یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۳
۰۹:۱۹ - ۲۳ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۵۴۳۶
اقتصاد کلان

این بانک‌ها بودند که در دوران تحریم کمر صنایع خرد را خرد کردند؛

کارآفرین دیروز پیک موتوری امروز

اثر تحریم بر صنایع,اخبار اقتصادی,خبرهای اقتصادی,اقتصاد کلان

بسیاری معتقدند ایران در چهل سال گذشته دو جنگ را تجربه کرده است؛ جنگ اول، جنگ ۸ساله بود و جنگ دوم بین سال‌های ۸۶ تا ۹۲ اتفاق افتاد. البته جنس جنگ‌ها متفاوت است. در جنگ دوم خبری از حمله نظامی نیست اما تبعات یک حمله نظامی کاملا در همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن مشهود بوده است.

 

اگر بخواهیم به شکلی استعاری تبعات محاصره تنگ اقتصادی کشور در اواخر دهه پیشین را به بیان آوریم، می توان این گونه گفت: تعطیلی بیش از ۷ هزار کارخانه و واحد تولیدی در کشور تداعی گر شهری است که به خاطر جنگ قریب‌الوقوع متروک شده است.

 

در طول ۸ سال دولت نهم و دهم، نرخ تورم در کشور چند برابر شد به شکلی که در سال ۸۴، ۱۴درصد بوده و به حدود ۴۰درصد رسید که این در ۳۰ سال گذشته بی‌سابقه بوده است. حتی در سال‌های جنگ هم این نرخ از تورم تجربه نشده بود. طبق آمار بانک مرکزی تورم نقطه به نقطه هم در سال ۹۱ به ۶/۴۶ درصد و این عدد در فصل بهار به ۳۸ درصد رسید. 

 

دستابی به آمار و میزان خسارت دقیق همدستی تحریم‌ها با سوءمدیریت داخلی بر اقتصاد ایران، کاری بس دشوار است. در آن سال‌ها در عوض تعطیلی انبوه کارخانجات کلان و خرد حدود چندین هزار موسسه مالی و اعتباری ایجاد شد؛ موسساتی که با استفاده ابزاری از نام‌های مقدس، وام‌هایی با سود ۳۰ درصد اعطاء می‌کردند.

 

از طرفی در هنگامه افزایش بی سابقه درآمدهای نفتی، برخی نهادهای نزدیک به دولت وقت، وام‌هایی کلان با سود چهار درصد دریافت می‌‌کردند. آنها به جای اینکه این مبالغ کلان را در بخش تولید سرمایه گذاری کنند منابع را در بخش‌های غیر مولد هزینه می‌کردند.

 

همچنین برخی موسسات مالی این منابع را به صورت وام با بهره بالای ۳۰درصد به مردم می‌‌دادند. این در حالی است که با افزایش نرخ تورم و بالا و پایین شدن روزانه نرخ مواد پایه‌ای و مصرفی موتور بسیاری از صنایع کلان و خرد خاموش شده بود. 

 

در واقع چرخه تخصیص بهینه، انباشت، سرمایه گذاری، تولید و توزیع مختل شد و دولت با اجرای غلط هدفمندی یارانه فقر را در کشور توزیع کرد. رانت نفتی از یک سو و کاهش شدید تولید داخلی منجر به واردات بی رویه کالا از چین تنها برای حفظ قیمت‌ها نتیجه ای نداشت جز تقویت کار و تولید کشور چین. 

 

طبق آمار بانک مرکزی تعداد چک‌های برگشتی در طول ۱۳ سال گذشته رشد ۱۶۰۳ برابری را نشان می‌ دهد.

شاید بازتاب صرف ابعاد فاجعه آنچنان که در سال‌های گذشته به‌وفوردر رسانه‌ها منعکس یافته کاری عبث باشد با این همه وقتی با کسانی مواجه می‌شوید که سال‌ها کارآفرین بوده و پولشان را نه دربانک‌ها یا بخش‌های غیرمولد بلکه در بخش‌های محرک اقتصاد سرمایه‌گذاری و ایجاد اشتغال کرده‌اند، و در آنی به ناگاه‌ متوجه می‌شوند همه دارو ندارشان را از دست داده‌ند، رنجی است که باید به وفور بر زبان آورده شود تا شاید مسئولان امروز به خود آیند تا مثلا به جای اینکه به صعود چند پله کشور در زمینه کسب و کار ( از ۱۵۲به ۱۱۸ آمده) برخود نبالند.، قدم در واقعیت جاری و ساری در بازارها نهند تا شاید با شناختی درست تر دست به اقدام زنند.

