمان نیاز به هر نوع بازسازی داشته باشد، جزو کار ماست.

 

می خواهم به عقب‌تر بگردیم، به این‌که اصلا ماجرای کارت از کجا شروع شد؟

من در یکی از مرکز خریدهای خوب مشهد مغازه لباس‌فروشی داشتم؛ لباس زنانه می‌فروختم و کار و درآمدم هم خوب بود اما یک روز در روزنامه آگهی بازاریابی برای ارتفاع‌نوردی را دیدم. برایم جالب بود که اصلا این شغل چیست که نیاز به بازاریاب دارد؟ بعد هم به آگهی‌دهنده مراجعه کردم و تصمیم گرفتم بین ساعت‌های بعدازظهر تا عصر که مغازه‌ام تعطیل است، برای این کار بازاریابی کنم.

 

پس اول برای ارتفاع‌نوردی بازاریابی می‌کردی؛ چطور شد خودت وارد این کار شدی؟

راستش همه متقاضیان مرد بودند و یک روز که با آنها سر یکی از ساختمان‌ها بودم، دیدم خیلی‌های‌شان آه و ناله می‌کنند که این کار خیلی سخت است. برای همین با خودم فکر کردم که من دارم برای این کار بازاریابی می‌کنم اما خودم امتحانش نکردم و اصلا نمی‌دانم حسش چیست و چقدر سخت است. همان موقع لباس‌های مخصوص‌شان را پوشیدم و به ارتفاع رفتم و دیدم این کار برای من آنقدرها که می‌گویند، سخت نیست؛ اصلا حال من در ارتفاع خوب شد و آن‌قدر لذت بردم که چند ماه بعد مغازه‌ام را جمع کردم و به این کار مشغول شدم.

 

آن موقع هنوز مدرک ارتفاع‌نوردی نگرفته بودی و بدون هیچ آموزشی این کار را امتحان کردی؟

بله؛ آموزش ندیده بودم و فقط به صورت تجربی می‌دانستم چه کاری باید انجام دهم.

 

خطرناک نبود؟

الان که به آن موقع فکر می‌کنم، می‌فهمم که کارم خطرناک بود؛ مخصوصا که اولین‌بار با کمترین تجهیزات ایمنی و خیلی مبتدی به ارتفاع رفتم ولی خب خدا را شکر به خیر گذشت!

 

ازدواج کردی؟

نه.

خانواده‌ات با کارت مشکل نداشتند؟ چون در جامعه ما بعضی از کارها به مشاغل مردانه و زنانه  تفکیک شده‌اند، خلاف آن  عمل‌کردن  تابوشکنی است.

اتفاقا خانواده من هم جزو خانواده‌های مذهبی مشهد هستند و می‌دانستم اگر این موضوع را با آنها در میان بگذارم، اجازه نمی‌دهند که وارد این کار شوم؛ ضمن این‌که بالاخره پدر و مادرها وقتی می‌فهمند بچه‌شان به‌خصوص یک دختر می‌خواهد در ارتفاع کار کند، از خطر افتادن و صدمه‌دیدن و اینجور چیزهایش می‌ترسند.

 

پس خانواده‌ات مخالف کارت بودند؟

راستش من اصلا به آنها نگفتم که کارم چیست.

 

٥‌ سال است که روی برج‌ها می‌روی و در ارتفاع کار می‌کنی؛ یعنی در این همه ‌سال خانواده‌ات خبردار نشدند؟

نه؛ ولی چند ماه پیش بالاخره به برادرم گفتم و او هم به پدر و مادرم موضوع را گفت؛ از همان موقع تا الان هم با من قهر کردند. حق هم دارند چون دل‌نگران من هستند. اما واقعیت این است که  من فقط به موفقیت در شغلم فکر می‌کنم و می‌دانم که بالاخره خانواده‌ام هم می‌پذیرند.

 

ارتفاع‌نوردی چه لذتی دارد که به خاطرش این سختی‌ها را تحمل می‌کنی؟ درآمدش خوب است یا واقعا بحث همان علاقه است؟

ببینید من ١٠ سال مغازه لباس‌فروشی داشتم و آن زمان ماهی ٧،٨‌ میلیون درآمد داشتم؛ اما مغازه‌ام را جمع کردم و شغلم را تغییر دادم تا ارتفاع‌نورد شوم؛ بنابراین بحث مالی‌اش برایم مطرح نبود من می‌خواستم کاری انجام دهم که روح و روانم در آن اشباع شود. وقتی به ارتفاع می‌روم سبک می‌شوم، گاهی روی زمین سردرد می‌گیرم اما به ارتفاع که می‌روم حالم خوب می‌شود؛ ارتفاع برایم مثل قرص مُسکن است.

 

درآمد ارتفاع‌نوردی چقدر است؟

ببینید اوایل ساعتی به ما پول می‌دادند اما الان که خودم پروژه می‌گیرم و بستگی به نوع کارش دارد، معمولا یک پروژه یک‌ماهه بین ٦ تا ٢٠‌میلیون درآمد دارد.

 

ترس از ارتفاع یا همان آکروفوبیا، یکی از اختلال‌های رایج است و معمولا زنان بیشتر از مردان به این ترس دچار هستند. هیچ‌وقت از ارتفاع نترسیدی؟

نه نمی‌ترسم. (می‌خندد) من لیسانس تربیت‌بدنی دارم و قبلا هم کوهنوردی می‌کردم و هیچ‌وقت از ارتفاع نترسیدم.

 

برخورد مردم با تو چطور است؟ منظورم این است که وقتی با طناب از بالای یک ساختمان جست می‌زنی و ساعت‌ها بین زمین و هوا روی ساختمان جوشکاری انجام می‌دهی یا تابلو نصب می‌کنی رهگذران و آدم‌ها تو را به‌عنوان یک زن در این کار پذیرفته‌اند؟

راستش اوایل خودم از برخورد مردم می‌ترسیدم و وقتی لباس کارم را می‌پوشیدم و می‌خواستم از ارتفاع آویزان شوم، طبیعتا مردم به این صحنه با تعجب نگاه می‌کردند، برای همین مدام فکر می‌کردم دارم کار بدی انجام می‌دهم، ولی کم‌کم با فکرم و نگاه‌های مردم کنار آمدم و برای خودم انرژی مثبت فرستادم. الان بعد از ٥‌سال این کار برایم عادی شده و اتفاقا مردم واقعا به من لطف دارند. وقت‌هایی که از ساختمان برج‌های مسکونی آویزان می‌شوم، خانم‌ها می‌آیند پشت پنجره خانه‌شان و با من عکس سلفی می‌اندازند، چایی و شیرینی می‌آورند و حتی در حین کار با هم گپ می‌زنیم، گاهی هم از روی زمین عده‌ای می‌گویند: «داداش خدا قوت.» چون از آن فاصله متوجه نمی‌شوند یک زن است که از طناب آویزان شده، شاید هم باور نمی‌کنند. (می‌خندد)

 

کارفرما‌هایت چطور؟ نگاه جنسیتی به کارت ندارند؟ مثلا به این دلیل که زن هستی به تو کار ندهند و باورشان این باشد که مردها بهتر از پس اینجور کارها برمی‌آیند.

راستش اوایل این اتفاق می‌افتاد. یادم هست یکی از کارفرماهایم گفت دختر می‌خواهی بندبازی کنی! خیلی‌های دیگر هم مسخره می‌کردند و تصورشان این بود که به دنبال جلب توجه هستم! ولی من در این کار پافشاری کردم، جنگیدم و آن‌قدر ماندم تا بالاخره خودم را ثابت کردم که کارم به جنسیتم ربطی ندارد. حالا بعد از ٥‌سال به تنهایی پروژه‌ها را می‌گیرم و دیگر با شرکت‌ها کار نمی‌کنم. شاید باورتان نشود، اما الان بهترین و بزرگترین پروژه‌های ساختمان‌ها و برج‌های مشهد دست من است.

 

به تو چند لقب هم داده‌اند، مثل «بانوی برج‌نورد ایران» یا «زن عنکبوتی مشهد». این القاب را دوست داری یا فکر می‌کنی دلیلی برای تمایزت وجود ندارد که بخواهند به تو لقبی نسبت دهند؟

نه، از لقب دادن ناراحت نمی‌شوم، چون نمی‌فهمم خوب است یا بد. به‌هرحال هرکسی نسبت به کار من برداشت خودش را دارد و من هرگز نمی‌توانم طرز فکر دیگران را عوض کنم و تنها کاری که از پس آن بر می‌آیم این است که راه خودم را بروم.

 

بلند‌ترین ارتفاعی که رفتی چقدر بود؟

چند وقت پیش برای یک برج درحال ساخت به من زنگ زدند و گفتند در طبقه بیست‌وهشتم مشکلی برای شیشه‌ها  به وجود آمده. وقتی رفتم دیدم بلندترین برجی است که تا به حال روی آن کار کردم و حدود ١٨٠ متر ارتفاع داشت.

 

معمولا چند ساعت با طناب از ساختمان آویزان هستی؟

گاهی آن‌قدر در کارم غرق می‌شوم که می‌بینم هوا تاریک شده است. میانگین حدود ٧، ٨ ساعت.

 

پیشرفت در این کار وجود دارد؟ مثلا این‌که به ارتفاعات بالاتر بروی؟ یا پروژه‌های بیشتری بگیری؟

این کار صددرصد پیشرفت دارد. من با همین مدرک بین‌المللی ایراتا می‌توانم در خیلی از کشورهای جهان کار کنم و در مسابقات و جشنواره‌هایی که در کشورهای اروپایی برگزار می‌شود، شرکت کنم. ضمن این‌که در هر کاری پیشرفت یعنی کار و فعالیت گسترده‌تر و شاید یک روز بتوانم شرکت خودم را تاسیس و در آن نیروهای زن را برای این کار استخدام کنم. من شنیده‌ام در آمریکا و کانادا بالاترین حقوق را پزشکان و جراحان مغز و اعصاب می‌گیرند و حقوق امثال من در این کشورها برابر حقوق پزشکان‌شان است.

 

فکر می‌کنی چند‌درصد از خانم‌های ایرانی به کار تو علاقه دارند؟

درصدش را نمی‌دانم، ولی خب در این مدت خیلی‌ها از کارم استقبال کردند. البته بگذارید یک واقعیت تلخ را هم بگویم که در این مدت چند خانم که از کارم استقبال کردند، دلیل ابراز علاقه‌شان خیلی عجیب بود. آنها می‌گفتند دوست داریم لباس تو را بپوشیم و از ساختمان آویزان شویم و عکس بیندازیم، چون عکس پروفایل‌های‌مان تکراری شده و می‌خواهیم یک ژست متفاوت بگیریم. بنابراین باید بگویم همانقدر که خیلی از خانم‌ها به کار من احترام می‌گذارند، عده‌ای هم به شغلم به شکل یک تفریح نگاه می‌کنند.

 

به جز این‌که در ارتفاع حالت خوب می‌شود، از سختی‌های کارت هم بگو؟

راستش کار من شاید ظاهر خطرناکی داشته باشد، اما واقعا اگر کارگاهت را درست نصب کنی و گره طناب‌هایت درست باشد، خطری تهدیدت نمی‌کند. اما به‌هرحال در کار ما اولین اشتباه، آخرین اشتباه است. آب‌وهوا هم در کارم تاثیر دارد و نباید در شرایط جوی بد روی ساختمان‌ها بروم. درنهایت سختی کار من هنوز هم جنگیدن با نگاه‌های سنتی به شغلم است، شغلی که در باور عمومی مردانه به حساب می‌آید.

 

این ماهیت مردانه کارت، اذیتت می‌کند؟

خب همان‌طور که گفتم هنوز هم نگاه‌ها به کار من این است که تو کار مردانه‌ای انجام می‌دهی. در همه این مدت هم از بعضی از همکارانم توهین شنیده‌ و فحش خورده‌ام و حتی پولم را هم نداده‌اند.

 

 بعد از ٥‌سال ماندن و جنگیدن برای حفظ جایگاه شغلی‌ات حالا با این حرف‌ها کنار آمدی؟

با خودم می‌گویم من یک زن هستم و فقط به قول خیلی‌ها شغل مردانه‌ای دارم، اما از خیلی از آنها بهتر و دقیق‌تر کار می‌کنم. از طرف دیگر همه حس‌های زنانه‌ام سرجایش است، آشپزی و خانه‌داری می‌کنم و وقتی از سرکارم بیرون می‌آیم یک زن هستم با همه ویژگی‌هایش.

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 25
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش