قانون هدفمندسازی یارانهها در سال ۱۳۸۹ به مرحله اجرا درآمد و مقرر بود ظرف پنج سال اجرای این قانون همراه با بهبود وضعیت اقتصادی ایران به اتمام برسد. این در حالی است که خلاصه شدن اجرای هدفمندی یارانهها به پرداخت نقدی یارانه به مردم سبب شد، این طرح جای آنکه دستاوردهای مثبتی برای اقتصاد داشته باشد، نتایجی منفی را به اقتصاد ایران تحمیل کند.
پرداخت یارانهها هزینههای زیادی برای اقتصاد کشور به همراه دارد و وزرای کابینه دولت نیز بارها از بار سنگین این طرح بر دوش دولت گلایه کردهاند. از این رو به تازگی مجلس خواستار قطع شدن یارانهها شده است که این موضوع با مخالفت دولت روبهرو شد.
وحید شقاقی شهری، اقتصاددان و استاد دانشگاه در گفتوگو با «آرمان» میگوید: «تاکید مجلس بر حذف یارانهها تاکید درست و منطقی است و دولت کنونی و بعدی باید تلاش کند تا بانک اطلاعاتی را به میزانی تقویت کند تا سریعتر دهکهای درآمدی بالا را از دریافت یارانه حذف کند. امیدواریم دولت بعدی با عزم جدیتر بتواند نسبت به این کار اقدام عاجل انجام دهد، چراکه تداوم شرایط کنونی در حوزه هدفمندی یارانهها به صرفه نیست.»
اقدامات دولت را در راستای طرح هدفمندسازی یارانهها چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا دولت باید این طرح را در طول این سالها ادامه میداد یا آن را در همان ابتدا متوقف میساخت؟ تا به امروز حذف افراد ثروتمند و متمکن از دریافت یارانه تا چه میزان عملی شده است؟
در بحث هدفمندی یارانهها سالانه حدود ۴۲ هزار میلیارد تومان بابت یارانهها پرداخت میشود. تا کنون نیز در این دولت بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه به حساب مردم واریز شده است. یکی از اقداماتی که دولت یازدهم خواستار انجام آن بود بحث ساماندهی طرح هدفمندی یارانهها بود.
این دولت در اوایل فعالیت خود اقدام به فرهنگسازی برای حذف داوطلبانه افرادی که نیازمند یارانه نیستند کرد، اما رفراندوم یارانهای موفق عمل نکرد و بیش از ۹۵ درصد مردم خواستار دریافت یارانه شدند. در برهههای مختلف زمانی هم دولت تلاش کرد تا بخشی از دهکهای درآمدی بالا را از دریافت یارانه منصرف یا اسم آنها را از لیست دریافت یارانه حذف کند، اما به دلیل بحث عدم وجود بانک اطلاعاتی منسجم در کشور و همچنین احتمال خطایی که برای حذف یارانهها وجود داشت، دولت تا کنون موفق به انجام این کار نشده است.
وضعیت دریافتی یارانه تا به امروز به این صورت درآمده که بیش از چهار میلیون نفر از دریافت یارانه حذف شدهاند، اما در نظر بگیرید که بخشی از تازه متولدها هم عملا به لیست دریافت یارانه اضافه شدهاند و در مجموع بحث حذف دهکهای درآمدی بالا از دریافت یارانه ملموس نیست.
این روزها که مجلس در حال بررسی بودجه سال ۹۶ است، در بحث یارانهها تاکید بر قطع شدن آن دارد، اما دولت چنین نظری ندارد و مخالف قطع یارانههاست. نظر شما در این باره چیست؟ آیا ادامه این سیاست به نفع اقتصاد کشور است؟ یا باید هرچه زودتر پرداخت یارانه را به دلیل هزینههای بالا قطع کرد؟
تاکید مجلس بر آن بود که دولت در سال ۹۵ حدود ۲۵ میلیون نفر را از دریافت یارانه حذف کند، اما نگرش دولت این بود که در شرایط کنونی قطع پرداخت یارانهها امکانپذیر نیست و نمیتواند بیشتر از شش میلیون نفر را حذف کند.
به نظر من دولت بعدی به طور قطع اقدام به حذف دهکهای درآمدی بالا میکند و این اقدام جزو الزاماتی است که دولت بعدی باید به آن رسیدگی کند، چرا که در شرایط کنونی مبلغ ۴۵ هزار تومان با توجه به سه دوره تورمی که در ایران اتفاق افتاده، عملا قدرت خریدش به کمتر از ۱۵ هزار تومان رسیده است، هچنین پرداخت این مبلغ به صورت سالانه برای دولت مقدور نیست.
