موتورسواري در بخش بانوان، يكي از چالشهاي اصلي ورزشكاران اين رشته است. از آنجايي كه براي بانوان گواهينامه صادر نميشود، آنها مجبورند در پيستهاي تمريني به تمرين بپردازند و موتورسواري كنند. حركاتشان شگفت انگيز و عجيب و، پرشهايشان با موتور چشمنواز است. صداي موتور همه جاي پيست ميپيچد، حفاظت فيزيكي مجموعه آزادي به سختي اجازه عكاسي و فيلمبرداري را ميدهد.
به نظر مي رسد ماجراي فيلمبرداري يكي از شبكههاي فارسيزبان ماهوارهاي از پيست مجموعه آزادي، فشارها را بيشتر كردهاست؛ هرچند كه ورزشكاران و رييس كميته بانوان تلاش فراواني ميكنند تا مشكلات را برطرف كنند اما همچنان مشكلاتي در راه گفتوگو وجود دارد.
در حين گفتوگو، ماموران حفاظت مجموعه آزادي يكي، دو بار كارتهايمان را بررسي ميكنند تا مشكلي وجود نداشته باشد.
چهره دختران حين بررسي كارتهايمان نگران است؛ انگار نميخواهند فرصت ديده شدنشان از دست برود. حرفهاي در گوشي فراواني درباره موتورسواري بانوان وجود دارد، به عنوان مثال برخي از ورزشكاران با نمايشهاي خود در اينستاگرام، باعث دلخوري زحمتكشان اين رشته شدهاند. حرفها در اين زمينه فراوان است؛ به همين دليل سراغ الهام غياثي، از دختران موتورسوار ايراني رفتيم تا با او در اين باره صحبت كنيم. گفتوگوي «قانون» با غياثي را در ادامه پي ميگيريم.
دختران موتورسواري براي مخاطبان كمي ناآشنا هستند، شايد به دليل اينكه اخبار بسياري از تمرينات شما در سايتها و روزنامهها وجود ندارد. ابتدا خودتان را معرفي كنيد.
الهام غياثي هستم و ۲۸ سال سن دارم، حدود ۱۴ سال زير نظر پدرم در اين رشته فعاليت ميكنم. چند سالي است كه خواهر كوچكترم وارد اين رشته شده و حمايتش ميكنيم.
۱۴ سال در اين رشته فعاليت داشتيد اما به اندازه برخي از ورزشكاران اين رشته معروف نيستيد.
چون اوايل شروع اين ورزش، تمرينات براي من خيلي منسجم نبود؛ يعني زماني كه به اين رشته آمدم در فصل تابستان بود. من در زمان بين درسها شروع كردم ولي حدود ۱۴ سال است كه مداوم در اين رشته فعاليت ميكنم. الان مدت سه سال هست كه رييس كميته موتوركراس استان تهران هستم و سعي كردم به نوبه خودم تا جايي كه در توانم بوده، كمك كنم تا اين رشته پيشرفت كند و بيشتر ديده شود و خانمهاي علاقهمند بتوانند بهسمت اين رشته بيايند و بدانند كه چنين رشتهاي براي بانوان وجود دارد.
واكنشها چطور بوده؟ از سوي بانوان استقبال شده است؟
با اينكه خودم توقع نداشتم اما اولين مسابقه در تاريخ ۸/۸/۸۸ در پيست شهران زير نظر هيات استان تهران برگزار شد. بعد از آن با توجه به اينكه اين رشته رسانهاي شد، متقاضيان بسياري داشتيم. موتورسواري رشته شيرين اما در عين حال سختي است. شايد به نظر نيايد يعني روزهايي ميشود كه ميروم خانه ميگويم خستهام ميگويند مگرچه كاركردي؟ ولي به همين سادگي نيست. تمام عضلات بدن درگير است و شما خسته ميشويد؛ در واقع به نسبت رشته سنگيني است و خيلي از خانمها ميآيند و اين ورزش را ادامه ميدهند و عدهاي نيز برايشان سنگين است و ميروند.
مجوز رسمي فعاليت را چه سالي گرفتيد؟
فكر ميكنم مجوز رسمي حدود يك سالو نيم باشد كه از آن زمان به طور رسمي فعاليت ميكنيم.