 

چرا که درست است از تحریم‌ها عبور کرده‌ایم با‌این‌حال هنوز تبعات سال‌ها سوءمدیریت از بین نرفته است. در طول یک بازه زمانی مشخص به وفور با موردی که در ادامه نوشته به آن خواهم پرداخت، برخورد کرده‌ام. با افرادی که دیرزمانی کارآفرین بوده و اکنون راننده‌تاکسی یا پیک‌موتوری شده‌اند.

 

با صاحبان تولیدی کفش در منوچهری تهران که کاربارشان در آن سال‌‌ها درآستانه نابودی قرار گرفت و... آخرین مورد مهدی محمدیان بود. کسی که با پدرش در خوزستان کارگاهی با ۱۲۰نفر شاغل داشتند. او اکنون راننده اسنپ است. از او می‌پرسم چرا با این شرایط راننده اسنپ شده است. 

 

جواب می‌دهد: ورشکست شدیم. ما در چند حوزه کار می‌کردیم، تامین موادغذایی برای پتروشیمی‌ها و پالایشگاه‌ها و همچنین در ساخت‌و‌ساز هم فعال بودیم که متاسفانه وضعیت در آن بخش هم بحرانی شد. من بسیاری را دیدم که در فاصله ۸۶ تا ۸۸ همه داروندارشان را از دست دادند.

 

پدرم می‌گفت این نعمتی است که ما پولمان را در بخش‌های تولیدی به کارگیریم و به سهم خودمان هر چند نفر را شده استخدام می‌کنیم. در آن سال‌ها بسیاری از کارآفرینان چنین طرز فکری را داشتند. چون به نظر من اگر خیرعمومی وجود داشته باشد برای تک تک افراد جامعه سعادت به وجود می‌آید. اما ما می‌بینیم در چند سال گذشته این قاعده قدیمی که در بین بازاریان سنتی و صاحبان صنایع خرد وجود داشت از بین رفته است. 

 

محمدیان می‌گوید: کسی که قبلا با ۱۰۰ میلیون تومان با ایجاد یک کارگاه تولیدی ۱۰ نفر را شاغل می‌کرد در یک دوره‌ای همزمان با آغاز تراکم فروشی‌ها، احساس کرد می‌تواند ۱۰۰میلیونش را به حوزه ساخت و ساز ببرد و سرمایه اش را در مدتی کوتاه چندین برابر کند. 

 

صاحب یک سردخانه در استان‌های جنوبی کشور می‌گوید: هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد چنین اتفاقاتی بی‌افتد. در سال‌های ۸۶ -۸۷ ما گوشت دولتی را عمده می‌خریدیم و با میزان سودی مشخص، در شهرمان خرده فروشی می‌کردیم. ناگهان بعد از چند ماه به دلیل قطع یک باره گوشت وارداتی برزیلی، سهمیه گوشت دولتی ما هم قطع شد از طرفی در بازار تقاضا برای گوشت بسیار بالا بود.

 

من در شرایطی ناچارا به این نتیجه رسیدم که بروم گوشت به قیمت آزاد و قیمتی بیشتر از گوشت دولتی خریداری کنم و با قیمت بالاتری هم به فروش برسانم. نفس این کار برای من خود به خود ریسک بالایی داشت ولی این کار را کردم. اما در کمال ناباوری و دو سه روز بعد از این اتفاق دولت به میزان زیادی گوشت دولتی به بازارها تزریق کرد. خوب مشخص است که مردم گوشت با قیمت پایین می‌خواهند.

