صبح وحشتناک یک چهارشنبه تلخ؛ انفجاری مهیب؛ آواری جهنمی و درنهایت مرگ دردناک ٤٣ معدنچی، همه و همه دست به دست هم دادند تا روز ١٣ اردیبهشت ٩٦ به یک روز شوم در تقویم ٤٣ خانواده ثبت شود. خانوادههایی که در آن روز غمانگیز دردی وحشتناکتر از درد عزیز مدفون شدهشان را تجربه کردند. فقط بیسرپرستی، تنهایی و غم دلتنگی بود که برای این خانوادهها ماند.
کودکان خردسالی که سایه پدر را از دست دادند و مهر پدری برایشان به یک حسرت تبدیل شد. زنانی که دیگر باید هم نقش مادر را ایفا میکردند و هم نقش پدر را و درنهایت مادرانی که یک مشت خاک شد تسکینی برای دل پر از داغشان؛ درست یکسال از آن روز گذشته؛ یک سالی که برای این خانوادهها به اندازه چند سال و یا حتی یک عمر گذشت. هنوز هم داغشان تازه است. روزها و ماهها را گذراندهاند، ولی هنوز هم صدایشان بغض دارد. درست مثل همان روز غمانگیز حادثه؛ میگویند فراموش شدهاند. کسی یادی از آنها نمیکند، نام عزیز مدفون شدهشان بر سر هیچ زبانی نیست.
اما مسئولان خبرهای خوشی برایشان دارند. خبرهایی که شاید بتواند تسکینی باشد بر دل داغدیده آنها؛ خانواده معدنچیان درحالی از درد فراموشی و تنهاییشان میگویند که به گفته فرماندار قرار است تندیس این جانباختگان در یکی از میادین اصلی آزادشهر نصب شود تا یاد و خاطره این قربانیان زحمتکش برای همیشه در دل همشهریان و مردم کشورشان زنده بماند. همچنین قرار است از هر خانواده معدنچی جانباخته، یک نفر شاغل شود تا بتواند درآمدی برای خانوادهاش تأمین کند. با این حال برخی از خانواده این معدنچیان در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» از یکسال سخت و خواستههایی که دارند گفتند:
یاد جانباختگان را زنده نگه دارید
همسر ابراهیم گنجی که یکی از ٤٣معدنچی جانباخته است، درحالیکه این روزها بیشتر از گذشته آن چهارشنبه تلخ در ذهنش تداعی میشود، درباره روزگار سختی که در این یکسال گذراندند، به «شهروند» میگوید: «ابراهیم ١٧سال معدنچی بود. او سابقه کار زیادی داشت، کار خود را بلد بود. به این شغل علاقه داشت. تا وقتی زنده بود، زندگی خوبی با هم داشتیم. اما آن حادثه و آن روز وحشتناک همه چیز را نابود کرد. دیگر از آن روز به بعد حتی یک لحظه هم خوشی و آرامش نداشتیم. بچههایم یتیم شدند. دختر و پسرم مرتب سراغ پدرشان را میگیرند.پرخاشگر شدهاند. دخترم ٦سال دارد و پسرم ١٥ساله است. آنها مدرسه میروند. هربار دوستانشان را با پدرشان میبینند، سر یک موضوع بیاهمیت با من دعوا میکنند.
از لحاظ مالی هم که اصلا وضع خوبی نداریم. از همان ماههای اول حقوق یکمیلیون تومانی برای خانواده ما در نظر گرفتند که بهعنوان مستمری دریافت کنیم، پول دیه را هم پرداخت کردند. به هر خانواده هم ٥٠میلیون تومان وام مسکن دادند. اما پول دیه و وام بین تمام وراث تقسیم شد و پول زیادی به ما نرسید. نتوانستیم مسکن تهیه کنیم. از طرفی با حقوق یکمیلیون تومانی هم زندگی سخت است. من دو فرزند دارم که باید هزینه تحصیل و زندگی آنها را فراهم کنم. نمیتوانم با این پول روزگار بگذرانم. حالا هم که باید به شهر بروم و آنجا زندگی کنم. چون در روستای ما که روستای وطن است، دبیرستان ندارد. حتی مدرسه ابتدایی و راهنماییاش هم مثل همه مدرسهها نیست.
خانه شیخ یا مسجدی را به صورت مدرسه درست کردهاند و بچهها در آنجا آموزش میبینند. دخترم تازه امسال به مدرسه میرود، پسرم هم وارد دبیرستان میشود. برای ادامه تحصیل آنها باید به شهر بروم و آنجا زندگی کنم تا فرزندانم بتوانند درس بخوانند. اما نمیدانم پول تهیه مسکن را چطور باید جور کنم. همه اینها به کنار؛ مشکل بیپولی حل میشود، من و تمام خانواده معدنچیان جانباخته، ناراحتیمان از فراموششدن است. نام تمام شهیدان و جانباختگان سانحههای مختلف مرتب بر سر زبانهاست. اما کسی از عزیزان ما یاد نمیکند. حتی یک بار هم اسم آنها در تلویزیون یا رسانه دیگر نیست.
در این مدت از شهدای پلاسکو، جانباختگان حادثه هواپیمای آسمان و قربانیان نفتکش سانچی مرتب یاد میشود، ولی کسی یادی از ما نمیکند. نام جانباختگان معدن حتی یکبار هم در هیچ رسانهای برده نمیشود. از مسئولان استانی خواستیم که حداقل تندیسی با عکس این ٤٣ جانباخته در کنار معدن یا در شهر تهیه کنند، ولی هنوز به حرفمان گوش ندادهاند. از آنها خواستیم روز ١٣ اردیبهشت را بهعنوان روز معدن یا روز شهدای معدن نامگذاری کنند اما به این خواستهمان هم اهمیت ندادند. »
ما را فراموش نکنید
قاسم علی صادقیان یکی دیگر از قربانیان حادثه معدن یورت بود. مرد ٣٩سالهای که همسر و دو دخترش را تنها گذاشت و در آن معدن سیاه مدفون شد. همسر قاسم علی اما فقط داغ شوهرش را ندید. او در این حادثه دو برادرش را هم از دست داد. این زن نیز درباره زندگیاش میگوید: «من سه تا داغ دیدم. برادرهایم به نام محمود و ابوالقاسم میردار، ٣٠ و ٣٢ساله بودند. آنها هم به همراه شوهرم در آن حادثه جان خود را از دست دادند. حالا ما ماندهایم و زندگی سخت و بچههایی که باید بدون پدر بزرگ شوند. من خودم دو دختر ١٦ و ١٢ساله دارم. از وقتی پدرشان فوت کرده، افسرده شدهاند. سر هرچیزی بهانه میگیرند و درنهایت هم فقط یک جمله میگویند: «اگر بابام زنده بود الان وضع ما این نبود.» تمام دعواهای ما به همین جمله ختم میشود. وقتی این را میگویند، نمیدانم چه جوابی به آنها بدهم. فقط مینشینم و خودم هم گریه میکنم. یکی از برادرهایم دو پسر ٦ساله و ٦ماهه دارد.
یکی دیگر هم یک دختر ٣ساله دارد. همسران برادرهایم هر کدام به سختی روزگارشان را میگذرانند. خودم هم که با حقوق کمی که بهعنوان مستمری دریافت میکنم نمیتوانم هزینههای زندگیام را تأمین کنم. تا پیش از این اتفاق خیاطی میکردم، اما این سه تا داغ روحیه مرا چنان خراب کرد که دیگر نتوانستم کار کنم. قرار بود از هر خانواده به یکنفر شغلی بدهند تا بتواند کسب درآمد کند، ولی هنوز این اتفاق نیفتاده؛ به نظر من این معدنچیان چیزی از شهدا کم ندارند. باید نام آنها هم در لیست شهدا قرار میگرفت. چون برای این مملکت کار میکردند، آن هم به سختی؛ حداقل نام شهید بر روی جانباختگان حادثه پلاسکو است، ولی این معدنچیان را حتی اسما هم شهید اعلام نمیکنند.
آنها خدمتهای زیادی به مملکت کردهاند. شوهر من ١٦سال در معدن کار کرد و در همانجا هم جان باخت. انصاف نیست که به همین راحتی فراموش شود. در صورتیکه به ما وعده دادند هرکاری برای شهدای پلاسکو انجام دهند برای ما هم انجام میدهند. بهتازگی هم اعلام کردهاند که هشت نفر از جمله، ٧کارگر جانباخته در این معدن، مقصرحادثه بودهاند. یعنی به جز مسئولان و پیمانکار این معدن، کارگران جانباخته را هم مقصر اعلام کردهاند. ولی نامشان را به ما نمیگویند. ما با اینکه با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکنیم، اما همین که نام عزیزانمان فراموش نشود، برایمان کافی است.»
معدنچیان مظلومانه جان باختند
همسر محمود گنجی هم درحالیکه دو پسر ١٣ و٧ساله را به تنهایی بزرگ میکند، از رنجی که در این مدت کشیده است، میگوید: «پولهایی که ماههای اول به ما دادند در حساب فرزندانم و بقیه وراث است. نتوانستم آن را خرج کنم. با یکمیلیون تومان مستمری هم نمیشود زندگی کرد. ما در روستای وطن زندگی میکردیم اما بهخاطر مدرسه فرزندانم به آزادشهر آمدیم. با کلی قرض و بدهی و استفاده از پساندازم، مسکن تهیه کردیم و داریم زندگی میکنیم. اما ما را فراموش کردهاند. حتی مراسم سالگرد هم برای این جانباختگان نگرفتهاند. از آنها خواستیم مراسم را برگزار کنند ولی میگویند باید یک متولی پیدا کنید. برای همین مجبور شدیم خودمان برای آنها مراسم بگیریم. آنها مظلومانه جان باختند و مظلومانه هم از یادها رفتند. حالا ما ماندهایم و روزگار سختمان؛ این درحالی است که میگویند چند نفر از کارگران جانباخته در این حادثه مقصر بودهاند.»
٨مقصر حادثه معدن زمستان یورت
حالا با گذشت یکسال از حادثه معدن زمستان یورت، تاکنون ٨نفر در این حادثه مقصر شناخته شدهاند؛ ٨ نفری که به گفته رئیس دادگستری کل استان گلستان، در بین آنها نام ٢ نفر از مدیران استانی هم دیده میشود و همین هم شده تا این پرونده برای ادامه رسیدگی به مرکز استان گلستان ارجاع شود.
هادی هاشمیان درباره آخرین جزییات رسیدگی به این پرونده به «شهروند» گفت: «براساس اعلام نظر هیأت کارشناسی سهنفره درباره این حادثه، هشت نفر از جمله ٢نفر از مدیران کل استان مقصر شناخته شدند و براساس روال قضائی و قانونی، پروندههایی که متخلفان آنها مدیران ادارات دولتی هستند باید در مرکز استان رسیدگی شود و بر این اساس، پرونده معدن زمستان یورت از این به بعد در گرگان رسیدگی میشود.» او درباره چگونگی بررسی و دلایل تاخیر در شناسایی مقصران این حادثه توضیح داد: «در روزهای نخست حادثه، به دلیل شرایط خاص معدن دسترسی به محل حادثه ممکن نبود. انبوهی از گازهای سمی و خطرناک به علاوه شرایط ناپایدار معدن باعث شد که کار ورود کارشناس اولیه به داخل معدن به تاخیر بیفتد.»
در نهایت، پس از گذشت چندماه از حادثه و خارج کردن لوکوموتیو که گفته میشد به دلیل جابهجایی باتریهای آن این حادثه رخ داده، نخستین کارشناس برای بررسی وارد معدن یورت شد و پس از بررسیهای مختلف، مدیرعامل شرکت پیمانکاری معدن را مقصر این حادثه اعلام کرد. اما این رأی با اعتراض طرف مقصر جهت بررسی بیشتر به هیأت سه نفره ارجاع شد و اینبار اعضای این هیأت کارشناسی، ٧نفر دیگر را علاوه بر مدیرعامل شرکت پیمانکاری مقصر اعلام کردند.
رئیس دادگستری کل استان گلستان در اینباره میگوید: «با توجه به نظر هیأت کارشناسی، تاکنون در این پرونده ٨ شخص حقیقی و حقوقی مقصر شناخته شدهاند. البته این نظر کارشناسی است و هنوز دادگاهی در اینباره برگزار نشده است. البته همه این بررسی از جنبه عمومی جرم است و دادگستری با دقت این پرونده را بررسی و با مقصران حادثه در هر جایگاه و مقامی که باشند بدون اغماض برخورد میکند.»
هاشمیان همچنین درباره وضع خانوادههای قربانیان این حادثه تلخ گفت: «دیه همه کشتهشدگان این حادثه به خانواده پرداخت شده است. ضمن این که در همان روزهای نخست، جناب رئیسجمهوری برای وضع مسکن این افراد وعدههایی داد که به هر خانواده مبلغ ٥٠ میلیون تومان به عنوان حق مسکن از طرف رئیسجمهوری پرداخت شد.البته در بعضی از موارد، پرداخت دیه و پول مسکن به دلیل تشریفات اداری و انحصار وراثت کمی زمانبر شد، اما سال گذشته این مبالغ تمام و کمال به همه خانوادههایی که عزیزانشان را در این حادثه از دست دادند، پرداخت شد.»
به تمام وعدهها عمل میکنیم
این صحبتها درحالی است که سید رسول حسین، فرماندار آزادشهر خبر از عملی شدن وعدهها میدهد و در اینباره به «شهروند» میگوید: «خانواده این جانباختگان هم مثل خانواده خودمان هستند. آنها از خود ما هستند، برایمان اهمیت زیادی دارند. آن ٤٣جانباخته برایمان ارزشمند بودند و قطعا نامشان به خوبی یاد خواهد شد و هیچگاه فراموش نمیشوند. ما به تمام وعدهها عمل خواهیم کرد. تا الان از لحاظ مالی آنها را تأمین کردهایم.پول دیه، پول مسکن و حقوق ماهیانهشان را پرداخت کردیم. با استاندار هم به توافق رسیدیم و قرار است در میادین اصلی شهر تندیسی با نام و عکس این عزیزان درگذشته قرار دهیم تا خانوادهها تصور نکنند آنها را فراموش کردهایم.
بهزودی هم از هر خانواده کسی که شرایطش را داشته باشد، به تناسب تواناییاش شغلی درنظر میگیریم تا مشکلات مالی خانوادهها بر طرف شود، چراکه حقوقها به تناسب شرایط و سابقه کاری فرد پرداخت میشود. ما هرکاری از دستمان بر میآید برای آنها انجام میدهیم. یاد این جانباختگان هرگز فراموش نخواهد شد. تمام تلاش خود را برای انجام خواستههای خانوادههای این معدنچیان کردهایم. برگزاری مراسم سالگرد هم برعهده ما نیست و باید یک متولی داشته باشند، وگرنه به نحو احسن آن را برگزار میکنیم.»
او در رابطه با معدن یورت میگوید: «ما در این مدت سعی کردیم این معدن را از لحاظ ضریب ایمنی بالا ببریم. روند کار همانطور است. معدنچیان مثل سابق کار میکنند و روال کاریشان تغییری نکرده است. فقط ایمنی آنجا را تأمین کردهایم و هر دو هفته یک بار هم آنجا را چک میکنیم. حتی یک خط جدید هم در آن معدن احداث کردهایم و مرتب به آنجا سر میزنیم. تمام سعی خود را میکنیم که دیگر چنین فاجعهای تکرار نشود.»
سیما فراهانی
- 15
- 1