روزنامه هم میهن: سازمان برنامه و بودجه در یک تحلیل مفصل، قیمت دلار و تورم را در دو وضعیت رفع تحریمها و عدم رفعتحریمها تا سال ۱۴۰۶ پیشبینی کرده بود. در سناریوی اول در صورت رفع تحریم پیشبینی شده بود که نرخ دلار به ۱۸ هزار و ۱۰۰ تومان برسد. در سناریوی دوم در صورت عدم رفع تحریم پیشبینی شده بود نرخ دلار تا ۳۵ هزار تومان افزایش یابد.
این سازمان همچنین پیشبینی کرده بود در صورت عدم رفع تحریم سال ۱۴۰۲، قیمت ۴۶ هزار تومان برای دلار ثبت شود. اما روند رشد قیمتها در روزهای گذشته بهگونهای بوده که تحلیلگران بر رسیدن به رقم برآورد شده برای سال ۱۴۰۲ در ماههای پیش رو توافق دارند.
رشد قیمتی که در چند روز گذشته اتفاق افتاد با روندی که در یک ماه گذشته طی شد، تفاوت مهمی دارد. این تفاوت، سرعت رشد قیمتها نسبت به دورههای قبلتر است، بهطوریکه طی چند روز گذشته قیمت دلار در بازار غیررسمی به صورت لحظهای تغییر کرده و افزایش یافته است. درحالیکه روند رشد قیمت در ماههای گذشته کندتر بود و پس از تغییر کانال حداقل چندین روز در کانال فتحشده باقی میماند. اما در چند روز گذشته سرعت رشد شتاب گرفته و پس از سکونی چندروزه در کانال ۳۶ هزار تومان، کانالهای ۳۷ و ۳۸ هزار تومان با سرعت بالایی پشت سر گذاشته شد. اندازه سرعت رشد قیمت بهگونهای است که نرخ دلار از ۳۷ هزار و ۹۰۰ تومان در بعدازظهر دوشنبه تا آخر وقت به ۳۸ هزار و ۲۰ تومان رسید و صبح روز سهشنبه از ۳۸ هزار و ۱۰۰ تومان آغاز و تا بعدازظهر به ۳۸ هزار و ۴۳۰ تومان رسید.
تلنگر رشد
قیمت دلار از ۱۱ آبان و تلنگری که بازار متشکل ارز زد، آماده جهش شد. در این تاریخ بانک مرکزی تصمیم گرفت نرخ دلار را از ۳۱ هزار و ۹۶۱ تومان به نرخ ۳۳ هزار و ۳۹۶ تومان برساند تا حباب موجود بین بازار متشکل و بازار غیررسمی از بین برود. اما به محض افزایش قیمت در بازار متشکل، قیمت دلار در بازار غیررسمی به بیش از ۳۵ هزار تومان رسید و طولی نکشید که نرخ بالای ۳۶ هزار تومان نیز ثبت شد. هرچند بازار متشکل کمی عقبنشینی کرد و قیمتها را اندکی پایین آورد، اما بازار غیررسمی که روی دلار ۳۶ هزار تومان را دیده بود خیال پایین آمدن از این سکو را نداشت و بهرغم دیده شدن نرخ ۳۵ هزار تومانی در چند روز محدود، باقی روزها طی یک ماه گذشته دلار در کانال ۳۶ و بالاتر قیمتگذاری شد.
چسبندگی این قیمتهای جدید به اندازهای بود که سیاستها و ابزارهای جدید بانک مرکزی هم نتوانست تاثیری در کنترل قیمت داشته باشد. بانک مرکزی اواخر آبان با انتشار اوراق گواهی سپرده سکه و عرضه در بورس کالا، تلاش کرد، بازار این دارایی را مدیریت کند و سپس در ۲۵ آبان نسبت به انتشار اوراق ارزی اقدام کرد تا با کنترل تقاضا، ترمز قیمت را بکشد، اما ترمز کشیده نشد.
این شرایط در حالی رقم خورد که بازار ارز در مردادماه با خوشبینی نسبت به آغاز دور جدید مذاکرات روند نزولی هم در پیش گرفت و درحالیکه قیمت دلار در ۱۱مرداد امسال ۳۳ هزار و ۱۰۰ تومان بود، خبرهای شروع دوباره مذاکرات آن را به کمتر از ۲۹ هزار تومان هم رساند. اما با افت روند مذاکرات و اخباری که به دنبال آن آمد و با شروع اعتراضات، روند رشد قیمت نیز آغاز شد، بهطوریکه تا ۱۱ آبان و پیش از تصمیم بانک مرکزی برای رشد قیمت در بازار متشکل، تا ۳۳ هزار تومان نیز قیمت بالا رفت.
