وقتی قیمت انواع کالاها در بازار بالا رفت خیلیها با اندک پساندازشان تصمیم گرفتند بخشی از مایحتاج خود را خریداری کنند تا افزایش قیمتها تأثیر حداقلی بر معیشتشان بگذارد. اما این امر موقتی است چرا که قیمتها سیر افزایشی خود را دارد و هر گونه احتکار خانگی هم نمیتواند کارساز باشد. تب خرید انواع کالاها با افزایش قیمت ارز آغاز شد و در برخی از کالاها به اوج خود رسید. نمونه آن دستمال کاغذی بود. وقتی مردم با خبر شدند که مواد اولیه تولید دستمال کاغذی و پوشک بچه در گمرک مانده است و معلوم نیست چه زمان ترخیص میشود به فروشگاهها رفتند و سبد خرید خود را از دستمال کاغذی پر کردند. روغن، ماکارونی و برنج هم چنین شرایطی را رقم زد. مردم از ترس کمبود کالا و گرانی خریدهای بیش از نیازشان کردند.
با گذشت زمان و گران شدن انواع کالاها زور برخیها دیگر به خرید نمیرسد و برخی دیگر هم سبد خریدشان را کوچکتر کردند تا در این گرانیها دوام بیاورند. اکنون میبینیم کسانی در بازار هستند که دخل و خرجشان با هم هماهنگ است و افزایش قیمتها برای آنها هیچ دغدغهای را ایجاد نکرده است.
گرانی کالاهای بیربط به دلار
خیلی از کالاها که ربطی به ارز و واردات ندارند هم در مسیر گرانی قرار گرفتند. نمونه آن گردو است. در حالیکه در تولید گردو شرایط خوبی داریم هر دو هفته یکبار شاهد افزایش قیمت آن هستیم. در برخی از مناطق قیمت این محصول به کیلویی ۱۳۰ هزار تومان هم رسیده است. این روزها عکسهای متعددی از خریدهای انبوه مردم منتشر شده است. مردمی که نمیدانند شایعاتی چون کمبود کالا را باور کنند و یا صحبتهای مدیران دولتی که میگویند، هیچ مشکلی نیست. با تمام ضد و نقیضها از تکذیب گرانی و بود و نبود کالا به بازار مولوی رفتیم. قلب تپنده پایتخت. در این بازار هر نوع خوراکی را میتوان یافت.
مغازهداران از وضعیت موجود گلهمندند چرا که فروششان بشدت کاهش یافته است، یکی از مغازهداران اینگونه مثال زد که در یک هفته یک کیلو گردو هم نفروخته است و این موضوع برای اولین بار اتفاق افتاده است. بنکداران هم در صف ناراضیها هستند و میگویند فروش آنها نسبت به سال گذشته کاهش ۳۵ درصدی داشته است. در کوچه و پسکوچههای مولوی حجرههایی است که فروشندگان آن سالیان سال است که در فروش مواد غذایی کار کردهاند، آنها از کسادی بازار نگران هستند و هشدار میدهند که این کسادی درست است که دست مردم را برای خرید بسته است اما به مرور آثار منفی آن در صنف مغازهداران و تولیدکنندگان دیده خواهد شد.
کالا فراوان است
یکی از فروشندگان میگوید: کاهش قدرت خرید مردم وقتی طولانی مدت شود سایر بخشها هم آسیب میبینند و این زنجیرهای است که نمیتوان انکار کرد. دولت از وفور کالا صحبت میکند، ما هم آن را تکذیب نمیکنیم، در هر گوشهای از منطقه مولوی که بروید دپوی کالاهای اساسی را میبینید ولی نگرانی ما از کاهش قدرت خرید مردم است. اینکه مردم نتوانند کالاهای عرضه شده را خریداری کنند.
با نگاه اجمالی به قیمتها میتوان دغدغه فعالان بازار را متوجه شد. برنج هندی که تا چند ماه پیش در هر کیلو بین ۳ تا ۴ هزار تومان بود این روزها از رقم کیلویی ۸هزار و ۵۰۰ تومان هم عبور کرده است. قیمت برنج ایرانی هم به همین شکل افزایش قابل توجهی یافته است. در ارزانترین منطقه تهران وقتی برنج ایرانی کمتر از ۱۰ هزار تومان نمیتوان یافت بهطور قطع در سایر مناطق و شهرها قیمتها بالاتر است.در نگاهیگذرا قیمت دم سیاه هاشمی ۱۵ هزار تومان، جواهری عطری آستانه ۱۳ هزار تومان، دودی هیزمی آستانه ۱۲ هزار تومان، هاشمی اشرافی ۱۱هزار و ۵۰۰ تومان بود. البته در فروشگاههای زنجیرهای این قیمتها بین هزار تا ۳ هزار تومان نوسان دارد. به عنوان مثال برنج هاشمی درجه یک در برخی از فروشگاههای زنجیرهای کیلویی ۱۶ هزار و ۷۵۰ بود.
وقتی قدم به خیابان مولوی میگذارید اولین کالایی که به وفورمیبینید حبوبات است. درصد افزایش قیمت حبوبات در بین تمام گرانیها که در بازار اتفاق افتاده شیب ملایمتری داشته است. در برخی از حبوبات درصد افزایش قیمت بین ۵ تا ۶ درصد و در برخی دیگر ۱۰ درصد بوده است. در این منطقه که پخشکننده فله حبوبات است میتوان نخود را با قیمت ۱۰ هزار تومان خرید که البته با کیفیت پایینتر قیمت ۸هزار و ۵۰۰ تومان میشود.لوبیا قرمز هم کیلویی ۹هزار تومان و عدس ۷ هزار تومان بود که البته به قول خود بازاریها عدس اعلا ۸ هزار تومان میشد. قیمت لوبیا چیتی هم حدود ۱۳ هزار تومان اتیکت قیمت خورده بود.قیمت لپه تبریز ۱۱ هزار تومان و لپه آذرشهر هم ۱۰ هزار تومان بود.دال عدس کیلویی ۷ هزار تومان و لوبیا سفید ۱۲ هزار تومان از سوی فعالان بازار قیمتگذاری شده بود.
بازگشت دوباره سویا به سبد خانوار
در بین کالاها، سویا دوباره بین خانوادهها جا باز کرده بود. اگر ۱۵ دقیقه روبهروی یک حبوبات فروشی در خیابان مولوی میایستادید، از فروش بالای یک مغازهدار متوجه میشدید که فروش سویا چگونه روند افزایشی دارد. مغازهدار میگفت روزانه چند گونی
۱۰ کیلویی را باز میکند. وی گفت: از روزی که قیمت گوشت بالا رفته است خیلی از مردم سویا را جایگزین کردند.
قیمت گوشت در منطقه مولوی در مقایسه با سایر مناطق تهران هم ارزانتر بود اما برای قشر ضعیف جامعه قیمتها باز هم گران بود.قصابی محله مولوی میگفت قبل از گرانیها تا عصر گوشت تمام میشد ولی گرانی اخیر باعث شده که مردم هم برای خرید محتاط عمل کنند و یا خرید روزانه آن هم به صورت گرمی داشته باشند. در این منطقه ران گوسفند کیلویی ۴۸ هزار تومان، سردرست گوسفند ۴۳ هزار تومان، شقه گوسفندی ۴۵ هزار تومان، گوشت گوساله ۵۹ هزار تومان و دم گاو ۳۲ هزار تومان بود.
وزن و اندازه برخی کالاها کم شد
در فروشگاهها هم قیمت کالاهای اساسی نسبت به سایر کالاها که روند افزایشی داشتند کمتر بود.اما همین حد هم برای خانوارهای ایرانی گران است. در فروشگاههای زنجیرهای بهطور متوسط قیمت گردن تیکه شده با وزن یک کیلو و ۷۰۰ گرم، ۱۰۵ هزار و ۴۰۰ تومان بود. یعنی قیمت هر کیلو آن ۶۲هزار تومان بود. قیمت هر کیلو سردست بره هم
۷۲ هزار و ۲۰۰ تومان بود.
در فروشگاهها و مغازههای سطح شهر کمبود هیچ کالایی دیده نمیشد. از رب، ماکارونی گرفته تا دستمال کاغذی و پوشک بچه. اما کوچک شدن بسته و کم شدن تعداد آنها برای مردم علامت سؤالهای متعددی را ایجاد کرده بود. به عنوان مثال دستمال کاغذی ۲۰۰ برگ به ۱۵۰برگ تقلیل یافته است و قیمت آن ۵هزار و ۱۵۰ تومان شده است. رب هم از قوطی به شیشه رسیده است. به گونهای که رب شیشهای ۶۸۰ گرمی
۸ هزار تومان و قوطی آن ۱۰ هزار تومان بود. قیمتها به گونهای بالا رفته است که برای خیلیها باور کردنی نیست حتی آنهایی که از نظر وسع مالی مشکلی ندارند.
مثل هفتههای گذشته خبری از جمعیت برای خرید نبود و در شلوغترین ساعت روز تعداد کمی از مردم برای خرید آمده بودند هر چند که برخی از کسانیکه به فروشگاه آمده بودند همچنان برای خرید دستمال کاغذی مشتاق بودند.ترس از کمبود کالاهایی چون دستمال کاغذی، رب و... همچنان در بین مردم جاری بود و گویا هیچ اطمینانی باعث کاهش خرید این گروه از مردم نمیشود. بازار دیگر مثل گذشته تب و التهاب ندارد ولی قیمتها التهابگونه بالا میرود و مردم منتظر واکنشی از سوی دولت هستند تا حداقل در این حوزه قیمتها کنترل شود بخصوص آنکه در حوزه کالاهای اساسی تولید کشور مناسب است و ارز دولتی ۴۲۰۰ تومانی برای واردات اختصاص پیدا میکند.
یکی از خریداران فروشگاه زنجیرهای میگوید: از نوسان قیمت خسته شدیم و گویا دولت کاری به بازار و قیمتها ندارد. حتی مغازهداران هم ما را به خرید کالا تشویق میکنند و میگویند قیمتها گرانتر میشود و تا میتوانید نسبت به احتکار خانگی اقدام کنید. حال ما نمیدانیم حرف مردم را باور کنیم یا مغازهداران و غرفهداران فروشگاههای زنجیرهای. یکی از متصدیان فروشگاههای زنجیرهای هم گفت: دو هفتهای است که خریدهای مردم معقول شده است و دیگر مانند گذشته مجبور به محدود کردن فروش کالاهای اساسی چون روغن، ماکارونی و مواد شوینده نیستیم. هفتههای گذشته هر دو ساعت قفسه برخی از کالاها از جمله دستمال کاغذی خالی میشد ولی اکنون خریدهای مردم منطقی شده است.
مرجان اسلامیفر
- 19
- 4