نفت یکی از مهمترین بخشهای اقتصاد ایران است و بر شاخص رشد اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم نقش دارد. در مورد میزان این نقش و همینطور برآورد چشمانداز شاخص رشد اقتصادی با توجه به شرایط تحریمی کشور، سراغ مهدی عسلی کارشناس حوزه انرژی رفتهایم. او در این گفتوگو علاوه بر بررسی وضع موجود، به ترسیم مسیر مناسب برای عبور موفقیتآمیز از رکود تورمی موجود می پردازد.
بخش نفت در اقتصاد ایران و به طور کلی رشد اقتصادی چقدر نقش دارد؟
تغییرات بخش نفت از کانالهای مختلفی بر اقتصاد ایران تأثیر میگذارد و در سطح اقتصاد کلان خالص این اثرات دیده میشود. در شاخص رشد اقتصادی که نفت را هم در برمی گیرد، افزایش تولید نفت خام، گاز طبیعی ومیعانات گازی میتواند منجر به افزایش شاخص شود. به این ترتیب که افزایش تولید در نتیجه ارزش افزوده بخش نفت و نیز اشتغال در آن بخش را افزایش میدهد. زیرا بخش نفت حدود ۱۵ درصد اقتصاد ایران است و رشد بخش نفت با اتصالهایی که با بخشهای دیگر دارد (که البته مطابق جداول داده ستانده بانک مرکزی منتشر شده) بر بخشهای دیگر تأثیر دارد.
درآمدهای نفتی از طریق بودجه دولت، صندوق توسعه ملی و نیز موازنه تراز پرداخت ها و عرضه ارز هم در اقتصاد اثر می گذارد. از اینرو وقتی تولید و درآمدهای نفتی کاهشی باشد، میتواند بر شاخص رشد اقتصادی تأثیر منفی داشته باشد.
به نظرتان سهم نفت از رشد اقتصادی ۶ ماه نخست امسال چقدر بوده است؟
پاسخ این سؤال از ارقامی که مرکز آمار به صورت کلی منتشر کرده، روشن است. مرکز آمار رشد تولید ناخالص داخلی کشور ۶ ماه نخست امسال را با نفت ۰.۴ درصد و بدون نفت ۰.۳ درصد اعلام کرده است. براین اساس حداقل در ۶ ماه نخست تأثیر نفت در رشد اقتصادی ۰.۱ از ۰.۴ درصد بوده است. یعنی ۲۵% رشد اقتصادی ایران در شش ماه نخست مستقیماً از بخش نفت آمده است. اما در شش ماهه نخست هم قیمت های نفت بالا بوده و هم تحریمهای امریکا هنوز از سر گرفته نشده بود. بنابراین این ارقام مسلماً در نیمه دوم تغییر خواهد کرد و طبعاً انتظار می رود رشد بخش نفت بهدلیل کاهش صادرات و تولید، منفی باشد.
تأثیر نفت بر شاخص رشد اقتصادی ایران در نیم قرن اخیر چقدر بوده و آیا در کشورهای نفت خیز دیگر نیز این سهم دیده میشود؟
چند سال پیش پروفسور پسران با دکتر صالحی اصفهانی و یک اقتصاددان دیگر ایرانی که الان نامش را به خاطر نمیآورم، روی تأثیر بلند مدت نفت در رشد اقتصادی ایران مقاله مهمی را منتشر کرده بودند که نشان میداد تأثیر نفت بر رشد اقتصادی بهطور معنیداری مثبت بوده است و این البته با درک عمومی هم سازگار است، چراکه وقتی درآمد نفت بیشتر میشود امکان سرمایهگذاری در بخشهای زیربنایی و سایر بخشها توسط دولت افزایش مییابد و این موضوع اثر مثبت (Crowding in) بر سرمایهگذاری بخش خصوصی دارد و در نهایت تولید و درآمد ملی را افزایش میدهد اما تأثیر واقعی افزایش درآمد نفت در کوتاه مدت بستگی به سیاستهای اقتصادی دولت دارد، چراکه سیاستهای وارداتی و بودجهای غیر توسعهای میتواند تأثیر افزایش درآمدهای نفتی را منفی کند.
نفت در رشد اقتصادی کشورهای نفت خیز دیگر نیز سهم دارد. اما میزان مثبت بودن این سهم همانطور که اشاره کردم به سیاستهای توسعهای دولتها برمی گردد.
در کدام دورهها و دولتها در ایران علت منفی شدن رشد اقتصادی، نفت بوده است؟
در دوره دولتهای نهم و دهم واردات از محل افزایش درآمدهای نفت افزایش زیادی یافت، بهطوری که صنایع داخلی بهخاطر اثر بیماری هلندی و عرضه ارز ناشی از درآمدهای نفتی در مقابل واردات ارزان خارجی قادر به مقاومت نبود و اقتصاد ایران رشد منفی بزرگی را در آن زمان تجربه کرد.
آیا رشد اقتصادی منفی میتواند در یک برهه از زمان معنی تضعیف اقتصاد را به همراه نداشته باشد؟
اقتصادهای سرمایهداری به دلایل مختلف دارای سیکلهای رونق و رکود هستند. در سال ۲۰۰۸ رکود بزرگ و در واقع بحران مالی و اقتصادی بزرگی در امریکا پیش آمد که از آنجا به دیگر کشورها سرایت کرد و رشد اقتصادی امریکا و بسیاری کشورها در ۲۰۰۹ منفی شد. اما سیاستهای صحیح اقتصادی اتخاذ شد و چند سال بعد رشد اقتصادی اعاده شد. الان بیکاری در امریکا خیلی پایین است که نشان میدهد اقتصاد آن کشور میتواند دائماً فرصتهای شغلی بیشتری ایجاد کند. به عبارت دیگر اقتصاد امریکا از بحران ۲۰۰۹-۲۰۰۸ حتی قویتر بیرون آمد.
آیا این امکان برای اقتصاد ایران هم فراهم است؟
در مورد ایران سیاستهای اقتصادی تحت تأثیر روابط بینالمللی کشور و تحریمهاست و اینکه برای سالیان متمادی در بخشهای مختلف سرمایهگذاری منفی بوده (مثلاً حتی بخش نفت هم نیاز به میلیاردها دلار سرمایهگذاری برای نوسازی دارد) حاکی از آن است که ظرفیت های تولیدی کشور کاهش یافته (هنوز به سطح سال ۱۳۹۱ برنگشته است). حال با این شوک های اخیر طبعاً سرمایه گذاری ها کاهش بیشتری یافته است و ظرفیت های تولید هم به تبع آن کاهش مییابد. مؤسسات بینالمللی هم پیشبینی کردهاند که جایگاه اقتصاد ایران در بین اقتصادهای جهان در ۱۰تا ۱۵ سال آینده کاهش خواهد یافت. مگر اینکه تغییرات بنیادی در روابط بینالمللی ایران به وجود آید و تولید و صادرات نفت و ایجاد ارزش افزوده در این بخش و نیز سرمایهگذاری خارجی در ایران افزایش یابد.
بنابراین اگر تغییراتی در ساختار و سیاستها رخ دهد، میتوان حتی یک دوره رشد اقتصادی منفی را نیز قبول کرد.البته برای یک برنامهریزی و سیاستگذاری دقیق نیاز داریم که روی آمار، ارقام و مدلهای اقتصاد سنجی تأثیر نفت بر اقتصاد ایران و همینطور سایر بخشهای مؤثر در شاخص رشد تولید ناخالص داخلی کشور بیشتر کار شود.
عطیه لباف
- 11
- 5