کانال تاریخی سکه
همزمان با رشد قیمت دلار، نرخ سکه هم افزایش یافت و برای ساعاتی کانال ۱۹ میلیون تومان برای آن ثبت شد. قیمت سکه که مدتی طولانی در محدوده ۱۵میلیون تومان قیمت میخورد، از اواسط آبانماه شروع به افزایش کرد. افزایش قیمت درست زمانی شروع شد که بانک مرکزی انتشار اوراق گواهی سپرده را آغاز کرد و بهعنوان یک ابزار مالی مهم به بورس کالا ابلاغ شد.
هرچند بسیاری از کارشناسان فراگیر شدن ابزارهای مالی را برای کنترل بازارها مفید و موثر میدانند اما این ابزار نتوانست آنطور که مورد انتظار سیاستگذاران بود در بازار اثربخش باشد. به عبارت دیگر ابزار مالی بانک مرکزی نهتنها قیمت را کنترل نکرد، بلکه راهبری در بازار ارز و سکه را به سکه سپرد و این سکه بود که با ثبت قیمتهای جدید به دلار هم سیگنال میداد. حالا سکه بهتازگی با فتح کانال ۱۹ میلیون تومان بر قلهای ایستاده که تاکنون آن را ندیده بود.
هادی حقشناس کارشناس اقتصادی:زور عرضه به تقاضای ارز نرسید
سیاستهای بانک مرکزی برای کنترل قیمت ارز در بازار جواب نداده است و به نظر میرسد سیاستگذار پولی نتوانسته است سمت عرضه را به شکل مطلوب مدیریت کند. هادی حقشناس، کارشناس اقتصادی و نماینده سابق مجلس در اینباره به هممیهن میگوید: «اخلال در سمت عرضه ارز و عدم پاسخگویی به حجم تقاضای ایجادشده عامل کلیدی در افزایش قیمت ارز است.»
قیمت دلار در بازار آزاد از ۳۸ هزار تومان عبور کرد که رکوردی تازه به حساب میآید. از طرف دیگر در هفتههای اخیر شاهد برخی اقدامات بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز بودیم. دلیل این روند افزایشی در بازار چیست؟
در اینجا دو نکته کلیدی وجود دارد. اول انتظارات تورمی است که در اقتصاد ایران وجود دارد. منظور از انتظار تورمی این است که در افکار عمومی اگر جستوجو کنیم میبینیم که همه انتظار دارند که مسکن، خودرو و سایر داراییها گران شود. کسی انتظار ارزانی ندارد. این انتظارات تورمی یک عامل بسیار مهم در شکلگیری خود تورم و افزایش قیمت داراییها و ارزها است. نکته دوم چشمانداز تجارت خارجی ایران است. امروز هیچکسی نمیتواند بگوید که تکلیف برجام و FATF چه میشود. بهعنوان مثال باید ببینیم همین سفر رئیسجمهوری چین به عربستان چه تاثیر منفی عمیقی بر افکار عمومی ایرانیان خواهد گذاشت. در نتیجه وقتی چشمانداز نداریم، این اتفاق منجر به اخلال در سمت عرضه ارز میشود که برآیند آن این است که بازار ارز با تلاطم مواجه شود. شاید اگر امروز محاسبه کنیم به لحاظ متغیرهای واقعی اقتصاد قیمت دلار چنین عددی نباشد، اما انتظارات تورمی که شکل گرفته و چشماندازی که برای تجارت وجود ندارد، به علاوه حوادثی که در چند ماه گذشته در کشور اتفاق افتاده، باعث شده است که تقاضا برای ارز افزایش پیدا کند. اینکه برخی روزنامهها گزارش دادند که مهاجرت در سال اخیر افزایش یافته است، باید بدانیم که این افراد دست خالی از کشور خارج نشدهاند. همه اینها تقاضا برای ارز داشتند و ارز بردهاند. همه اینها در کنار محدودیت و اخلالی که در عرضه ارز وجود دارد، به علاوه متغیرهای پولی که شکل گرفته نتیجهاش این میشود که بازار ارز با تلاطم مواجه میشود.
بانک مرکزی در این مدت برخی اقدامات مثل انتشار اوراق ارزی و سکه را در پیش گرفت. چرا این سیاستها برای کنترل بازار جواب نداد؟
در همه دورههای گذشته همیشه بانک مرکزی یک سیاست ثابت داشته است. اول وقتی قیمت ارز بالا میرود و بازار را به هم میریزد، یکسری دستگیر میشوند و بانک مرکزی محدودیت در عرضه ارز ایجاد میکند و تعداد صرافیها را زیاد میکند و میگوید در منابع مشکلی نداریم. این سیاست بانک مرکزی در همه دورهها وجود داشته است. اما واقعیتها قابل پنهان نیست. اینکه امروز تقاضا برای ارز هر روز نسبت به روز قبل بیشتر میشود یا اینکه در سمت عرضه ارز دچار اخلال شدیم یا اینکه همچنان در حال دور زدن تحریمها هستیم، قابل پنهان کردن نیست. ما یک بحثی در میدان فردوسی بهعنوان واقعیت اقتصاد ایران میبینیم و یک بحثی هم بهعنوان سیاستهای بانک مرکزی در میردامادمیبینیم. اینها هر کدام کار خودش را میکند.
ابوالحسن معصومی کارشناس ارزی :اثر شکاف تورم و نقدینگی بر بازار ارز
بسیاری از کارشناسان معتقدند که کمبود منابع ارزی عامل مهمی در جهش این روزهای قیمت دلار در بازار است. این در حالی است که رئیس بانک مرکزی بارها اعلام کرده است به لحاظ منابع مشکلی وجود ندارد و حتی در بهترین دوره به لحاظ حجم منابع ارزی هستیم. ابوالحسن معصومی، کارشناس بازار ارز در این باره معتقد است: «اگر چنانچه دولت بتواند منابع ارزی خود را افزایش دهد و دست به تغییرات سیستم پولی از جیب منابع مالی مردم نزند، میتواند بازار را کنترل کند.»
بانک مرکزی بارها گفته است که از نظر منابع ارزی مشکلی ندارد. واقعا افزایش قیمت دلار تا چه حد ناشی از مسئله کمبود منابع و ناتوانی در بهبود طرف عرضه ارز است؟
عمده تغییراتی که در بازار ارز اتفاق افتاده، ناشی از منابع ارزی است. منابع ارزی ما در حال حاضر محدود شده است که دلیل اصلی آن کاهش قیمت و همینطور کاهش فروش نفت است. قیمت نفت در حال حاضر به زیر ۶۰ دلار رسیده است. آنچه ما صادر میکنیم هم از نظر حجمی و هم از نظر قیمتی تغییراتی داشته است. در واقع این دقیقا تاثیر مستقیم بر منابع ارزی ما گذاشته است. آنچه را که بانک مرکزی در طی سه ماه گذشته در حوزه بازار ارز و سکه انجام داده، صرفا به دلیل نوسانات داخلی بوده است. یعنی میخواسته تقاضای بازار را با توجه به حجم نقدینگی کنترل کند. ولی نقدینگی رشد کرده و تقاضا هم به دلیل شرایط اقتصادی وجود دارد. نکتهای که خیلی مهم است، بحث رسیدن به پایان سال است. سه ماه به پایان سال زمان داریم و میزان کسری بودجه دولت بسیار تاثیرگذار است. حجم کسری بودجهای که الان برای پایان سال وجود دارد، یک شکاف بین تورم و نقدینگی ایجـــــاد میکند که حجم نقدینگی آن قابل توجه است که اثر مستقیم آن ایجاد تورم لجامگسیخته است که به همین دلیل مردم به دنبال تغییر داراییهایشان میروند و اسکناس را تبدیل به ارز و طلا میکنند. بخش مسکن هم بعضا در بسیاری از مراکز کشور رکود دارد. در عمده شهرهای کشور مسکن نمیتواند کار کند و در بخش کالایی فقط خودرو، طلا و ارز است که میتواند تاثیرگذار باشد.
به نظر شما چه روندی را تا پایان سال میتوان برای قیمت ارز در سناریویهای خوشبینانه و بدبینانه پیشبینی کرد؟
سناریوی خوشبینانه این است که دولت و بانک مرکزی بتوانند دلار را تا پایان سال در سطح ۴۰ هزار تومان نگه دارند اما این هم به عوامل بیرونی اقتصاد برمیگردد. روسیه نفت را زیر ۴۰ دلار میفروشد و رقبای ما از جمله چین به سمت نفت روسی رفتهاند و تقاضا در آن سمت شکل گرفته است. چین بهعنوان یک شریک تجاری ما وارد این بازارها شده است و منطقه ما را تحت سیطره خودش قرار میدهد. این یک نکته بسیار مهم است. اگر چنانچه دولت بتواند منابع ارزی خود را افزایش دهد و دست به تغییرات سیستم پولی از جیب منابع مالی مردم نزند،میتواند این کنترل را داشته باشد، در غیر این صورت باید دلار را بالای این رقمها هم تصور کرد.
مرتضی عزتی :سایه سیاستهابر بازار
در شرایط فعلی که قیمت ارز جهش بیسابقهای پیدا کرده و از مرز ۳۸ هزار تومان هم عبور کرده است، برخی سهم عوامل اقتصادی و برخی سهم عوامل سیاسی را در این اتفاق پررنگتر میدانند. مرتضی عزتی، اقتصاددان در اینباره به «هممیهن» میگوید: «سیاستهای اقتصادی در کشور بهگونهای بوده که هم رکود و هم افت تولید داریم و رشد اقتصادیمان به شدت پایین است که این خود یک عامل بسیار مهم برای کاهش ارزش پول ملی است. دومین عامل هم تورمی است که وجود دارد. انواع و اقسام سیاستهایی که اعمال میکند، موجب افزایش هزینه تولید و بهدنبال آن افزایش قیمتهای داخلی و کاهش ارزش پول ملی میشود.»
به نظر شما مهمترین عوامل اقتصادی که این روزها سبب تلاطمات ارزی شده چیست؟ آیا صرفا عوامل اقتصادی است؟
مهمترین عاملی که در اقتصاد ایران موجب کاهش ارزش پول ملی و به تبع آن افزایش قیمت ارزهای خارجی میشود، سیاستها و خطمشیهایی است که دولتها اتخاذ میکنند. ما مسیر اقتصادمان طوری است که هم رکود و هم افت تولید داریم و رشد اقتصادیمان به شدت پایین است که این خود یک عامل بسیار مهم برای کاهش ارزش پول ملی است. دومین عامل هم تورمی است که وجود دارد. دولت خودش با دست خودش به شکلهای مختلف تورم ایجاد میکند. انواع و اقسام سیاستهایی که اعمال میکند موجب افزایش هزینه تولید و به دنبال آن افزایش قیمتهای داخلی و کاهش ارزش پول است. اینها اصلیترین عاملی است که باعث کاهش ارزش پول ملی شده و همچنان هم خواهد شد، اگر این سیاستها ادامه پیدا کند، طبیعتا باید منتظر تلاطمهای بیشتر در بازار ارز هم باشیم. بهرغم اینکه دولت قبلی قصد داشت برخی مشکلات را با برگشت همه طرفها به برجام حل کند، اما این دولت ادعا کرد که اگر ما بیاییم وضعیت را بهتر میکنیم، اما نتوانست به برجام برگردد. این هم خودش انتظارات را بدتر کرده است و انتظارات تورمی افزایش پیدا کرده و انتظار وضعیت بدتر اقتصادی بیشتر شده است. در نتیجه این اتفاق باعث شده که قیمت ارزهای خارجی افزایش بیابد. اما یک نکته مقطعی در کنار اینها هم وجود دارد. همیشه وقتی به سمت آخر سال میرویم، مقداری افزایش مقطعی قیمت ارز را خواهیم داشت. اما این افزایش بیشتر مقطعی است و چندان زیاد نیست. شاید حدود ۱۰ درصد باشد.
سیاستهای بانک مرکزی را برای مدیریت بازار ارز چطور ارزیابی میکنید؟ چرا این سیاستها نتیجه معکوس داد؟
بانک مرکزی فکر میکند با برخی سیاستها میتواند بازار را مدیریت کند. اما واقعیت اقتصاد این است که نرخ ارز به صورت اساسیتر تابع رشد اقتصادی و حجم پول و ارزش پول داخلی که ناشی از تورم است، خواهد بود. تا زمانی که این دو مسئله را درست نکنیم، سیاستهای ارزی نمیتواند برای کنترل نرخ ارز موفق باشد. هر چند شاید به صورت مقطعی کنترل شود و قیمت را نگه دارد، اما این فشار باز هم در جای دیگر جمع میشود و خودش را نشـــــــان میدهد.
- 19
- 1