به گزارش خبرورزشی، سرمربي سابق تيم ملي وزنهبرداري با اينكه دل پري داشت اما بعضي حرفهايش را ميخورد. او معتقد است رفت تا جايگاه مربي حفظ شود.
* چرا استعفا كرديد؟
رفتم تا حاشيهها كمتر شود و افراد جواني آمدند كه تصميمات فدراسيون وزنهبرداري و شوراي عالي فني فدراسيون را قبول دارند. وقتي تصميمي برخلاف نظرم گرفتند و من ديدم نميشود با اين شرايط كار كرد خيلي راحت تحويل دادم و براي تيم ملي آرزوي موفقيت كردم. من ديگر به مرحلهاي رسيده بودم كه مجبور بودم جلوي بعضي ناملايمتها بايستم و به خاطر همين حضورم وزنهبرداري را به دردسر ميانداخت. وقتي كه ميايستادم يعني اينكه سياست من و فدراسيون از هم جدا شده است. نميخواهم وزنهبرداري يك مدالش را از دست بدهد. اميدوارم كادر جديد با قدرت كارش را انجام دهد و بهترين نتيجه را بگيرد.
* كيانوش رستمي قبل از المپيك هم به تنهايي تمرين ميكرد چرا آن موقع كنارهگيري نكرديد؟ به خاطر بازيهاي المپيك بود؟
دقيقاً اين اتفاق افتاد، من تنها به خاطر رستمي از سمتم كنارهگيري نكردم، خيلي مسائل است ولي يكي از اين مسائل مربوط به رستمي است.
* اختلاف با رستمي از كجا شروع شد؟
با همه احترامي كه براي كيانوش رستمي قائلم؛ او قهرمان و سرمايه ماست كه بايد مورد توجه باشد و من اين موضوع را قبول دارم و منطقي هم هست اما قبل از المپيك ما با اين شرايط روبهرو شديم. من اوايل حضورم در اردوها با تكتك وزنهبرداران صحبت كردم، رستمي در تماس اول به من گفت من با فدراسيون هماهنگ هستم و بعد از سيزدهبهدر به اردو ميآيم، همان جا مخالفت كردم و گفتم بايد به اردو بيايد. من گفتم هر چيزي را كه با فدراسيون هماهنگ ميكنيم شامل مسائل فني نميشود. او يك روز ديرتر آمد و من از خيلي چيزها و دير آمدنش گذشت كردم، منتها در تمرينات شرايطي را به وجود آورد. مثلاً يك ربع ديرتر از شروع تمرينات ميآمد، حركات خاصي انجام ميداد. دوباره منشور اخلاقي را امضا كرد اما در تمرين نه وزنكشي كرد و نه تمرين، دوباره دير آمد كه من با احترام اجازه تمرين ندادم و اختلافات از همان جا شروع شد. رستمي آمد و گفت شرايطي را رديف كنيد كه خودم تمرين كنم كه من گفتم نميتوانم، اينجا تيم ملي است شرايط و ضوابط دارد. اين تيم من نيست، مطمئناً جايگاهي كه من هستم نميتواند اين شرايط را قبول كند. خيلي صحبت كرديم به نتيجه نرسيديم. حتي يكي، دو جلسه هم در فدراسيون داشتيم. او از موضعش پايين نيامد كه با دخالت وزير وقت ورزش به موضوع، من با تمام وجود براي بقيه وزنهبرداران برنامهريزي كردم.
