به گزارش آرمان، فشارهای اقتصادی به مردم روزبهروز افزایش پیدا میکند و به همین دلیل سطح مطالبات مردم از مدیران جامعه به شکل چشمگیری افزایش پیدا کرده است. نکته مهم دراین زمینه این است که نباید دولت حسن روحانی را بهتنهایی در به وجود آمدن وضعیت کنونی اقتصاد کشور مقصر دانست و بلکه باید به معایب ساختارهای اقتصادی کشور در طول چهار دههای که از انقلاب اسلامی میگذرد نگاه کرد و مشکلات امروز را زاییده مشکلات ساختاری گذشته قلمداد کرد.
هنگامی که اغلب دولتهای پس از انقلاب برای راضی نگهداشتن مردم به فکر راهحلهای کوتاهمدت بودند و از رسیدگی به مشکلات ساختاری و بلندمدت به شکلهای مختلف طفره میرفتند باید زمانی را تصور میکردیم که وضعیت اقتصادی مردم به چنین روزی بیفتد.
از سوی دیگر عدم شفافیت در اقتصاد ایران بههمراه بازیهای پشت پرده شرایطی را برای دولت حسن روحانی به وجود آورده که دولت با چالشهای بسیار جدی در آینده مواجه خواهد بود. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی ریشههای وضعیت نابسامان اقتصادی کشور «آرمان» با دکتر مهدی پازوکی استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و مشاور اقتصادی معاونت زیربنایی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
چرا اقتصاد ایران به وضعیت نگرانکننده کنونی رسیده که بسیاری از اقشار مردم با چالشهای جدی در زندگی خود مواجه شدهاند؟ چه عواملی در به وجود آمدن وضعیت کنونی اقتصاد ایران نقش داشته است؟
در شرایط کنونی مهمترین چالش اقتصاد ایران سیطره سیاست بر اقتصاد است. این وضعیت در مدیریت کلان جامعه نیز وجود دارد و تنها مختص به دولت نیست. به همین دلیل نیز مشکلات کشور بهصورت علمی و کارشناسی بررسی نمیشود و تنها از منظر سیاست به مشکلات نگریسته میشود. هزینه خطا در ایران پایین و در مقابل هزینه اقدامات مثبت بالاست. در کشور ما قوانین و مقررات و نهادهای موازی ایجاد شده است که هر کدام به شکلی هزینه اقدامات مثبت را بالا برده است.
نکته دیگر اینکه اقتصاد ایران یک «اقتصاد بسته» است که از تعامل کافی با کشورهای دیگر برخوردار نیست. هنگامی که یک اقتصاد حالت بسته داشته باشد هیچکاری از دست اقتصاددانان و حتی «نوبلیستها» نیز برنمیآید. در نتیجه ما باید با جهان تعامل داشته باشیم؛ جهان هم تنها آمریکا نیست. دولت آقای روحانی در عرصه سیاست خارجی موفقیتهای مهمی مانند برجام داشته است. با این وجود تنها برجام کافی نیست. مدیران و سفرای وزارت خارجه هنوز تعامل سازنده با جهان را درک نکردند و در این موضوع هیچتفاوتی با مدیران دوران احمدینژاد ندارند. هنگامی که مردم در اردیبهشت سال گذشته در انتخابات ریاستجمهوری به آقای روحانی رأی دادند بهدنبال «تغییر» بودند.
به همین دلیل نیز اگر آقای روحانی بهدنبال «تغییر» باشد نامی ماندگار در تاریخ سیاسی ایران از خود برجای خواهد گذاشت. با این وجود امروز تندروها در بدنه نهاد ریاستجمهوری و وزارتخانههای دولتی نفوذ کردهاند و تعداد آنها به مراتب از اصلاحطلبانی که از آقای روحانی حمایت کردند بیشتر است. آقای روحانی باید این ضرورت را درک کند که اقتصاد ایران نیاز به اصلاحات دارد. این در حالی است که تفکر حاکم بر مجلس شورای اسلامی و بخشهایی از نهادهای سیاسی کشور پوپولیستی است. نکته مهم اینکه هرچه اصلاحات اقتصادی در ایران به تعویق بیفتد هزینه این اصلاحات بیشتر میشود.
بهرغم اینکه دولت آقای روحانی بهدنبال تعامل با کشورهای مختلف جهان بود و در دولت یازدهم نیز هیاتهای سیاسی مختلفی برای مراودات اقتصادی وارد ایران شدند، چرا هنوز اقتصاد ایران بسته است؟
دولت آقای روحانی رویکرد مناسبی در این زمینه در پیش گرفته بود. با این وجود برخی اقدامات که از حیطه اختیارات دولت خارج بود، این رویکرد را متوقف کرد و دولت را با چالشهای جدیدی در عرصه بینالمللی مواجه کرد. بهنظر من زمان آن فرارسیده که این مساله را به شکل دیگری نگاه کنیم که در عرصه بینالمللی نه دوست دائمی وجود دارد و نه دشمن دائمی. آقای روحانی باید نسبت به این مساله آگاهی داشته باشد که بعد از خداوند متعال تنها امیدش باید به ملت ایران باشد و اگر با مردم شفاف باشد مردم قطعأ از ایشان حمایت خواهند کرد.
