حضرت مولانا در فیه ما فیه میگوید: «حقیقت آیینهای بود که از آسمان و از دست خدا به زمین افتاد و شکست، هر کس تکهای از آن را برداشت، خود را در آن دید، گمان کرد حقیقت نزد اوست. حال آنکه حقیقت نزد همگان پخش بود.»
این سخن از مولانا، میتواند بهترین توصیف برای فضای حاکم بر کشتی و اهالی آن در روزها و ماههای اخیر باشد.
بعد از استعفای رسول خادم از ریاست فدراسیون کشتی و دو دوره سرپرستی حمید بنیتمیم، با انتخاب بهروز نعمتی بهعنوان سرپرست، طبق نامه اعضای مجمع به وزارت ورزش، قرار بر آن شد که نعمتی ۴۵ روز سرپرست فدراسیون باشد و طی این مدت سرپرستی او، شرایط برای انجام انتخابات مهیا شود و پس از پایان مهلت سرپرستی، انتخابات برگزار شود اما تا کنون و با گذشت چند روز از پایان مهلت سرپرستی نعمتی، فقط وعدههای سرخرمن داده شده و هر بار برگزاری انتخابات به تعویق افتاده است.
همین امر سبب شده تا شاهد یک، دوقطبیسازی دیگر در کشتی باشیم؛ دوقطبیسازی که به نظر ریشهاش برمیگردد به همان سخن مولانا که هر طیفی و هواداران هر کاندیدا، به این گمانند که حقیقت نزد آنهاست و بر پایه همین امر به رقیب حملهور میشوند.
اینکه طرفداران در فضای مجازی و... به افرادی مانند امیررضا خادم و یا علیرضا دبیر حملهور میشوند، بیش از هر چیزی این امر را مشخص میکند که حال و روز کشتی خرابتر از خراب است.
شاید اگر به جای بهروز نعمتی یکی از بزرگان کشتی سرپرست میشد، میتوانست مانند بزرگ خانواده گوش بچههایش را بپیچاند و اوضاع را جمع کند اما امروز میبینیم که چگونه اعضای خانواده کشتی مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند و هر گروهی، حق به جانب به تخریب رقیب و رییس پیشین میپردازد و در این بین، یادمان رفته که هر کدام از این افراد، قهرمانان ملی ما هستند که روزگاری برایمان غرور و افتخار آوردهاند. کشتی ورزش اخلاق، مرام و معرفت است؛ برای یک انتخابات و یک جایگاه رییس و مرئوسی، اخلاق را سر نبریم(!)
از اینکه بگذریم، سوال اصلی این است که چرا وزارت ورزش برای مشخص شدن فهرست نهایی نامزدها این همه تعلل به خرج میدهد؟
اگر فرض را بر این بگیریم که وزارت ورزش قصد دارد کاندیدای مد نظرش را روی کار بیاورد، خب هر چه زودتر فهرست را مشخص کند و برای آن فرد لابی هم بکند و در نهایت انتخاب را به مجمع بسپارد.
اما اگر طبق شنیدهها، قرار است به دلیل تایید یا رد صلاحیت دو کاندیدا این تعویقهای پیدرپی رخ دهد، بهتر است به این نکته توجه شود که نام کشتی ایران و موفقیت آن در میادین پیش رو، از هر نام و شخصی بزرگتر است و اصلا قابل توجیه نیست که برای تایید یا رد صلاحیت شخص یا اشخاصی، برگزاری انتخابات روی زمین بماند و عملکرد چرخه کشتی مختل شود.
اگر کاندیداها رد صلاحیت شدهاند خب وزارت میتواند روی نامشان خط بکشد و انتخابات را برگزار کند و اگر هم میخواهد برای جلوگیری از حاشیههای احتمالی، افراد رد شده در انتخابات باشند، هر چه زودتر نامشان را وارد فهرست کند و اسامی را تحویل مجمع دهد.
اگر هم قرار است تا بعد از المپیک فدراسیون با سرپرست اداره شود، خب حکم قطعی را به دستش بدهید تا بتواند بازوانش را انتخاب کند و با برنامهریزی، کار را به جلو ببرد.
شاید این دستدستکردنها امروز تاثیر بدی نداشته باشد اما در نهایت این پیکر کشتی است که از این تعللها زخم میخورد. کشتی به اندازه کافی درد و رنج دارد و زخمهایی بر جانش نشسته، اگر این درد را هم به آن اضافه کنیم مطمئنا در میادین پیش رو بخصوص المپیک توکیو تاوان سختی خواهیم داد.
در وهله اول هم مقصر اصلی این برزخ به وجود آمده، وزارت ورزش است که کشتی را مانند طفل سر راهی به حال خود رها کرده و همه را در بلاتکلیفی گذاشته.
آقایان لطفا بجنبید؛ همه میدانیم که در المپیک توکیو هم بار مدالآوری بر دوش کشتی خواهد بود و این در حالی است که در فاصله دو ماه تا انتخابی المپیک این فدراسیون رییس ندارد؛ اینکه صرفا بگویید در فلان تاریخ انتخابات برگزار میشود و مشکلات کشتی هم حل خواهد شد اما در عمل قدم از قدم برندارید، دردی را دوا نمیکند و زخمی بر زخمهای کشتی اضافه میکند؛ پس یا چاره درد کنید یا از همین حالا به فکر سر باز کردن این زخمها در المپیک باشید چرا که؛ «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست.»
امیررضا احمدی
- 10
- 3