 

از این موارد زیاد پیش آمد. آنچنان که بعد از یک مدت سردخانه‌ام تعطیل شد و وام ۴۰۰میلیونی که برای سردخانه گرفته بودم با دیرکرد سود بانکی مواجه شد و چشم که باز کردم دیدم با کوهی از بدهی بانکی مواجه هستم. صاحب یک کارخانه ظروف‌یکبارمصرف می‌گوید: بگذارید برای تان ساده توضیح دهم.

 

اگردر سال‌های ثبات، مواد خام کارمان کیلویی ۵هزارتومان برای‌مان آب می‌خورد با سودی کم، اما به شکلی دائمی محصولات‌مان را عرضه می‌کردیم. اما از سال ۸۶ کم‌کم همه متوجه شدیم که برخلاف گذشته این بار تحریم‌ها دارد تاثیراتی بر بازار می‌گذارد. کارگاه باید کار می‌کرد، ما باید مالیاتمان را به موقع پرداخت می‌کردیم، از طرفی حقوق کسانی که مشغول کار بودند را می‌دادیم و نیاز بازار را تامین می‌کردیم. اما همین‌طور وضعیت وخیم‌تر شد.

 

یک روز سفارش مواد خام می دادیم تا مثلا قیمت کیلویی ۵ هزار تومان شده ۸هزارتومان. خوب ما مجبور می‌شدیم سود محصول را بالا ببریم. ولی آنچه بیشتر از بالا رفتن قیمت مواد خام به کار ما لطمه زد، نوسان قیمت بود. یعنی یک روز ۸۰۰۰تومان و روز بعد ۴۹۰۰۰تومان. حالا ما باید مدام قیمت تمام شده محصول نهایی را تغییر می دادیم. خوب مکانیزم بازار چنین چیزی را نمی‌پذیرد.

 

علی که صاحب یک کارگاه در یک شهر کوچک بوده است می‌گوید: از یک طرف تحریم‌ها و اوج گیری نرخ تورم بود و از طرف دیگر بانک‌ها. او می‌گوید من ورشکست شدم خانه و زمین کارخانه‌ام هر دو در رهن بانک بودند. من به نوبه خود به اقتصاد مرده این شهر کوچک در دوره ثبات اقتصادی پویایی بخشیدم ولی در سال‌هایی متوجه شدم روزانه، کارخانه من دارد ضرر می‌دهد.

 

از سویی ناچار می‌شدم از بانک‌ها تسهیلاتی با سود بالا بگیرم تا بیشتر از این در این مرداب فرو نروم ولی شاید باور نکنید همین بانک‌ها تیر خلاص را به من زدند. کارشناس از مراجع رسمی می‌آمد قیمت خانه مرا ۳۰۰میلیون (یک خانه ویلایی بسیار بزرگ و مجلل) برآورد قیمت می‌کردند بعد بانک می‌گفت من نظر این کارشناس را قبول ندارم باید کارشناس بانکی بیاید و برآورد‌قیمت کند.

 

کارشناس می‌فرستاد می‌گفت قیمت این خانه ۱۵۰میلیون تومان است. از طرفی زمین کارخانه‌ام که چند هکتار بود هم در رهن بانک بود. اگر قیمت‌ها منصفانه و واقعی می‌بود، با همین زمین کارخانه تمام بدهی من سر به سر می‌شد ولی بانک نظر داشت تا تمام دارایی‌های من را مصادره نکند از پا ننشیند. آخر این چه قانونی است که بانک‌ها در کشور این قدر قدرت گرفته‌اند که هیچ قانونی را نمی‌پذیرند. 

 

یک راننده پراید که هم در بازار کار می‌کند و گه گاهی مسافر کشی، می‌گوید: من عاشق احمدی نژادم. او حرف و عملش یکی بود. از او چرایی چنین احساسی را می‌پرسم، می‌گوید: من در سال ۸۹پنج میلیون پول داشتم و در عرض کم تر از یک سال ان پنج میلیون را به حدود ۲۰۰میلیون تومان رساندم.

 

این کاری است که احمدی نژاد برایم انجام داد. از او درباره پولی که به دست آورده پرسیدم اینکه آیا آن را به کار دیگری زده می‌گوید: متاسفانه آن پول را از دست دادم. نه اینکه فکر کنید تقصیر احمدی نژاد بوده نه، شریکم پول را بالا کشید.