به همین دلیل نیز باید برخی از مدیران را که تمایل زیادی برای حضور در دولت ندارند و انگیزه خود را از دست دادهاند را از کابینه خارج کند. در ایران تکنوکراتهای برجستهای وجود دارند که میتوانند در اجرای برنامههای دولت به آقای روحانی کمک کنند. در پنج سال گذشته این اتفاق رخ داده و آقای روحانی مدیون تکنوکراتها بوده است. اگر آقای روحانی قصد دارد در کشور تحول ایجاد کند باید از متفکران در زمینههای مختلف استفاده کند. من محدودیتهای آقای روحانی را درک میکنم. با این وجود اگر ایشان در تحقق وعدههایی که به مردم داده موفق نشود جریان اصلاحات بهعنوان مهمترین حامی انتخاباتی ایشان متضرر خواهد شد.
تندروهایی که در پاستور نفوذ کردهاند باقی مانده از دولت احمدینژاد هستند یا فرصتطلباتی هستند که با توجه به شرایط دولت به دولت نزدیک شده و منافع خود را دنبال میکنند؟
هر دو گروه؛ و این در حالی است که یک حزب قدرتمند توسعهگرا پشت سر آقای روحانی نیست. برخی از گروهها و افرادی که از آقای روحانی حمایت کردهاند بهدنبال سهمخواهی بودهاند. تکنوکراتهایی که از دولت آقای روحانی حمایت کردهاند از یک سو باید متلکهای تندروها را بشنوند و از سوی دیگر باید به افکار عمومی پاسخگو باشند. بنده باید بهصراحت عنوان کنم که مدیران دوران جنگ در بخشهای مختلف کشور و به خصوص در زمینه اقتصادی از مدیران فعلی قویتر بودند. امروز که ۳۰ سال از دوران جنگ میگذرد مدیران باید قویتر و علمیتر باشند. در صورتی که چنین اتفاقی رخ نداده است. استانداران دوران جنگ هم از استانداران کنونی قویتر بودند.
با یک مقایسه آماری و کیفی از نوع مدیریت استانداران در زمان جنگ و استانداران فعلی میتوان این مساله را بهصورت علمی و در شاخصهای مختلف اثبات کرد. دولت اصلاحات نیز با اینکه شعار توسعه سیاسی میداد، اما در زمینه اقتصادی عملکرد قابل قبولی داشت. به همین دلیل نیز بنده معتقدم اگر حسن روحانی در سه سال باقی مانده از دولت موفق شود اقتصاد ایران را به سالهای پایانی دولت اصلاحات بازگرداند باید مجسمهاش را در میدان پاستور نصب کرد.
چه اتفاقی در کشور رخ داده که اگر روحانی اقتصاد ایران را به وضعیت دولت اصلاحات که بیش از بیست سال از عمر آن گذشته بازگرداند یک موفقیت به شمار میرود؟ این یک بازگشت به عقب و یک فرصت سوزی تاریخی نیست؟
کسانی که از محمود احمدینژاد حمایت کردند باید به این سوال پاسخ بدهند. محمود احمدینژاد با عملکردش ربع قرن ایران را در زمینههای مختلف به عقب برده است. این در حالی است که دولت اصلاحات در زمینههای مختلف کشور را به ثبات و بالندگی رسانده بود. رئیس دولت اصلاحات با جهان بهصورت مودبانه صحبت میکرد. هنگامی که ایشان در سازمان ملل متحد با ادب و متانت با مردم جهان صحبت میکرد قد ملت ایران بلندتر میشد. بهعنوان مثال امپراتور ژاپن که در این کشور از اقتدار زیادی برخوردار است در آن مقطع زمانی از رئیس دولت اصلاحات بهعنوان فیلسوف غرب آسیا که معمار گفتوگوی تمدنهاست نام برد.
با این وجود در داخل کشور برخی تا آنجا که امکان داشت دولت اصلاحات را تحت فشار قرار دادند و به ایشان توهین میکردند. این در حالی است که پس از سخنرانی احمدینژاد در دانشگاه کلمبیا افکار عمومی جهان نسبت به ایران دیدگاه منفی پیدا کردند. در سال۷۶ همه فکر میکردند آقای ناطق نوری با به دست آوردن اکثریت آرا به ریاستجمهوری دست پیدا میکند و رئیس دولت اصلاحات تنها بهعنوان یک بازنده پیروز در انتخابات حضور پیدا کرد. با این وجود یکباره فضا تغییر کرد و حماسه دوم خرداد به وجود آمد. در شرایط کنونی بنده آقای ناطق نوری را یک اصلاحطلب میدانم و معتقدم اصولگرایان اگر میخواهند از چالشهایی که دارند عبور کنند باید به سمتی حرکت کنند که آقای ناطق نوری در حال حرکت است.
در شرایط کنونی نیز آقای روحانی باید با جهان گفتوگو کند. منظور من از جهان آمریکا نیست. امروز مانوئل مکرون نوکر آمریکا نیست و بلکه نوکر منافع ملی فرانسه است. در آلمان وضعیت به همین شکل است و خانم مرکل بهعنوان یکی از موفقترین رهبران سیاسی قرن بیست و یکم سیاستهای سازنده مهمی را در این کشور در پیش گرفته و موفقیتهای بزرگی نیز به وجود آورده است. به همین دلیل نیز ایران باید با کشورهای جهان و کشورهای پیشرفته تعامل و گفتوگو داشته باشد. متاسفانه امروز اقتصاد ایران از نوعی جهالت رنج میبرد.
نقش دولت پنهان در به وجود آمدن چالشها و بحرانهای اقتصادی به چه میزان بوده است؟ آیا دولت پنهان تلاش میکند دولت آقای روحانی را در زمینه اقتصادی ناتوان نشان بدهد؟
آقای روحانی در ابتدای ریاستجمهوری خود رویکردهای مثبت وسازندهای را در پیش گرفته بودند و در مسیر اهداف خود جدی عمل میکردند. با این وجود پس از انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم این جدیت از بین رفته و ایشان عقبنشینی کردهاند. دلایل این عقبنشینی نیز برای بنده و دیگر کارشناسان هنوز مشخص نیست و خود ایشان نیز در این زمینه سخن نمیگویند. در شرایط کنونی یک طبقه اقتصادی در کشور به وجود آمده که تحت لوای دولت پنهان فعالیت میکند و قدرت بیشتری از دولت حسن روحانی پیدا کردهاند. من نام این طبقه را طبقه «نوکیسگان» و «تازه به دوران رسیدهها» میگذارم. دلیل اصلی اینکه نسل من با حکومت شاه مبارزه کرد عدم شفافیت اقتصادی در سیستم مدیریتی کشور بود.
در نتیجه اگر قرار باشد امروز هم اقتصاد ایران شفاف نباشد و پشت پرده آن برای افکار عمومی مشخص نباشد ما با چالشهای جدی در آینده مواجه خواهیم بود. اقتصاد ایران دارای بیانضباطی پولی، مالی و اداری است. با این وجود میتوان مانع از جدیتر شدن چالشهای اقتصادی کشور شد و شرایطی را به وجود آورد که اقتصاد ایران در مسیر علمی و عقلایی قرار بگیرد. اقتصاد ایران بیش از آنکه به پوپولیستها نیاز داشته باشد به تکنوکراتها نیاز دارد. نوع نگاه پوپولیستها به اقتصاد و منافع ملی چیزی جز نابودی ایران به ارمغان نخواهد آورد. به همین دلیل نیز نباید اجازه داد پوپولیستها دوباره قدرت را در ایران به دست بگیرند.
دلیل اصلی اینکه مردم در دیماه سال گذشته به خیابان آمدند و بازاریان تهران در روزهای اخیر به وضعیت ارز اعتراض داشتند تبعیض اقتصادی است. از سوی دیگر بهنظر میرسد ما در استفاده از منابع انسانی نیز دچار تبعیض هستیم و در زمینه بهکارگیری فارغالتحصیلهای دانشگاهها با پارتیبازیهای گسترده مواجه هستیم. به همین دلیل هم بوده که سیستم اداری ما از کیفیت لازم برخوردار نیست. در ایران مدیران همواره بهدنبال «بلهقربانگو» هستند و به همین دلیل از جذب نیروهایی که دارای خلاقیت و ایدههای نو هستند خودداری میکنند.
چرا اقتصاد ایران به اصلاحات نیاز دارد؟ چرا در حالی که اقتصاددانان بزرگی در کشور وجود دارد، باید اقتصاد ایران از جهالت در رنج باشد؟
سیستم اقتصادی ایران بهگونهای مریدپروری شباهت یافته که بسیار خطرناک است. اقتصاد ایران به شفافیت نیاز دارد و شفافیت از نان شب واجبتر است. به همین دلیل نیز دولت آقای روحانی باید تا آنجا که امکان دارد اقتصاد ایران را شفاف کند و اجازه ندهد برخی از تصمیمات مهم در پشت پرده گرفته شود. با رویکرد پوپولیستی و توزیع پول نمیتوان اقتصاد را نجات داد. اقتصاد ایران بیش از هر چیزی به رویکرد علمی و عقلایی نیاز دارد. بنده معتقدم اگر دولت بخواهد میتواند وضعیت اقتصاد ایران را درست کند. این اقتصاد درست شدنی است. با این وجود اراده کافی در این زمینه وجود ندارد.
احسان انصاری
- 12
- 6