* آن موقع تصميم نگرفتيد برويد؟
آن زمان خواستم بروم اما نگذاشتند. همان جا به نظر بزرگان احترام گذاشتم و به خاطر المپيك با شرايط كنار آمدم كه خدا را شكر در المپيك ريو خوب كار كردم و همه وزنهبرداران در المپيك بيشتر از ركوردهايي كه داشتند ثبت كردند. بعد از المپيك خواستم تكليف اين موضوع مشخص بشود. فدراسيون نظرش اين بود رستمي بايد در چارچوب تيم قرار بگيرد. در مصاحبه مطبوعاتي فدراسيون اين سؤال را از رئيس فدراسيون وزنهبرداري پرسيدند كه نخواست منطقي جواب بدهد ولي من گفتم ما رستمي را به اردوي آمادگي دعوت كرديم و او نيامد و به همين خاطر او در تركيب تيم براي قهرماني آسيا قرار نگرفت. من آن موقع تصميم منطقي گرفتم. رستمي قابليتهاي خيلي خوبي دارد ولي مطمئن هستم اگر روزي او در اين شرايط باشد اصلاً قبول نميكند. امروز شرايط رستمي خواسته يا ناخواسته وضعيتي را به وجود آورده كه فدراسيون ميخواهد قهرمانش را حذف نكند و از آن طرف هم مربي خواسته آنها را بپذيرد و با اين موضوع كنار بيايد. اين افراد يا مربيگري نكردهاند و جايگاه مربي را نميدانند و يا درك نميكنند تصميمشان اشتباه است و با حرفه مربيگري منافات دارد.
* چطور؟
اين موضوع از نظر اخلاقي همه چيز را زير سؤال ميبرد. من بعد از المپيك ديدم و تا چند روز پيش هم صبر كردم ولي اين تصميم تمرين جداگانه كيانوش رستمي در صورتجلسهاش تخلفاتي دارد.
* چه تخلفاتي؟
تعداد آرا نشان ميدهد شوراي عالي تخلف كرده است. صورتجلسه ابلاغي به من نشان ميدهد تخلفاتي شده است. صورتجلسه شوخيبردار نيست، رسمي است. تعداد اعضا ۸ نفر البته ۹ نفر بود كه گفتند يك نفر نميتواند رأي بدهد، از جمع ۸ نفر، ۷ رأي دادند كه يك نفر هم مدعو بوده. صورتجلسه ۴ تا قلمخوردگي داشت، شما قلمخوردگي در صورتجلسه را قبول ميكنيد؟ جالب است آقاي ذهتاب، رئيس شورا، رأي داده به گزينه تمرين كيانوش رستمي كنار تيم و زير نظر كادر فني ولي اين رأي ثبت نشده است. اگر ثبت ميشد و اگر شمارش آرا، رأي مدعو و آقاي ذهتاب را حساب ميكردند، ميشد ۴ به ۴. چطور در رأي مساوي، گزينهاي رأي ميآورد؟ حالا اگر رأي مدعو حذف شود، ۴ به ۳ به نفع تمرين رستمي در اردو است. تازه آن نفري كه تا قبل از اين نشست رأي ميداده و جزو اعضاي شوراي بوده اگر به او اجازه رأي ميدادند، ۵ به ۳ ميشد... و اينها نشان ميدهد همه كارها هدفدار بوده است. دبير شورا، نويسنده صورتجلسه، تخلف كرده است.
* فكر ميكنيد استعفا بهترين تصميم بود؟
بله. اين به خاطر حفظ جايگاه مربي بود. خيلي از دوستان ميگويند دوستدار وزنهبرداري هستند، اتفاقاً تصميمي كه من گرفتم نشان ميدهد دوستدار واقعي وزنهبرداري من هستم. من ديدم از اين موضوع يك طرف قضيه بايد كوتاه بيايد تا وزنهبرداري بيشتر متضرر نشود. اين اختلافات رفتهرفته بدتر ميشد، من نميخواستم اتفاقات بيشتر شود. كيانوش رستمي يك قهرمان بزرگ و دوستم است، نميخواهم شرايط طوري شود كه من را با او تا ابد دشمن كند، به خاطر همين كوتاه آمدم. وقتي فدراسيون موافق كار رستمي است من انصراف دادم و از كارم استعفا كردم. من در جايگاهم مدافع حق و حقوق مربيان بودم به خاطر لكهدار نشدن جايگاه آنها كنار كشيدم. اين منطق من است، بعد دوستان ميگويند اين كار بازيكنسالاري نيست ولي من مطمئن هستم اين كار در ورزش حرفهاي فقط بازيكنسالاري است.
* شما معتقديد اين كار بازيكنسالاري است؟
در هر صورت هيچ منطقي پشت اين كار نيست كه بازيكنسالاري نيست و حفظ ورزشكار است.