 

عباس آقا (این نام مستعار است) پیرمردی است که در خیابان منوچهری تهران تولیدی کفش دارد. او می‌گوید: ما بهترین کفش‌ها را تولید می‌کردیم ولی از سال ۸۵ به طرز بی‌سابقه‌ای درهای کشور را به روی واردات باز کردند.

 

همین واردات کفش‌های بنجل چینی، صنعت تولید کفش داخلی را نابود کرد.همین چند سال پیش بود که صنف ما در اعتراض به این بی تدبیری مسئولان وقت یک تحصن آرامی در نزدیکی‌های همین خیابان منوچهری داشتیم که دردمان را شاید به گوش مسئولان برسانیم، فورا با امنیتی کردن فضا با حضور ما برخورد شد. 

 

او می‌گوید با سیلی صورتش را سرخ نگه داشته تا این کار را حفظ کند زیرا کاری است که از پدرانش به ارث برده است. 

 

اکنون ساعت از دو نیمه شب گذشته و از نیاوران به سمت جنوب غرب در حرکتیم. گفت‌و‌گو با آقای محمدیان کارآفرین دیروز و راننده اسنپ امروز تمام گفت وگوهایی را که با مردم در مکان‌ها و زمان‌های مختلفی در باره این موضوع داشته‌‌ام را در خاطرم زنده می‌کند.

 

در همین حین او می‌گوید: از آن طرف عده‌ای در آن سال‌ها یک‌شنبه ره صد ساله رفته‌اند. من مناقصه تامین‌مواد غذایی از شرکت‌های گاز و پتروشیمی و... می گرفتم روال این است که در مناقصه، شرکت مورد نظر سقف حداکثری و حداقلی هر پیمانی را مشخص می‌کند مثلا فلان پروژه سقفش ۷۰۰میلیون تومان و سقف حداقلی‌اش ۶۰۰ میلیون تومان است.

 

در این پروژه قرار است سود نهایی من هم تا سقف ۲۰درصد باشد. خوب من پیمان‌کار حساب می کنم که چه گونه می‌توانم این پروژه مناقصه‌ای مواد خوراکی را به اتمام برسانم. با جزئیات دقیق شروع می‌کنم به حساب و کتاب. دستمزد کارگران، حساب مصرفی کارگاه محاسبه و در نهایت سود نهایی بررسی می‌شود.

 

حتی تخلفات و اختلاص‌های احتمالی هم در نظر گرفته می‌شود خلاصه ریز‌ترین مسائل حساب کتاب می‌شود و حتی ۲۰درصد بالاتر برای مواد مصرفی در نظر گرفته می‌شود. اما همین که وارد کار می‌شوید، به یک باره می‌بینید برنج کیلویی ۵هزارتومان شده ۱۵هزارتومان، و... تمام مواد مصرفی نه جهشی ۲۰ درصدی که ۱۵۰ در صدی را از سر می‌گذارند.

 

من ۲۰درصد سود خالص می گیرم در حالی که با جهش قیمتی ۱۵۰درصدی مواد مصرفی مواجه‌ام.

او می‌گوید به لحاظ روحی و روانی وضعیت سختی را پشت سر گذاشته و بسیاری را می‌شناسد که حتی دست به خودکشی زده است. 

 

او می‌گوید هنوز از بحران دوران تحریم خارج نشده‌ایم و اگر همبن حالا به یکی از مناطق جنوب بروید کاملا مصداق عینی حرفم را می‌بینید. هنوزم پروژه‌ها خوابیده‌اند. 

 

محمدیان درباره چشم اندازه آینده می‌گوید من امیدی ندارم در کوتاه مدت اوضاع تغییری کند. در میانه اتوبان‌ها انبوه ساختمان‌های سر به فلک کشیده با سوسوی چراغ‌ها از برابر دیدگانم رد می‌شوند و به این فکر می‌کنم که چگونه می‌توان این حجم از ویرانی به جا مانده از جنگ دوم را در یک گزارش منعکس کرد. بی شک چنین امری برایم ناممکن است.

 

رضا نحوی

 

 

pishkhaan.net
  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

چکیده بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید

نام کامل: هیثم بن طارق آل سعید

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش