«مادربزرگم زار داره. وقتی میگیردش، حالت صورتش عوض می شه و اصلا شبیه خودش نیست. به زبونی که بلد نیست حرف میزنه. بعد چند دقیقه به حالت عادی برمیگرده و چیزی از چنددقیقه قبلش یادش نمیمونه»؛ «داداشم یهبار گم شد. همه اهالی بسیج شدن، کل جزیره رو دنبالش گشتن. هیچجا نبود. رفتیم پیش بابازار، گفت بادیون بردنش و تا غروب صبر کنین، اگه برنگشت دیگه منتظرش نباشین. غروب که برگشت، حال عجیبی داشت. کار خودشون بود»؛ «یهبار بین خواب و بیداری، یکی از بادیون رو دیدم. فقط سر داشت، بدون بدن. ولی نترسیدم. اگه بترسی، میفهمن و اذیتت میکنن». اهل هوا، کسانی هستند که باد (جن) در جسمشان حلول کردهاست و آنها را به کارهایی خلافِ میل و ارادهشان وادار میکند.
مامازار، شفادهندهای است که خودش دچار باد شده ولی آن را کنترل کرده است و با برگزاری مراسم زار به بقیه مبتلایان کمک میکند. مراسم زاردرمانی هم، شبیه به جشن عروسی است که همه میتوانند در آن شرکت کنند ولی مشخصا برای بادزدهها برگزار میشود. در شماره ۱۳۴۵ زندگی سلام یعنی ۲۶ خرداد ۹۸ از زیبایی های هرمز گفتیم و همان جا قول دادیم یک پرونده درباره زاردرمانی داشته باشیم. در این شماره از زندگی سلام درخصوص این مراسم عجیب، بیشتر صحبت خواهیم کرد و نگاهی روان شناختی به این ماجرا خواهیم داشت.
زار چیست؟
تلاشهای مان برای حضور در زاردرمانی بینتیجه بود اما ...
سال پیش بود که بادیدن مستندهایی از مراسم زاردرمانی، در این باره کنجکاو شدم و در سفری که به جنوب داشتم، پیگیر شدم تا بتوانم در یکی از این مراسم شرکت کنم اما متاسفانه هیچ سرنخی نبود و بومیها میگفتند که مراسم واقعی زاردرمانی، چند سالی است برگزار نمیشود و اگر هم بشود، مخفیانه است و غریبهها را راه نمیدهند اما زاردرمانی را به صورت نمادین برای گردشگران انجام میدهند که خب یک مراسم مصنوعی است! به هر حال می خواستم نظر اهالی را درباره اعتقادشان به این مراسم بدانم.
زنان بیشتر از مردان به زاردرمانی معتقد بودند و آن را باور داشتند اما در بین گپوگفت وگو با یک استاد موسیقی محلی، او از تاثیر شگرف موسیقی جنوب بر بیماران صحبت کرد و میگفت: راز بهبود بیمارانی که به اصطلاح اهل هوا خوانده میشوند، در تاثیر موسیقی خاصی است که در این مراسم انجام میشود و به نوعی ناخودآگاه و نادانسته توسط موسیقی درمان میشوند نه آن مراسم. به طور کلی و به اعتقاد مردم بومی، بیمارانی که با درمانهای معمول بهبود نیافتهاند، احتمالا «هوایی» شدهاند یعنی موجودی ماوراء طبیعی وارد کالبدشان شده است.
به همین دلیل مراسمی خاص همراه با موسیقی برای جن یا همان «اهل هوا» برگزار میکنند تا فرد دوباره سلامتیاش را به دست آورد. آنها معتقدند باد به صورت یک جن وارد بدن شخص مبتلا میشود و او بعد از اینکه به پزشک مراجعه کرد و نتیجهای نگرفت، به بابا زار یا ماما زار مراجعه میکند.
مراسمی با ریشه آفریقایی!
بندرعباس و بندر لنگه در دوران حکومت صفویان، شکوفایی اقتصادی ویژهای یافتند که در پی آن شمار زیادی برده سیاهپوست به وسیله بردهفروشان وارد این منطقه و به عنوان کارگر به جامعه ایرانی اضافه شدند. بنابر بیشتر منابع تاریخی موثق، پیشینه مراسم زار به دمام زنی و دهلزنی آنان باز میگردد که کم کم شکل و شمایل مراسم زاردرمانی به خود گرفت. انجام مراسم زار در کشورهای مختلفی برگزار می شود از جمله آسیای شرقی، آفریقا و حتی آمریکا و ... . البته این مراسم به اشکال گوناگون اجرا میشود و نامهای مختلفی نیز دارد. به دلیل اینکه جنوب کشورمان از دیرباز با اقوام گوناگونی روبهرو شدهاست، این آیین کمکم وارد کشور و ماندگار شده و رنگ و بویی بومی به خود گرفته است. با وجود این آیینهای اعتقادی و جادویی نیز در آن دیده میشود که منشأ آنها معلوم نیست! در هر حال، هنوز این اعتقادات و آداب و رسوم، رنگ و بوی تند آفریقایی خود را از دست نداده است.
از خوردن «گرهکو» تا لرزاندن تمام بدن!
برگزاری مراسم زار، آداب و رسوم عجیب و غریبی دارد که کمتر به آنها اشاره شده است
وقتی بابا یامامازار احتمال میدهد که شخص گرفتار یکی از زارها شده است، او را مدت هفت روز دور از چشم دیگران نگه میدارد. ابتدا بدن شخص مبتلا را خوب میشویند و سپس تا مدت هفت روز نمیگذارند چشم او به سگ و مرغ بیفتد! اگر بیمار زن باشد، او را از جلوی چشم مردها دور میکنند. طی شبهایی که شخص مبتلا دور از چشم بقیه نگه داشته میشود، بابا یا ماما زارمعجون یا دوای مخصوص زار را به تن وی میمالند.
این دوا گرهکو (Greku) نام دارد و از ۲۱ ماده درست شده است. آن را در گلاب خیس میکنند و هر شب به بدن بیمار میمالند و مقداری را نیز به خوردش میدهند. صبح روز بعد از پایان دوره، بدن بیمار را خوب تمیز میکنند و خاک هفت راه را با هفت برگ گیاه بیخار مخلوط میکنند و همراه «گرهکو» به تنش میمالند و پیش از آنکه مراسم رسمی زار انجام شود، جن واردکننده زار به بدن بیمار را بیرون میکنند.
برای بیرون کردن جن، شخص مبتلا را میخوابانند و انگشتان شست پاهایش را با موی بز به هم میبندند. سپس مقداری سیفه (روغن ماهی) زیر بینی بیمار میکشند و چند رشته موی بز یا موی سگ را آتش میزنند و جلوی بینیاش میگیرند. پس از آن بابا یا ماما، به وسیله خیزران، جن را تهدید میکند که از بدن بیمار خارج شود. این افراد باور دارند بر اثر ضربههایی که به تن بیمار میزنند، جن با جیغ و داد فراوان، مرکب اش را رها میکند و میگریزد. بعد از فرار جن، تنها مامازار یا بابازار در کله بیمار میماند که برای حل کردن این مشکل هم، سفره یا بساط بازی و آواز، نذر و نیاز یا خون و قربانی لازم است.
تلاشی عجیب برای خارج کردن زار!
برای تشکیل مجلس، روز قبل از برگزاری آن، زنی که خود از اهل هواست، خیزران به دست راه میافتد و تکتک درها را میزند و اهل هوا را برای مراسم دعوت میکند. بیشتر دعوتشدگان، دختران هوا هستند.ابتدا شخص مبتلا، شروع به لرزیدن میکند و به تدریج لرزش بیشتر میشود و از شانهها به تمام بدن سرایت میکند. بازی وقتی به اوج خود میرسد که کله شخص مبتلا، کاملاً پایین بیاید و ضمن تکانهای شدیدی که میخورد از ظرف خونی که در برابر او قرار دادهاند بخورد. در چنین مرحلهای، افزون بر شخص مبتلا، زار در درون عده دیگری نیز پدیدار میشود و همه در حال سر جنباندن از خود بیخود میشوند و روی زمین میافتند. وقتی شخص مبتلا به زار، به این مرحله میرسد او را از عقب میگیرند و روی زمین دراز میکنند بهطوری که سر بیمار به زمین نخورد.
یک نفر پاهای او را میگیرد که در این حالت شخص مبتلا باید رو به جنوب باشد. سپس بابا یا مامازار به وی میگوید با مشتی، محکم به سینه خود بکوبد. در این هنگام است که زار، کالبد مرکب اش را ترک میکند. در این لحظه هیچیک از حاضران نباید صحبت کنند. همه باید ساکت باشند و گرنه احتمال دارد زار وارد تن صحبتکننده بشود! وقتی زار از بدن خارج شد، بیمار را روی دو زانو طوری خمیده مینشانند که نوک انگشتان پایش به زمین نخورد. خارج شدن یا نشدن زار از بدن شخص مبتلا را فقط بابا یا ماما زار تشخیص می دهد و از عهده فرد دیگری برنمیآید!
یادداشت شفاهی حجت الاسلام «سیدجعفر طباطبایی»، کارشناس مذهبی:
برگزارکنندگان مراسمی شبیه زاردرمانی، شیاد هستند
قرآن درباره اجنه که نوعی از مخلوقات الهی هستند، آیاتی دارد و ما روایتی هم درباره آنها داریم و طبق روایات دو دسته جن، خیر و شر داریم. بنابراین در وجود داشتن اجنه شکی نیست. جنهای زیادی هستند که جزو مومنین اند و خیرهای زیادی از آنها دیده شده بنابراین وحشت از جن کار غلطی است. در این بین، بعضی افراد میگویند که ما جن زده شدهایم. باید توجه داشت که بیشتر این افراد فقط احساس میکنند که جن زده شدهاند و به همین دلیل به خیالات باطل زیادی مبتلا میشوند. در مفاتیح، دو دعا برای در امان ماندن از شر جن داریم. چنین افرادی اگر واقعا جن زده باشند، بهتر است چنین دعاهایی را بخوانند تا مشکلشان رفع شود. اما درباره برگزاری مراسمی مانند زاردرمانی هم باید توجه داشت که این مراسم به هیچ وجه کارگشا نیست و عدهای بیجهت مردم را به وحشت میاندازند.
برگزار کنندگان چنین مراسمی، شیاد هستند و میخواهند که از کنار برگزاری آن به نان و نوایی برسند. بگذارید که به صورت کلیتر بگویم که برگزاری هر نوع مراسم جنزدگی بیفایده است. در ضمن، افرادی که دچار بیماریهایی میشوند و احساس میکنند که چون باد زده شدهاند پس خوب نمیشوند، اگر به پزشک مراجعه نکنند با همان بیماری، فوت خواهند کرد چون چنین مراسمی باعث درمان بیماریهای جسمی نخواهد شد.
گفتوگو با دکتر «کاوه قادری» روانشناس درباره آیین زار یا همان پدیده بادزدگی
باد زدگی یا سندروم روان شناختی؟
اهل هوا و مراسم زار برای من چیزی بیشتر از یک آیین قدیمی جالب بود. حفرهها و ابهاماتی وجود داشت که برای پیدا کردن پاسخشان شروع کردم به مطالعه. تکوتوک در مقالههایی که یافتم، ماجرا را از جنبه انسانشناسانه، موسیقی و هنر پژوهی بررسی کرده بودند و سوالات من همچنان به قوت خود باقی بود. سوالاتی که اگر پرونده امروز را خوانده یا قبلا چیزی درباره اهل هوا شنیدهاید، باید در ذهن شما هم نقش بستهباشد. «کاوه قادری»، روان شناس بالینی، گمانم را درباره احتمال وجود اختلالات روانی در ماجرای باد زدگی تقویت و موضوع را از جنبه روانشناختی بررسی کرد.
روانشناسی، بادزدگی را چطور توضیح میدهد؟
انجمن روان پزشکی آمریکا از سالها پیش به شرح، بررسی و تنظیم برخی اختلالات پرداخت که جزو طبقهبندیهای رسمی بینالمللی و فراگیر اختلالات روانی قرار نمیگرفتند بلکه در مناطق خاص فرهنگی به شکل سندروم بروز پیدا میکردند، معانی خاص فرهنگی مییافتند، سببشناسی خاصی توسط مردم محلی برای این تظاهرات روان شناختی درنظر گرفته میشد و حتی شفابخشهای محلی به انجام امور درمان مبادرت میورزیدند؛ این طبقه اختلالات به عنوان سندرومهای وابسته به فرهنگ بررسی شد که در ویراست آخر دستنامه روان پزشکی نیز برخی از این مفاهیم فرهنگی درباره ناراحتیهای روان شناختی معرفی شدهاند.
از جمله این سندرومها میتوان به (Ataque de nervios) در میان لاتینتبارها و حملات موسوم به حملات باد (Khyal cap) در میان کامبوجیها اشاره کرد که مورد اخیر تا اندازهای با آیین زار مشابه است. در برخی از مناطق آفریقا و ایران نیز مفهوم اهل هوا یا آیین زار سالهاست به عنوان یک سندروم وابسته به فرهنگ شناخته شدهاست.
اعتقاد بر این است که برخی از انواع بادهای پلید میتوانند نشانههای روانی و جسمانی متعددی به وجود آورند و برای خروج این بادها نیاز به آیینی خاص و کمک گرفتن از مامازار و بابازارهاست. میتوانیم بگوییم بعضی علایم بادزدگی در قالب نشانگان علمی شبیه نشانههای اختلال هویت تجزیهای از نوع تسخیری (که طی آن فرد چند هویت مجزا را شکل و گاه تغییر شخصیتی رخ میدهد و هویت دیگری که به جز هویت اصلی فرد وجود دارد و به لحاظ فرهنگی به باد تعبیر میشود، قدرت شخصیت او را به دست میگیرد و سخن میگوید)، اختلال پانیک، اختلال هذیانی، سایکوسوماتیک، اختلالات اضطرابی و بعضی فوبیاهاست. بعضی از علایم باد به خوبی با مشخصههای اختلال تجزیهای تسخیری قابل تبیین است مثل این ادعا که فردبادزده در دورههایی به زبانی صحبت میکند که درحالت عادی آن زبان را بلد نیست.
در توجیه این مسئله میتوان گفت نمونههای مشابهی از اختلالات تجزیهای مشاهده شده است که فرد ادعا میکند تحت تسخیر ارواح قرار گرفته است و به زبانی دیگر سخن میگوید. به عنوان مثال برخی از مردم هند که تحت تاثیر دورههای تجزیهای از نوع تسخیری قرار میگیرند و به زبان انگلیسی سخن میگویند. روانشناسان دلیل این مسئله را نتیجه سالها ارتباط فرهنگی بین مردم هند و انگلیسیها میدانند که ممکن است در ایران نیز نزدیکی و ارتباط فرهنگ مناطق جنوبی با مردمان عرب و ورود سیاهپوستان از سودان در مقطعی از تاریخ، این موضوع را سبب شده باشد.
طول مدت بروز علایم هم از طریق روانشناسی قابل توضیح است. درباره اهل هوا میگویند که جز در مواردی که باد سراغشان میآید، رفتارشان تقریبا عادی است. البته این مسئله باید بیشتر بررسی شود اما در اختلال هویت تجزیهای یا همان اختلال چند شخصیتی نیز گاهی شخصیتهای متفاوت از شخصیت اصلی فرد، کنترل را به دست میگیرند و این شخصیتهای مجزا از وجود همدیگر خبر ندارند. جالب آنکه حتی نشانههای جسمانی شخصیتها هم متفاوت است به همین دلیل ممکن است غالب شدن هویت تسخیری بیمار، چنین علایمی را سبب شود.
آنطور که من فهمیدهام و طبق توضیحات شما، هم ممکن است با اختلالی مشخص مواجه باشیم و هم ممکن است فرهنگِ معتقد به بادیون و اجنه، هر بیماری و اختلالی را بادزدگی تلقی کند.
همانطور که اشاره کردم بعضی اختلالات، مختص به فرهنگ هستند. دستنامه جامع تشخیص اختلالات روانی (DSM) که از سوی انجمن روانپزشکی آمریکا تهیه شدهاست، در آخرین ویرایش اش فصلی دارد با عنوان مفاهیم ناراحتی وابسته به فرهنگ تا توجه درمانگرها را به عنصر فرهنگی جلب کند. طبق این رویه، اختلالات وابسته به فرهنگ از روند بیماریهای جهانی جدا نیستند یعنی لزوما قرار نیست معیار و نشانههای اختلالات روانی و تظاهرات آنها در تمام فرهنگها یکسان باشد. بخشی از علایم یک اختلال واحد، ممکن است در فرهنگی خفیفتر و در فرهنگی دیگر قویتر نشان دادهشود و همچنین ممکن است یک فرهنگ برای مجموعهای از نشانگان نام گذاریهای خاص و سببشناسی مختص به خود داشته باشد که زار جزو این دسته قرار میگیرد. براساس این توضیح، سندرومهای وابسته به فرهنگ، ناراحتیهای روان شناختی و جسمانی هستند که تحت تأثیر خوانش فرهنگی نمود مشخصی یافته اند.
پس مداخله درمانی هم باید به شیوه معمول انجام شود؟
بله. باید همان رویه درمانی معمول را داشته باشیم منتها با درنظر گرفتن چند نکته: درمانگر در حوزه روان شناسی فرهنگی، تخصص لازم را داشتهباشد. رابطه درمانگر-بیمار شباهت فرهنگی داشتهباشد؛ یعنی فرد بادزده بهتر است توسط یک روانشناس یا روانپزشک محلی درمان شود. در جلسات درمان، لازم است تعریف فرد و فرهنگ از مشکل یا بیماری مشخص شود. همچنین باید علتهایی که فرهنگ برای اختلال درنظر میگیرد، درمانها، موانع و حمایتهای فرهنگی هم مدنظر باشد. رویکرد سنتیتر معتقد است درباره اختلالاتی که خوب شناخته نشده و منحصر به یک فرهنگاند، شفابخشهای محلی را نه تأیید میکنیم و نه در مقام مخالفت برمیآییم بلکه این انتخابی است در حوزه اختیارات مراجع.
حالا که حرف از درمانگرهای محلی شد، کمی هم به کارکرد درمانی مراسم زاربپردازیم. این مراسم، چطور معتقدان به زار را راضی و توجیه میکند؟
آنچه در مراسم زار، انجام میشود وجههای درمانی به آن میدهد؛ اول اینکه فرد بادزده در این مراسم، توجه و حمایت اجتماعی به دست میآورد. شخصی که پیش از این، کسی بود مثل دیگران، بهواسطه مشکل اش در مرکز توجه قرار میگیرد. این مسئله به این دلیل مهم است که بیشتر افراد منزوی و طبقات اجتماعی پایین درگیر این مشکل میشوند.
این افراد، هدیههایی دریافت میکنند و حتی ممکن است خودشان بعدها بابازار یا مامازار شوند که این نوعی تحرک اجتماعی و کسب نفع ثانویه محسوب میشود. درواقع هویت جدیدی که در مراسم زار به دست میآید، شاید از هیچ طریق دیگری ممکن نباشد. تبیین دومی که بهنظرم میرسد، سازوکار دفاعی همانندسازی با پرخاشگر است. گاهی میزان آسیب روانشناختی بهقدری زیاد است که فرد نمیتواند با آن روبهرو شود، پس به این سازوکار متوسل میشود؛ با چیزی که از آن میترسد، همانندسازی میکند و به آن پناه میبرد.
در مراسم زار، فرد با ابژهای(موضوعی) تحت عنوان عامل آزاردهنده ناشناخته که باد نام دارد (ممکن است تجلی از استرسورهای روان شناختی باشد) مواجه میشود و آن را بغل میکند (به عنوان یک هویت جدید شکل می دهد) تا دیگر از آن نترسد. به همین دلیل است که اهل هوا به گونهای تا همیشه با بادها در تعاملاند. معنایی که جامعه از این طریق به بیماری میدهد هم در باور به مراسم زار، تأثیرگذار است؛ فرد بادزده، به چشم بیماری که باید در بیمارستان بستری شود، نگاه نمیشود؛ به این ترتیب، نهتنها انگ بیمار روانی دریافت نمیکند بلکه موردحمایت هم واقع میشود.
نسیم سهیلی
- 19
- 6