انصاف نیوز: به نظر میرسد بازار انرژی در اروپا بدون حضور ایران به ثبات رسیده و این به معنای آن است که سیاست خارجی دولت سیزدهم در مورد اروپا و آمریکا، دچار خطای محاسباتی و شکست شده است؛ «زمستان سخت اروپا» به آن مفهوم که دولتمردان ما انتظار داشتند، اتفاق نیفتاد.
سیدابراهیم رئیسی از ابتدای پوشیدن کسوت ریاستجمهوری، موقعیت سخت و بغرنجی در حوزه سیاست خارجی داشت چه آنکه دولت پیشین را متهم کرده بود که با «خوشباوری» حتی آب خوردن مردم ایران را هم به مذاکره با غرب گره زده است و وعده میداد با تغییر در روندها و اصلاح مدیران، معیشت مردم را بهبود بدهد. از سوی دیگر، بخش بزرگی از یاران و همراهان و چهرههای ستادهای انتخاباتی «دولت مردم» مخالفان برجام بودند و در همه دوران اعتبار برجام و تحولات پسابرجام، لحظهای از نقد این توافق فارغ نشده بودند. این در حالی بود که پس از تغییر زمامدار کاخ سفید، نظام جمهوری اسلامی تمایل خود به احیای برجام را نشان داده و رهبری نظام هم تاخیر در لغو تحریمها را جایز ندانستند.
در این شرایط کابینه دولت سیزدهم تشکیل شد تا در معدود ادوار عصر جمهوری اسلامی، همگرایی همهجانبه میان مجلس و دولت و قوه قضائیه و نیروهای مسلح و صداوسیما و… شکل بگیرد.
دولتمردان سیزدهم در نخستین گام، مذاکرات احیای برجام را به مذاکرات لغو تحریمها تغییر نام دادند تا تکرار نام برجام، مخاطب را به یاد موضعگیریهای نه چندان دور آنان نیندازد.
در گام بعد، حسین امیرعبداللهیان در مقام وزیر امور خارجه، علی باقریکنی، از نزدیکترین چهرهها به سعید جلیلی را به عنوان معاون انتخاب و راهی مذاکرات احیای برجام کرد. اما سلسله تحولات فضای بینالملل، هم تمایل طرفین و هم امکان حصول توافق را کمتر کرد. مهمترین تحول جهانی که بر مذاکره ایران و غرب سایه افکند، حمله نظامی روسیه به اوکراین بود.
پس از تهاجم روسیه به اوکراین، بازار انرژی در جهان به شدت متلاطم شد که ناشی از چند اتفاق همزمان، از جمله تحریمهای اتحادیه اروپا علیه روسیه، کاهش صادرات گاز روسیه به آلمان و توقف عملیات ساخت خط لوله نورداستریم بود. از این زمان، مسئولان دیپلماسی کشور نیاز شدید اروپا به انرژی ایران را چاشنی تحلیلهای خود کردند تا جایی که مشاور ارشد تیم هستهای، با اطمینان از «زمستان سخت اروپا» سخن گفت. بر پایه این تحلیل، اروپا و آمریکا برای غلبه بر مشکلات انرژی خود و مقابله با افزایش محسوس قیمت جهانی نفت و گاز، ناچار به اعطای امتیاز به ایران خواهند بود و بنابراین دولت سیزدهم میتواند چیزی بسیار بیشتر از برجام به دست آورد.
در تحولی دیگر، با آغاز پاییز و سلسله حوادثی که پس از مرگ مهسا امینی در ایران رخ داد، افکار عمومی در جهان را نسبت به مساله ایران و غرب حساس و افق دستیابی به توافق در کوتاهمدت را تیره کرد. دولتهای اروپایی هم با تمهیداتی که در نظر گرفتند، کمی از فشار بحران انرژی در قاره سبز کاستند و به این ترتیب، این فرصت برای احیای برجام هم از بین رفت یا در تفسیری خوشبینانه، به تعویق افتاد.
محمدجواد ظریف در آن فایل صوتی مشهور گفته بود که فعالان سیاسی جریان رقیب، از تحولات دائمی و پرسرعت فضای بینالمللی غافلند و فکر میکنند با به تعویق انداختن بهرهبرداری از فرصتهای اکنون، در آینده دستاوردهای بیشتری پیدا میکنند. حالا چیدن همه تخممرغهای دیپلماسی در سبد زمستان سخت اروپا معنای بیشتری به آن حرفهای ظریف داده است.
مذاکره از سر ناچاری اما با دست خالی
علی مطهرنیا، کارشناس مسائل بینالملل درباره زمینه ایجاد خطای «زمستان سخت» در نزد مقامات ایرانی گفت: در این بیش از سه دههای که از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی میگذرد، دولت سیزدهم با گفتمان انقلابی، بایستهترین و مطلوبترین دولت مدنظر حاکمیت بوده است تا جایی که پس از تشکیل این دولت از آغاز تاسیس دولت اسلامی سخن گفته شد.
او ادامه داد: یکی از مهمترین آوردگاههای این دولت انقلابی سیاست خارجی و بازگشت به برجام بود. چون تیم جدید مذاکرهکننده میخواست گفتمان انقلابی را یک گفتمان برنده و موثر نشان دهد. پس از وقفه هدفمند مذاکراتی که از سوی عراقچی انجام و از سوی ظریف حمایت میشد، تیم جدید به اصطلاح با توپ پر به وین رفت. رهبری هم شروطی برای مذاکرات داشتند که عبارت بود از فرسایشی نشدن مذاکرات، برداشتهشدن همه تحریمها، انجام راستیآزمایی، اخذ تضمین عینی و تعهدات عملی برای باقیماندن آمریکا در برجام و انجام سایر تعهدات توسط دیگر کشورها.
این کارشناس دیپلماسی افزود: با این شرایط تیم مذاکرهکنندگان انقلابی همراه با دو پیشنهاد چسبیده به هم اما متمایز به وین رفتند اما هر چه بیشتر تلاش کردند، کمتر به دست آوردند!
او با اشاره به تبلیغات «روسوفیلهای ایرانی» درباره موفقیت برقآسای پوتین در حمله نظامی به اوکراین و تصرف چند روزهی کییف، طولانیشدن آن جنگ و باز شدن فضای مذاکرات برای ایران را موجب بروز خطای تحلیلی در تیم مذاکرهکننده ایران دانست و گفت: افرادی مانند آقای مرندی و دیگران، با نگاه آرزومندانه به آینده، به بازی اروپا، روسیه و آمریکا در نیمکره غربی دلخوش داشتند و فکر کردند چالش تامین انرژی برای اروپا در زمستان سرد، سبب افزایش تمایل ایالات متحده به توافق با ایران و حرکتش در جهت تندادن به خواستههای ما خواهد شد.
مطهرنیا نگاه تقلیلگرایانه و آرزومندانه دولت سیزدهم به تحولات جهان را یک خطای استراتژیک خواند و اضافه کرد: ایالات متحده امریکا، امروز ابرقدرتی برجای مانده از رژیم کهن چیره بر جهان، یعنی نظم دوقطبی است. در آن نظم کهن، آمریکا برای کاستن از مخاطرات خود، از دهه ۱۹۷۰ به بعد تلاش کرد وابستگی خود به انرژی دیگر کشورها را کاهش دهد. بنابراین برای کشوری که خود به صادرکننده مهم نفت بدل شده و میتواند با تاثیرگذاری بر بازار جهانی از طریق سرکوب اوپک و مدیریت عرضه سایر تولیدکنندگان، قیمت نفت را در حدودی نگه دارد که استخراج نفت شِیل (استخراج از لایههای شنی و ماسهای) برایش به صرفه باشد، امروز نفت خاورمیانه دیگر یک کالای استراتژیک نیست.
او مساله آمریکا در بازار جهانی انرژی را توانایی کنترل بر گلوگاههای تاریک شامل خلیج فارس، خلیج عدن و بابالمندب دانست و افزود: آمریکاییها میخواهند یک رژیم حقوقی مشروع برای کنترل ترانزیت انرژی داشته باشند چون دو قدرت اروپای متحد و چین به عنوان رقبای آینده آمریکا در نظم بینالملل به انرژی این مناطق نیاز دارند و بنابراین اگر کنترل این گلوگاهها در دست ایالات متحده قرار گیرد، میتواند رقباش را هم کنترل کند.
مطهرنیا گفت: امریکا هم به زمستان سرد میاندیشد اما نه مانند ایران. آنان از این فرصت استفاده میکنند تا به اروپا نشان دهند بدون حمایت و پشتیبانی این کشور، نمیتوانند از مصاف با قدرتهای شرقی پیروز بیرون بیایند.
او ادامه داد: در نتیجه بحران اوکراین، عقاب آمریکایی بالهایش را بیشتر گشود، همگرایی اروپا و آمریکا بیشتر شد، روسیه به انزوای بیشتر رفت و ایران در گوشه رینگ قرار گرفت. بنابراین چین هم متوجه شد نمیتواند تمام پل پیروزی از شرق به غرب را از تهران رسم کند و بالش را به سوی عربستان و کشورهای عربی کج کرد.
مطهرنیا سرمایهداری جهانی را طراح بازی قدرت معرفی کرد و با اشاره به ضعف ادراکی نظام کارشناسی کشور از بازیهای قطبهای گوناگون قدرت و بر هم کنش آنان بر یکدیگر در جهان امروز گفت: اگر عمق تحولات جهانی را درک نکنیم و در سطوح پایین منازعات قدرت خود را درگیر کنیم، تنها به قطاری برای حمل منافع آنان تبدیل میشویم بدون هیچ دستاوردی.
او برجام را یک فرصت از دست رفته دانست و گفت: دولت اوباما قصد داشت از طریق برنامه هستهای، ایران را به یک بازیگر عادی در نظام بینالملل تبدیل کند اما در همان آغاز با مانع تهران مواجه شد. هدف اوباما از ارسال نامه به رهبری نظام این بود که ایران پای میز مذاکره بیاید و به عنوان کشوری مخالف آمریکا، نظم حاکم بر روابط بینالمللی را بپذیرد. ما بر اساس نیاز داخلی، نرمش قهرمانانه نشان دادیم اما حاضر نشدیم مذاکره را یک قدم از مسائل هستهای فراتر ببریم و بنابراین به نظر من اگر دولت اوباما هم ادامه مییافت یا خانم کلینتون میتوانست دولت تشکیل دهد، باز هم نتیجه خیلی تفاوتی با تصمیم دولت ترامپ نداشت. یعنی آمریکاییها با برنامه مشخص از برجام خارج شدند.
این کارشناس مسائل بینالملل اضافه کرد: وقتی حسن روحانی از برجام ۲ و ۳ سخن گفت به همین معنا اشاره داشت اما رهبری تیم ظریف عراقچی را از مذاکرات فراتر از پرونده هستهای منع کردند. در مورد مسائل هستهای هم غرب به اهداف اصلیاش نرسید. بنابراین میتوان گفت برنامه اقدام جامع مشترک از همان ابتدا ناقصالخلقه به دنیا آمد، مدتی با تنفس مصنوعی هم به حیاتش ادامه داد و اکنون مرده است.
مطهرنیا با بیان اینکه میشود به مذاکره و توافقی دیگر اندیشید، تحولات درونی ایران را مانعی بزرگ برای رسیدن به توافقی با مختصات برجام دانست و گفت: اگر پای میز مذاکره با غرب باز گردیم، دستمان به مراتب از قبل خالیتر است.
او ادامه داد: در سال گذشته در مقالهای ۴ سناریو برای وضعیت برجام در نظر گرفتم که تلاقی این سناریوها با یکدیگر و خروجی مشترکشان این بود که ایران در دور جدید مذاکرات، به هیچوجه برجام احیا نمیشود و ایران بر اساس هر سناریویی که عمل کند، حداکثر دستاوردش همتراز برجام خواهد بود.
این کارشناس دیپلماسی به شعارهای اقتصادی دولت سیزدهم اشاره کرد و گفت: کشور در یک بحران تصمیمگیری گرفتار آمده است چون در دوره مطلوبترین دولت پس از جنگ و در حالیکه شعارهایی از دستاوردهای روی کار آمدن دولت انقلابی داده میشد، در دولتی که پشتیبانی فکریاش را مراکز تدوین گفتمان انقلابی مانند دانشگاه امام صادق و مدیرانش را ستاد اجرایی فرمان امام تامین میکنند، مردم انتظار دارند به تدریج آثار وعدههای داده شده مانند ساخت هواپیما یا مسکن، ساخت خودروهای ارزان قابل رقابت با بهترین نمونههای خارجی، کنترل تورم و ایجاد شغل و… خود را نشان دهد.
مطهرنیا ادامه داد: در واقع این وعدهها دولت را ناچار به رفتن پای میز مذاکره میکند اما مجبور خواهد شد به دستاوردهایی بسنده کند بسیار کمتر از برجام.
او در پایان هشدار داد: اگر تصور بر این است که گفتمان انقلابی میتواند به سمت گشایش در فضای خارجی و انسداد در فضای سیاسی داخلی برود، موجبات زلزله سیاسی در درون کشور را فراهم خواهد کرد.
فرصتی که از دست رفت
یک فعال اقتصادی، با بیان اینکه تیم انرژی هستهای روی زمستان سخت اروپا بیش از اندازه حساب کرده بود، پیششرطهایی مانند اخذ تضمین از دولت بایدن یا بستهشدن پرونده پادمان را ناشی از برداشت اشتباه دانست و گفت: اروپا با روشهای مختلفی نیازش به انرژی را تا حدود زیادی تامین کرد. برای مثال بخشی از نفت مورد نیازش را از الجزایر و مصر تهیه و مقدار زیادی الانجی از آمریکا وارد کرد و به هر حال توانست مخازن خود را پر کند.
سیدحمید حسینی، مخازن را تامینکننده ۲۵ درصد از نیاز اروپا عنوان کرد و ادامه داد: اروپاییها برای کاستن از وابستگیشان به انرژی روسیه چند اقدام مختلف انجام دادند. برای نمونه مصارف گازی را مدیریت و از سوختهای جایگزین استفاده کردند. برای تولید برق به استفاده بسیار بیشتر از ذغال سنگ و نیروگاههای هستهای روی آوردهاند، مردم هم بسیج شدهاند که بخشی از برق مصرفیشان را از طریق سلولهای خورشیدی تامین کنند. ضمن اینکه هوا هم به یاریشان آمده و خیلی سرد نشده است. ظاهرا الگوهای هواشناسی هم گویای آن است که زمستان خیلی سردی در پیش نیست.
حسینی گفت: تنها روزنه امید برای بهبود شرایط اقتصادی کشور، توافق برجام است اما دولت سیزدهم چون ارزیابی درستی از فضای بینالملل نداشت نتوانست از فرصت تمایل آمریکاییها به احیای برجام بهره ببرد و بنابراین با تحولات داخلی و خارجی رخ داده، اکنون باید به توافق کم در برابر کم قانع باشیم.
این فعال اقتصادی ادامه داد: رکود و تورم همزمان کمر اقتصاد ایران را شکسته و دولت سیزدهم هم نتوانسته راه حلی برای خروج از این وضعیت نشان دهد. بنابراین در این شرایط یک توافق برای کاهش تنش با غرب میتواند مردم را به بهبود وضعیت امیدوار کند.
حسینی گفت: اگر دولت به سمت کاهش تنش با غرب حرکت کند ممکن است فضای امید به آیندهای که در کشور پدید میآید امکان برونرفت از مشکلات داخلی را هم برایش فراهم آید اما در غیر اینصورت، فضا تاریکتر خواهد شد.
- 19
- 6