بعد از سال ۸۸هيچ مسابقهاي برگزارنشد؟
بعد از سال ۸۸ به طور رسمي مسابقه نداشتيم؛ تا دوسال پيش كه البته برگزار كننده مسابقه نيز خودم بودم.
شايعاتي وجود دارد كه ميگويند الهام غياثي به واسطه پدرش رشد كرد؟
شايعه نيست، واقعيت است و من حمايت پدرم را داشتم.
يعني شما به واسطه پدرتان رشد كرديد و پست گرفتيد؟
بدون شك همينطور است. پدرم حمايتم كرد كه من الان اينجا هستم. خيلي وقتها بوده كه پدر درگير كار خودش بود؛ كاري كه هميشه بايد حضور پيدا ميكرد، او خيلي پرمشغله است ولي روزهاي تمرين ما دريغ نميكند. به ويژه زمانهايي كه براي برگزاري مسابقه وقت ميگذارم، او كمكم ميكند. يعني دو هفته به صورت شبانهروزي حمايتم ميكند وگرنه كار من نبود كه مسابقه برگزار كنم.
شما جزو پيشروان اين رشته هستيد. اين پيشرو بودن يك مقدار سخت است، شايد بعدها راحتتر بشود وارد اين رشته شد. با اين قضيه چطور كنار آمديد؟ چطور توانستيد فشار روانياش را كنترل كنيد؟
بدون شك همينطور است، فشار زيادي بوده، علاوه بر اينكه دوستاني كه كنار من بودند، همه به نوعي اولين ها در اين رشته بوديم.
يك سري مشكلات مخصوص به خودمان را داشتيم تا راه را براي سايرين باز كنيم ولي علاوه بر مشكلاتي كه دوستان من داشتند، من احساس ميكنم كه خودم به شخصه مشكلم بزرگتر از آنها بوده و دليلش اين بود كه من از ابتدا مسئول كميته بودم و علاوه بر سختيهاي تمرين بايد برنامهريزيهاي مناسب نيز انجام ميدادم. هرچند كه ساير ورزشكاران نيز كمكمان ميكردند اما برخي كه به تازگي وارد اين رشته شده بودند، احساس ميكردند كه چرا ما بايد همه كاره باشيم وسنگ اندازي ميكردند.
يك مقدار كشمكش اينچنيني بين دوستانم داشتيم. ميگفتند چرا بايد الهام غياثي باشد؟ پس پدرش كمكش كرده ولي من فكر ميكنم چنين چيزي نبوده است. در واقع به واسطه پدرم نبوده به واسطه توانايي بوده كه من توانستم تمام اين سالها فعاليتم را اينچنين ادامه دهم. توانايي خودم در كنار حمايتهاي پدرم.
واكنش دوستان و آشنايانتان وقتي ميخواستيد وارد اين رشته شويد، چطور بود؟ به هر حال چيزي كه در عرف وجود دارد، اين است كه موتورسواري ورزشي نيست كه خانمها به راحتي از عهدهاش بر بيايند. يك مقدار مردانه است، شما اين را قبول داريد؟
خير. به نظر من تعريف درستي نيست. نميتوان گفت ورزش موتورسواري يا هر ورزش ديگري مختص آقايان است.
خانمها تواناييشان بسيار زياد است. آنها توانمندند و در اين رشته در چند سال اخير، استعدادهاي بسياري كشف شدهاند.
ورزشكاراني را داريم كه ميتوانند در استارت با آقايان بايستند و مقام بياورند. من اين تفكيك جنسيتي را قبول ندارم. اين رشته مختص آقايان نيست.
موضوعي كه در مورد ورزش موتورسواري بانوان وجود دارد، يك سري محدوديتهايي است كه اعمال ميشود. عرف جامعه اين قضيه را قبول نميكند و اين موضوع باعث ميشود كه شما تلاش بيشتري براي ديدهشدن كنيد. شما خودتان براي اينكه بيشتر ديده شويد و مردم را براي وارد شدن به اين رشته تشويق كنيد، چه كرديد؟
ورزشكاراني كه وارد اين رشته ميشدند، دو دسته بودند. يك سري از بچهها كه سازنده بودند و ميخواستند اين رشته ساخته شود، آمدند از روي اصول زير نظر جاهايي كه ما را حمايت ميكردند، كار كردند.
كجا حمايتتان ميكرد؟
هيات موتورسواري و فدراسيون از ما حمايت ميكرد. آمديم زير نظر آنها فعاليت كرديم؛ يعني آمديم از طريق اينستاگرام، گروههاي تلگرامي و مصاحبههايي كه داشتيم، تبليغات كرديم. اما بين ما بچههاي تخريبگر نيز بودند.
تعدادشان نسبت به ورزشكاران سازنده كمتر بود ولي عملكرد خوبي داشتند.
ما از اين سمت سعي ميكرديم زيرنظر هيات فدراسيون اين رشته را جلو ببريم و رشد دهيم اما در عين حال بچههايي بودند كه تمام زحمات ما را به باد ميدادند و با تبليغات نابجا شرايط را مقداري خراب ميكردند ولي خداروشكر تعداد آنها كم بود.
در مواردي، بسياري از برنامههايي كه داشتيم، كنسل شد حتي ما همايشي داشتيم كه سر همين ماجرا لغو شد ولي خوشبختانه آنقدر بچهها قوي، مثبت و خوب بودند كه كمك كردند و ما دوباره ساختيم.
مسابقه بين المللي داشتيد؟
خير نداشتيم، يعني اعزامي نداشتيم ولي امسال اميدواريم كه بتوانيم در اين مسابقات شركت كنيم.
ميتوانيم اميدوار باشيم كه در مسابقات بينالمللي مقام كسب كنيم؟
نميتوان به طور قطعي گفت مقام ميآوريم زيرا اولين بار است كه اين اتفاق رخ ميدهد و شرايط دشوار است.
بدون شك كشورهاي ديگر مثل ما اينچنين محدوديت نداشتند. آنها با فضا آشنا هستند ولي ما براي اولين بار است كه شركت ميكنيم؛ بنابراين نميتوان گفت به طور حتم مقام ميآوريم ولي اميدواريم.
موتورسواري بانوان، ورزش بچهپولدارهاست؟ اين شايعهاي است كه وجود دارد.
از نظر هزينه، موتورسواري رشته به نسبت سنگيني است اما كساني كه علاقه داشته باشند، ميتوانند با كمترين هزينه نيز در اين ورزش فعاليت كنند. اما چرا ميگويند فقط بچه پولدارها در اين رشته موفق ميشوند؟ شما ميتوانيد موتورسال يا موتور صفر سال را نگيريد بلكه چند مدل پايينتر را تهيه كنيد. در حال حاضر چندتا از پيستهاي ما مثل پيست تختي اين امكانات را براي بچهها گذاشته و به كساني كه موتور ندارند و ميخواهند آموزش را شروع كنند، موتور ميدهد. آنها زيرنظر مربي آموزش ميبينند و لباس به آنها تعلق ميگيرد. نورا نراقي، مربي فدراسيون است و در اين خصوص بسياركمك ميكند. اين طور نيست كه فشار مالي روي ورزشكاران زياد باشد.
براي شروع اين رشته چقدر هزينه لازم است؟
بايد ببينيد كه ميخواهيد اين رشته را ادامه دهيد يا خير. قانونش اين است، كسي كه ميخواهد شروع كند، اول ثبت نام ميكند و در كلاسها موتور و لباس مخصوص به او داده مي شود. تمرينات را با مبلغ كم شروع ميكند و اگر احساس كرد كه ميخواهد ادامه دهد،به او كمك ميكنند.
يعني فدراسيون لباس را تامين مي كند؟
نورا نراقي، آموزش را انجام ميدهد و خودش به ورزشكاران كمك ميكند. او يكي از بچههاي مثبت و سازنده است و لباس و موتور براي آموزش به ورزشكاران ميدهد و پيستهاي ديگر نيز مثل پيست تختي، اين كار را ميكنند.
وسوسه نميشويد در خيابان موتورسواري كنيد؟
من خيلي تابع پدرم هستم. او دوست ندارد و من نيز اين كار را نميكنم با اينكه چند تا موتور خوب داريم ولي اين كار را نميكنم. جالب است بدانيد در خانه حتي موتور ريس (Race) و موتور كراس داريم زيرا پدرم عاشق موتور است و كلكسيون دارد اما من هيچ وقت اين كار را نكردم.
با حضور بسياري از دختران در موتورسواري به واسطه تفكري كه وجود دارد مخالفت ميشود، به خانوادهشان چه بگويند كه اين مقاومت كمتر شود؟
بسياري از بچهها بودند كه ميخواستند اين رشته را شروع كنند اما با مخالفت خانواده مواجه ميشدند.
آنها با خانواده ميآمدند و ميديدند در پيست همه با خانواده هستند، اين ورزش زير پوشش است و هيات و فدراسيون حمايت ميكند. خانوادهها ميديدند كه آسيبها به نسبت كم و رشته جذابي است و به همين دليل موافقت كردند. من نديدم كساني با خانواده بيايند و با مخالفت بروند. اگر خانواده را به پيست بياورند و فضا را ببينند، بدون شك مخالفت نخواهد شد.
از كم بودن مصدوميت اين رشته ميگوييد اما به نظر نميرسد چنان امن باشد.
اگر شما ايمني و لباس مناسب را داشته باشيد، مصدوميت بسيار كم است.
پيش آمده كه مصدوميت جدي داشته باشيد؟
من دو آسيب جدي داشتم ولي هر دوبار هم لباس مناسب به تن نداشتم؛ يعني دليل اين اتفاق بياحتياطي خودم بود.
ميخواهيد به كجا برسيد كه با انگيزه اين رشته را ادامه ميدهيد؟
ما همه تلاشمان اين است كه موتورسواري را مثل همه رشتههاي ديگر توسعه دهيم؛ يعني شرايط به گونهاي باشد كه وقتي كسي ميشنود اين موتورسوار خانم است، كسي شوكه نشود. ما ميخواهيم اين ورزش را در جهت مثبت و سازندهاش نشان بدهيم. ميخواهيم پيشرفت كنيم و اعزام داشته باشيم، اين برايمان بسيار مهم است كه ديده شويم.
قولي از مسئولان گرفتيد كه در آينده اعزام داشته باشيد؟
بله. با رييس فدراسيون جلسه داشتم و او بسيار اميدوار بود كه اين اتفاق رخ بدهد.
ركوردهاي زنان موتورسوار ايراني با ركوردهايي كه در خارج از كشور وجود دارد، چقدر فاصله دارد؟
يك مقدار فاصله داريم اما با تلاش بيشتر ميتوانيم به ركوردهاي دنيا برسيم.
خودتان كه تجربه بينالمللي نداشتيد؟
خير. هيچ كس اين تجربه را نداشتهاست؛ نورانراقي براي يك مسابقه رفت اما متاسفانه مقام نياورد.
يك تعداد از بچههاي موتور سوار هستند كه خيلي از همرشتههايشان مينالند؛ يعني ميگويند كه اين ورزشكاران ميروند خارج از كشور و مسابقاتي برگزار ميكنند، عكسهايشان را در اينستاگرام ميگذارند و باعث ميشوند كه اين رسميت دادن به موتورسواري بانوان به عقب بيفتد؟
كسي با اصل ماجرا مشكل ندارد، اينكه ورزشكاري برود خارج از كشور و عكسي بگيرد، نه تنها مشكلي ندارد بلكه مايه مباهات است؛ يعني اين اتفاق باعث بيشتر ديده شدن رشته ما ميشود. مشكل اصلي بازميگردد به اينكه انتشار اين تصاوير سازنده نبوده و تخريبگر باشد. ورزشكاراني بودند كه به خارج از كشور رفتند و مصاحبههايي داشتند. اين كار چه كمكي به موتورسواري ميكند؟ ما يك كشور اسلامي هستيم و ورزش ما بسيار زير ذرهبين است. ما ميخواهيم خوب بودن اين ورزش را نشان بدهيم. وقتي كه شما ميرويد خارج از كشور و به عنوان يك نماينده كشور اسلامي، حجاب مناسبي نداريد يا حركاتي ميكنيد كه رشته موتورسواري بانوان را بد جلوه دهد، مورد انتقاد قرار ميگيريد.
مشكل ديگري كه وجود دارد، اين است كه تعداد پيستهاي بانوان كم است.
نه اينطور نيست. در تمام پيستهايي كه آقايان در آن تمرين دارند، خانمها نيز ميتوانند تمرين كنند. در تهران پيست تختي، استاديوم آزادي، شهران، پرند و نسيمشهر را داريم.
اينجا (پيست مجموعه آزادي) بچههايي را ميبينم كه تمرين ميكنند؛ اين ورزش مثل رشتههاي وزنهبرداري و كشتي نيست كه بگويند به بچهها آسيب ميرساند يا سن خاصي براي شروع بايد داشته باشند؟
خير. سن خاصي نيست. نورا (نراقي) از چهارسالگي شروع به موتورسواري كرد. كم نبودند از اين قبيل بچهها كه از سن پايين شروع كردند، حتي از آن طرف نيز سن خاصي براي اين ورزش وجود ندارد. مادر نورا (نراقي) جزو پيشكسوتان است، ميخواهم بگويم كساني كه سنشان از دوره نوجواني گذشته ولي قدرت بدني مناسبي دارند، در كلاس ما شركت ميكنند و مقام ميآورند.
در مصاحبهاي كه با نورا نراقي و مادرشان داشتيم، ايشان گفته بودند كه ما اولين موتورسواران زن ايران هستيم؟ درست است؟
بله.
بعد از آن مصاحبه خانمي دفتر ما آمد و گفت: من اولين زني هستم كه بعد از انقلاب موتورسواري كردم.
بله او را ميشناسم. او آمد پيست استاديوم آزادي و اينجا با يكديگر ملاقات كرديم. به نظر ميرسد او موتور سواري ميكرده ولي به صورت حرفهاي نبوده است. اولين كساني كه در اين رشته و پابهپاي مردان آمدند، خانواده نراقي بودند.
از حاشيههايي كه اين رشته براي شما بهوجود آورده بگوييد، در فضاي مجازي عجيبترين حرفي را كه درباره خودتان شنيديد،بگوييد.
البته چيزي من را آزار نميدهد؛ يعني من زياد در فضاي مجازي نيستم. اينستاگرامم خصوصي است و فقط خانواده خودم هستند. به خاطر ندارم كه اتفاق خاصي رخ داده باشد.
اين شخصي كردن پيج اينستاگرام براي جلوگيري از همان نمايشي است كه براي موتورسواري مخرب است؟
خير، من يك زماني زندگيام را تحت تاثير اين قضيه قرار داده بودم ولي تصميم گرفتم به زندگي شخصيام برسم، يك مقدار محتاطانهتر عمل كنم. ترجيح ميدهم كه همه چيز را به نمايش بگذارم. دلم نميخواهد خيلي اسمم بچرخد.
تحصيلات آكادميكتان تا چه مقطعي بوده است؟
من از ابتدا خيلي دوست داشتم كار هيجاني داشته باشم. من مهمانداري خواندم. همان زمان كه مدرك مهمانداري را بعد از دو سال كه خيلي هم اذيت شدم گرفتم، شركت آفتاب استخدامم كرد و همان زمان دو هواپيماي داخلي سقوط كرد و پدرم اجازه نداد كه من وارد كاري كه دوست داشتم، بشوم. بنابراين مشغول همين رشته شدم. از اين طريق يك مقدار هيجانم را تخليه كردم ولي در ادامه رشته مجسمهسازي در مقطع ليسانس دانشگاه هنرهاي زيبا را خواندم.
بيشتر ورزشكاراني كه موتورسوارند، در بچگي شر و شيطان بودند؛ شما اينطور بوديد؟
خير. در هر سني من هيجانم را طوري تخليه كردم. كوچكتر كه بودم دوچرخه يا اسكيتسواري ميكردم، همواره پدرم پابهپاي من بود. از سني به بعد نيز مرا با موتور آشنا كرد، اينطور بوده كه شيطنت خاصي نداشتم و همواره انرژي را به نوعي تخليه كردم.
- 18
- 1
کاظم فخارزاده
۱۳۹۸/۶/۱۱ - ۱۱:۲۸
Permalink