بنابراین تاکید مجلس بر حذف یارانهها تاکید درست و منطقی است و دولت کنونی و بعدی باید تلاش کند تا بانک اطلاعاتی را به میزانی تقویت کند تا سریعتر دهکهای درآمدی بالا را از دریافت یارانه حذف کند. امیدواریم دولت بعدی با عزم جدیتر بتواند نسبت به این کار اقدام عاجل انجام دهد، چراکه تداوم شرایط کنونی در حوزه هدفمندی یارانهها به صرفه نیست.
جز مسائل اقتصادی، پرداخت یارانه ابعاد سیاسی و اجتماعی در کشور دارد و ممکن است قطع شدن یارانه در انتخابات سال آینده تاثیرگذار باشد و به نوعی قطع کردن پرداخت یارانهها قبل از انتخابات تاثیر منفی در پیروزی دولت یازدهم داشته باشد. به نظر شما بهترین موقع برای قطع کردن یارانهها چه زمانی است؟
بحث یارانهها با بحث اقتصاد سیاسی و انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ عجین شده است و دولت یازدهم در شرایط کنونی که به انتخابات نزدیک است، اقدام به حذف یارانهها نمیکند، چرا که اقتصاد کشور اقتصاد سیاسی است. من معتقد هستم که اگر این دولت یا هر دولت دیگری در انتخابات پیروز شود اقدام به حذف یارانهها میکند و به نظر میرسد از نیمه دوم سال آینده شاهد حذف دهکهای بیشتری از یارانه بگیران در کشور هستیم.
با توجه به اینکه طرح هدفمند کردن یارانه در جهت کمک به قشر مستضعف و کم کردن فاصله طبقاتی بود، به نظر شما قطع یارانه نقدی که شامل ۵۰ درصد از سود هدفمندی یارانههاست، با اهداف این طرح همخوانی دارد؟
اساس بحث هدفمندی یارانهها این بود که یارانه کاملا متناسب با درآمد خانوارها توزیع شود. این اصل ماده هفت قانون هدفمندی یارانههاست. عدم پرداخت متناسب با درآمد خانوارها خلاف قانون هدفمندی است، اما به دلیل کسری که اجرای آن به شکل کنونی به دولت تحمیل میشود، باید این رویه تغییر کند.
به نظر شما بهترین راهکار برای پرداخت یارانهها و مواجه نشدن با کسری بودجه در این زمینه چیست؟
دولت برای پرداخت یارانهها با کسری بودجه شش هزار میلیاردی مواجه است که ادامه دادن این روند، به تداوم این کسری دامن میزند. بنابراین دولت و مجلس باید به دنبال حذف یارانه اقشار پردرآمد باشند. اما حالا که بحث حذف خانوارهای با درآمد بیش از ۵/۲ میلیون تومان پیش آمده است، باید موارد دیگری را هم در نظر گرفت. هزینه خانوارها استان به استان و حتی منطقه به منطقه متفاوت است.
اگر خانوادهای در یک شهرستان دومیلیون تومان هزینه دارد، خانوادهای با ۵/۳ میلیون تومان در تهران از همان قدرت خرید برخوردار است. بنابراین درآمد معیار خوبی برای این موضوع نیست و باید معیارهای دیگری را هم مانند هزینه خانوارها، مکان زندگی، افراد خانوار و... را هم در نظر گرفت. در غیر این صورت ممکن است اجرای این طرح اعتراضات زیادی را به دنبال داشته باشد، اما اگر کار دقیق و بر اساس معیارهای متنوع باشد، کمتر زمینه برای اعتراض فراهم میشود.
آیا بررسی حسابهای مردم را میتوان به نوعی سرکشیدن دولت به حیطه خصوصی آنها دانست؟
دولتهای مقتدر در همه جای دنیا حساب و کتاب خانوارها و فعالهای اقتصادی را دارند، زیرا اگر این امکان فراهم نباشد، زمینه برای اخذ مالیات هم فراهم نمیشود. ما هم اگر میخواهیم از اقتصاد نفتی عبور کنیم و بر اقتصاد مقاومتی تاکید میکنیم باید سیستم مالیات خودمان را سامان دهیم. ما به یک بانک مالیاتی نیاز داریم و دولت باید بر اساس این بانک قوی حذف ثروتمندان را آغاز کند و نباید این روند طولانی شود، اما من معتقدم که بیش از ۵۰ درصد کسانی که یارانه میگیرند روی این پول حساب کردهاند و دولت بیش از ۱۰ تا ۱۵ میلیون نفر را نمیتواند از این طرح خارج کند.
لیلا شاسوندی
- 10
- 6