* انگار اين اتفاق يك بار ديگر تكرار شد، زماني كه كوروش باقري مربي شما بود؟
من هيچوقت مقابل مربيام قرار نگرفتهام. حاشيه دوران ما از خود فدراسيون و مربي شروع شد، يعني بعد از المپيك لندن ما مطالباتي داشتيم. بچهها مصاحبههايي كردند كه به مذاق سرمربي و رئيس فدراسيون خوش نيامده بود و اختلافات استارت خورد و ما هم احساس كرديم تصميمگيري يكطرفه ميشود. البته آن زمان فدراسيون تمامقد پشت سرمربي ايستاد. من فكر ميكنم ما هم درخواست اضافي و خارج از عرف و قانون نميخواستيم، فقط سر يك قولهايي كه به ما دادند به مشكل خورديم، همان مشكلها هم باعث شد مصاحبه كنيم. مصاحبههايي كه سمت و سوي ديگري رفت. خودم ميدانم تا روزي كه با كوروش باقري تمرين كردم نخواستم جدا از تيم تمرين كنم و تمامقد در اختيار تيم بودم و هرچه او ميگفت انجام ميدادم. اختلافات ما با سرمربي با اين اختلافات زمين تا آسمان فرق ميكند. بحث، بحث بيرون از تمرين بود اما حالا بحث فني است. ما مگر ميتوانيم در فوتبال به برانكو بگوييم طارمي و مسلمان خودشان ميخواهند مربي بياورند و آن طرف زمين تمرين كنند و بقيه را شما تمرين دهيد؟ اين را باشگاه قبول ميكند؟ اصلاً ميشود باشگاه به برانكو بگويد هر بازيكني كه ميخواهد با مربي خودش تمرين كند؟
* انگار با رئيس فدراسيون هم زاويه پيدا كرديد؟
نظر علي مرادي اين است، صراحتاً حرفم با او است چون كه نظر او را قبول ندارم. من ميگويم آقاي مرادي فوتبال با وزنهبرداري هيچ فرقي نميكند. مگر ميشود فرق كند؟ هر تيم ملي، تيم ملي است. مگر فوتبال در مسابقات قهرماني آسيا از قالب ورزش درميآيد و در قالب سياسي در اين رقابتها شركت ميكند؟ همه جا يك تيم ملي دارد. تيم ملي معلوم است؛ ورزشكار، كادر فني، سرپرست و مدير تيمهاي ملي همه چيزش مشخص است. مگر جودوي ما با وزنهبرداري فرق دارد؟ مگر راگبي با وزنهبرداري تفاوت دارد؟ همه تيم ملي هستند و فدراسيونها هم از آنها حمايت ميكنند، متأسفانه آنها حرف بيمنطقي را ميزنند و پشت آن نيز ميايستند. مگر ميشود هر ورزشكاري مربي جداگانه داشته باشد؟ يعني از ۱۵وزنهبردار اردونشين ۱۰ نفر مربي خودشان را داشته باشند؟ مايي كه نميتوانيم ۲ تا ورزشكار بيشتر را در اردو نگه داريم، پول نداريم، چقدر جنگيديم كه سرپرست به كادر فني اضافه شود؟ از بيپولي كار به جايي رسيده بود كه ديگر صحبت از تنخواه نميكرديم و خودمان از جيب خرج ميكرديم و كمكم ميگرفتيم، بعد با اين شرايط چطوري فدراسيون ميخواست هزينه ۱۰ تا مربي را بدهد؟ مربياني با سليقههاي متفاوت. وزنهبرداري كه با مربي خودش كار كرده در مسابقات با مربي ديگري كار نميكند. آن وقت در مسابقات۱۰ وزنهبردار با ۱۰ مربي و يك سرمربي ميرفت. حالا بيرانوند، با من يا هر مربي ديگري فرقي ندارد.
* مثل دووميداني؟
دووميداني شرايط متفاوتي دارد. يك نفر نميتواند مربي ۱۰۰ و ۲۰۰، پرتاب وزنه و ديسك و... باشد. مواد دووميداني هر كدام شرايط خودش را دارد اما وزنهبرداري در همه دستهها ۲ حركت يكضرب و دوضرب دارد.
* با بيپولي در اردوها چهكار ميكرديد؟
من ميگويم منطق پشت حرف آقايان نيست. شما تا به حال ديدهايد تيم وزنهبرداري و دسته فوقسنگين يك كشور ۳ مربي داشته باشد و هر وزنهبردار را يك كادر فني كوچ كند؟ سؤال من اين است؛ اصلاً ميشود اين تعداد مربي را با تيم به مسابقات بفرستند؟ با چه منطقي اين حرفها را ميزنند بعد ميگويند اين موضوع در جهان وجود دارد؟ تيم چين يك سرمربي دارد و ۵ مربي كه با برنامه سرمربي كار ميكنند. چرا اين ۵ مربي انتخاب ميشوند؟ تيم ملي وزنهبرداري ايران ۱۵ نفره نيست اما تيم چين ۶۰ وزنهبردار دارد. ورزشكاران ما در هفته براي ۵ وعده بيرون غذا ميخورند. ليست غذاهاي ما ۴ نوع؛ قرمهسبزي، مرغ، جوجه و خورشت قيمه بود. ۲، ۳ ميليون براي مكمل در ماه از جيب هزينه ميكردند. دكتر و فيزيوتراپ سر تمرين نداشتيم. مشكل پيش ميآمد وزنهبردار با آژانس ميرفت پيش دكتر نوروزي.
* از قبل ميدانستيد كار كردن با مرادي مشكل است؟
نه من نميدانستم. تجربهاش را نداشتم. به نظرم در عمق قضيه نرويم بهتر است. من قصد تخريب ديگران را ندارم. من حرف حق ميزنم و حاضرم مناظره كنم.
* شوراي عالي فني نتوانست كاري انجام بدهد؟
ذهتاب رئيس شوراي عالي فني است، دبيرش كاظمينژاد. بالاخره مجموعهاي كه رئيس و دبير دارد مستقل است. وقتي تصميم به شورا ميرود كه همه اعضايش را قبول داريم، فدراسيون نبايد در آن دخالت كند. شورا بايد مستقل عمل كند. چرا بايد رئيس فدراسيون وزنهبرداري در جلسات شورا ۵، ۶ ساعت بنشيند؟ اگر قرار بود باشد، چرا خودش را رئيس شورا معرفي نكرد؟ با اينكه شورا رئيس و دبير دارد اما مرادي از بقيه نظر ميپرسد و ميگويد اينجور بنويس. اين چه شورايي است؟ من به خاطر همين ۴، ۵ جلسه بيشتر نرفتم. چراكه به اين نتيجه رسيدم هر چيزي را كه با رئيس بستم بايد اجرا كنم و نبايد به چيز ديگري فكر كنم و نه اينكه از چيزي دفاع كنم. با اينكه اعضاي شوراي عالي فني به چشم بزرگتر قابل احترام هستند ولي جلساتشان را قبول ندارم.
* به نظر ميرسد شورا بزرگتري نكرد؟
نه بزرگتري نكردند. به نظرم هيچ كاري انجام ندادند. من تا به امروز خودم عضو شوراي عالي فني ۲، ۳ تا جلسه شورا بودم ولي ديگر نرفتم.
* چرا قبول نداريد؟
من تاكنون نديدهام شوراي عالي فني فدراسيون وزنهبرداري تصميمي برخلاف نظر رئيس فدراسيون بگيرد. در عجبم كه چرا آقاي مرادي مسائل مربوط به تيم ملي را در شوراي عالي فني مطرح ميكرد؟ مكمل تيم من چه ربطي به شورا داشت؟ اصليترين وظيفه شوراي عالي فني بررسي شرايط تيم ملي است قبل از مسابقه و بعد هم نتايج تيم و سرمربي تيم هم در آن توضيحاتش را ميداد و بعد بحث ميشد. ولي حالا تغيير وزنهبردار و حتي آب معدني هم كه تيم ملي ميخواست بايد در شورا مطرح ميشد. اين موضوع درست نبود چراكه مسئلهاي بين من و رئيس فدراسيون بود و نبايد شورا دخالت ميكرد. شورا قدرت اجرايي ندارد و تنها عزل و نصب ميكند. همين.
* اگر نميرفتيد امكان داشت بركنارتان كنند؟
نه. اگر شرايط را قبول ميكردم تصميم بود بمانم. در آن جلسه تصميم اين بود من با رأي اكثريت به كارم برگردم.
- 11
- 4