به گزارش ایلنا، در ده سال گذشته نزدیک به ۱۶هزار نفر در ایران به علت حوادث ناشی از کار جان خود را از دست میدهند. آخرین ضریب حوادث کار اما تا سال ۹۴ است که وزارت کار آن را ۱۴۷ مورد بیان کرده است.
کارگر میمیرد، آتش میگیرد تا نوری از دور به چشم بیاید و دیده شود. انگار آسیب دیدنها و از کار افتادگیها دیگر طبیعی شدهاند. اما مگر غیر این است که کارگر به کار زنده است؟ زنده باشد و کار نتواند بکند، میمیرد؟
«عماد» کارگری آبادانی است که یک هفته میشود که روی تخت بیمارستان افتاده است. نفس عماد در کانالهای آب و فاضلاب بریده شده است و الان آن را به دستگاههای بیمارستان متصل کردهاند. همکارانش میگویند: اگر دستگاهها را جدا کنند؛ عماد از بین میرود.
عماد کارگر پیمانی است و صبح روز حادثه به دستور مسئول واحدش برای لایروبی به داخل کانال میرود اما در درون کانال همه چیز بند میآید و سیاه میشود. همکاری که به عنوان نیروی کمکی با عماد به محل ماموریت رفته بود، کمشنوا بوده و سمعکش کفاف شنیدن صدای عماد از ته چاه که کمک میخواسته را نداشته است. دست آخر مردم محل جسم بیجان عماد را از داخل کانال بیرون میکشند و به بیمارستان میبرند.
زن پشت تلفن، داخل بیمارستان است. بین رفتن و آمدن در راهروهای بیمارستان میگوید: همهی زندگی عماد الان به دستگاههای بیمارستان وصل است. اگر آنها را بکنند یا بودجهمان کفاف ندهد؛ نمیدانم چه خواهد شد. همهی امید ما به بیدار شدن عماد است.
مگر بیمه تامین اجتماعی نیستید؟
بیمه هستیم اما برای تامین مخارجش تا به امروز از جیب دادهایم. مخارج ازمایشگاه و ۶۰۰تومان برای سونوگرافی، همه را از جیب دادهایم. بیمه همه بخشهای درمان و داروها را حمایت نمیکند.
روز حادثه هوای آبادان شرجی بوده است. در هوای شرجی نفس کشیدن سختتر میشود، اما عماد در همان شرایط جوی به داخل کانال میرود. عماد را که از کانال بیرون میآورند دیگر نیمه جان بوده، پرستاران بیمارستان به خانوادهاش گفتهاند عماد لحظه ورود به بیمارستان علایم هشیاری را از دست داده بوده و دوباره با کمک پرستاران بیمارستان قلبش شروع به زدن میکند و برمیگردد.
یکی از همکاران عماد میگوید: ایمنی در اداره آب ضعیف است. راحتتر بخواهم بگویم اینکه اصلا ایمنی ندارد. وقتی مسئول واحدت تو را به ماموریت میفرستد؛ چارهای جز رفتن نداری. در این شرایط اگر کار هم نکنی سریع میگویند نمیخواهی برو. کارگر در این وضع پول و اقتصاد مملکتی مگر خوشی زیر دلش زده که راحت جمع کند و برود. میماند و گاهی میسوزد و گاهی خفه میشود. حرفم بزنی میگویند برو. عماد دو دختر دارد که هر روز به امید بیدار شدن پدرشان به بیمارستان میآیند. اما عماد بعد از یک هفته هنوز چشم باز نکرده است.
همکارش میگوید که مدیرعامل اداره آب آبادان به بیمارستان برای پیگیری کارهای عماد رفته است. با او تماس میگیریم تا از مسئوولیت ایمنی آن روز خبر بگیرم. تنها پاسخی که میشنوم این است: ما پیگیر کارهای آقای حمادی هستیم. انشالله زودتر سرپا شوند. به هر حال او نیروی پیمانی است و باید از پیمانکار پرسوجو کنید.
پیمانکار هم در جواب به مدیرعامل اداره آب ارجاع میدهد و میگوید: عماد همه وسایل ایمنی با خودش داشته و به هر حال مسئله در حال پیگیری است.
اما مگر یک حادثه چند هفته دیگر باید از آن بگذرد تا مسئول ایمنی ان مشخص شود؟
طبق آماری که در دست است سالانه ۱۶۰۰ نفر در ایران به خاطر حوادث کار از فوت میکنند واین یعنی خوابیدن معیشت ۱۶۰۰ خانواده در یک کشور. اگرچه این آمار تنها مربوط به کارگران فوتی است و آمار دقیقی از کارگران آسیبدیده در دست نیست. از زندگیهایی که از بین میرود. از چشم انتظاریها برای باز شدن دو جفت چشم بر تخت بیمارستان. ایران سالانه نزدیک به ۲۰میلیارد دلار هزینه درمانی برای آسیبهای حین کار میکند. حوادثی که میتوان خرج خرید وسایل و ایمنسازی کار شود یا با سهلانگاری از کنار جریان کار و ایمنی آن نگذشت.
پروین محمدی
- 20
- 3
کاربر مهمان
۱۳۹۷/۷/۲۷ - ۱۴:۲۴
Permalink