به گزارش توسعه ایرانی، براساس آماری که از یک نشریه بینالمللی برداشت شده، تهران، سختترین پایتخت جهان برای خانه خریدن است و خرید یک خانه متوسط، معادل ۱۵۸ سال دستمزد برآورد میشود. این عدد برای مسقط کمتر از پنج سال برای اسلامآباد ۴۷.۸ در سئول ۳۰.۴ و در لیسبون۳۰.۲ اعلام شده است.
در ایران این سختی برای کارگران، ابعاد غمانگیزتری پیدا میکند چراکه حتی برای اجاره خانه هم با مشکلات طاقتفرسا مواجهند. مسکن در کشور تبدیل به یک هیولا شده و هیچ متولی درستی هم ندارد؛ ازسویدیگر، افزایش قیمت، فرزندآوری و تشکیل خانواده را بهویژه برای قشر محروم کارگر به مخاطره افکنده است.
حداقل ۵۰ درصد کارگران، بیخانه و مستاجر هستند
طبقه کارگر، جامعه هدف اصلیِ قانون اساسی برای تامین مسکن است (کافیست به اصل ۳۱ قانون اساسی و الزام دولت برای تامین مسکن شایسته برای همه با اولویت کارگران و روستانشینان رجوع کنیم) و حداقل ۵۰ درصد از جمعیت بیش از ۴۲ میلیون نفری طبقه کارگر، بیخانه و مستاجر هستند. «وعدهی ساخت سالی یک میلیون مسکن» حداقل در مورد کارگران و بازنشستگان، عملی نشده است.
برای کارگران و بازنشستگان خانه نساختند
علیاکبر عیوضی، عضو هیات مدیره کانون بازنشستگان کارگری تهران، با انتقاد از عدم تحقق وعدهها در بخش مسکن میگوید: « قرار بود سالی یک میلیون مسکن برای اقشارِ فاقد خانه بسازند؛ به قاطعیت میگویم بازنشستگان از هیچ یک از طرحهای مسکن بهرهمند نشدند و در واقعیت قدمی برای بازنشستگانِ نیازمند مسکن برنداشتند.»
نه تنها مطابق آنچه قانون اساسی الزام میکند برای کارگرانِ فاقد مسکن، خانه ساخته نشد، بلکه در سال جدید کرایه خانه سر به فلک کشیده است؛ اضطرابِ تمدید قرارداد و افزایش نرخ اجاره خانه، برای کارگران به یک رنج دائم تبدیل شده است؛ عیوضی میگوید: در هیچ کجای شهر تهران اجاره ماهانه کمتر از ۷ یا ۸ میلیون تومان نیست آنهم به شرط آنکه حداقل ۲۰۰ میلیون تومان برای رهن بپردازی!
نگرانیِ سرپناه را کارگران و بازنشستگان در تماسهای گاه و بیگاهِ خود همواره تکرار کردهاند ضمن اینکه در رسانهها اخباری در مورد کانکسنشینی، پشت بامخوابی و .... منتشر میشود. زهرا یک بازنشستهی ساکن اسلامشهر میگوید: دیگر در اسلامشهر نمیتوانم بمانم، سه سال پیش تهران بودیم حالا باید به حاشیههای حاشیهها برویم؛ درواقع از نقشه جغرافیا بیرون بیفتیم؛ این روزها دنبال اجاره خانه در حاشیههای ورامین هستم؛ شاید آنجا بتوانم با ماهی ۳ میلیون اجاره، یک آپارتمان کوچک پیدا کنم.
بابک، کارگر یک شرکت قطعهسازی است که دستمزدش با مزایا حدود ۱۶ میلیون تومان است و درواقع متعلق به لایههای فرادست طبقهی کارگر است؛ او یک آپارتمان ۶۰ متری را در نواحی مرکزی تهران با ۶۰ میلیون تومان رهن و ماهی ۵ میلیون اجاره ماهانه، اجاره کرده است که در اردیبهشت ماه موعد تمدید قرارداد، صاحبخانه گفته باید رهن را به ۱۰۰ میلیون تومان و اجاره ماهانه را به ۱۳ میلیون تومان افزایش بدهی؛ یعنی بیش از صد درصد افزایش اجارهبها در عرض یکسال!
این کارگر میگوید: وقتی ۱۳ میلیون اجاره بدهم با ۳ میلیون باقیمانده چطور زندگی کنم؛ وای به حال آنهایی که کمتر حقوق میگیرند؛ او نیز این روزها در فکر ترک تهران و کوچ اجباری به حاشیههاست....
نسرین هزاره مقدم
- 15
- 2