نحوه مصرف انرژی در دنیای امروز یکی از مباحث مهم کشورها به شمار میرود. چراکه انرژی نقش اساسی در اقتصاد و امنیت سیاسی دارد. اما متأسفانه ایران با داشتن بزرگترین ذخایر منابع هیدروکربوری دنیا در حال حاضر تنها کشوری است که نمودار مصرف انرژیاش همچنان صعودی است. این درحالی است که از سال ۱۳۷۹ تاکنون شرکتی در ایران تأسیس شده که تمرکزش روی بهینهسازی مصرف سوخت است. تصور میشود که با وجود چنین شرکتی نباید امروز از مصرف بالای بنزین و گاز و دیگر فرآوردههای کشور دم زده میشد. اما چرا؟ مشکل کجاست و برنامه ایران برای آینده چیست؟ محسن دلاویز، مدیرعامل شرکت بهینهسازی مصرف سوخت در این خصوص به گفتوگو با ایران پرداخت. او اولین مشکل را بخشی نگری در مدیریت کشور میداند.
درباره میزان مصرف انرژی از سوی مردم کشورمان ارقام مختلفی منتشر میشود. وضعیت مصرف انرژی در ایران چگونه است؟
در سال ۱۳۹۵ بر اساس آخرین آمار و اطلاعات به روز شده در قالب ترازنامه هیدروکربوری کشور، میزان کل تولید انرژی که بیش از ۹۹ درصد آن را نفت و گاز تشکیل داده است، بیش از ۹ میلیون بشکه معادل نفت خام در روز بوده که از این میزان با اضافه و کم کردن مقدار صادرات و واردات، بهطور متوسط نزدیک به ۵.۵ میلیون بشکه معادل نفت خام در روز وارد سیستم عرضه انرژی اولیه شده است. از مقدار انرژی ذکر شده، پس از کم کردن تلفات نیروگاهها و پالایشگاههای نفت و گاز و همچنین سیستمهای انتقال و توزیع در سطح انرژی ثانویه، روزانه مقدار ۳.۷ میلیون بشکه معادل نفت خام انرژی تحویل سیستم تقاضا یا همان مصرف کنندگان نهایی شده است. میزان اختلاف در ارقام ارائه شده با لحاظ گازهای سوزانده شده (فلر) در آن، حاکی از تلفات سیستم عرضه انرژی کشور معادل روزانه ۲.۱ میلیون بشکه معادل نفت خام است که با توجه به شرایط موجود از لحاظ ارزشی، رقم بسیار قابل توجهی است و از لحاظ مقدار نیز با استانداردهای جهانی فاصله بسیار زیادی دارد. ضمن آنکه این آمار برای سال ۱۳۹۵ است و الآن ارقام بالاتر خواهد بود.
آیا آماری در خصوص وضعیت تلفات انرژی بعد از سیستم عرضه دارید؟
بله. بعد از تحویل انرژی به بخشهای مصرف کننده نهایی، همچنان فرآیندها و سامانههای مصرف کننده، تلفات قابل ملاحظهای را به سیستم تحمیل میکند. بهعنوان نمونه در بخش خانگی که بزرگترین بخش مصرف کننده انرژی است، از مقدار کل انرژی تحویلی بطور متوسط ۱.۱ میلیون بشکه معادل نفت خام در روز انرژی مصرف میشود. وضعیت شاخص مصرف در این بخش ۴۶۰ کیلووات ساعت به ازای هر متر مربع در سال است که حدود ۳ برابر متوسط جهانی یعنی ۱۶۰ کیلووات ساعت به ازای هر متر مربع در سال است.
در بخش صنعت نیز بهعنوان دومین بخش مصرف کننده انرژی روزانه ۹۰۰ هزار بشکه معادل نفت خام انرژی مصرف میگردد که عمده آن مربوط به صنایع با شدت انرژی بالا از جمله، فولاد، سیمان، آجر، لاستیک و سایر صنایع با شدت انرژی بالا است.
در بخش حمل و نقل بهعنوان سومین بخش مصرف کننده نیز، روزانه ۸۷۰ هزار بشکه معادل نفت خام انرژی در سال ۱۳۹۰ مصرف شده است و مقایسه شاخصهای عملکردی آن که در ادامه بیشتر به آن خواهم پرداخت همچون سایر بخشهای ذکر شده، با سطح استانداردهای جهانی فاصله زیادی دارد. فناوریهای قدیمی بویژه در موتور خودروهای تولیدی، فرسودگی ناوگان بخصوص ناوگان خودروهای سنگین، عدم توسعه متوازن حمل و نقل عمومی، فرهنگ نامناسب استفاده از خودروهای شخصی و عدم تکمیل زیرساختهای شهری از جمله عوامل اصلی بالا بودن مصرف انرژی در این بخش محسوب میشود.
مجموعه آمار اشاره شده منجر به این شده که ایران جزو کشورهای با شدت انرژی بسیار بالا در دنیا قرار گیرد. به گونهای که در سال ۱۳۹۰ شدت مصرف انرژی نهایی بر اساس تولید ناخالص داخلی به قیمتهای ثابت سال ۱۳۷۶، برابر با ۱.۷۶ بشکه به میلیون ریال و سرانه مصرف نیز معادل ۱۴.۸۳ بشکه به ازای هر نفر بوده است. این آمار نشان میدهد که با لحاظ قیمت متوسط ۷۰ دلار برای هر بشکه نفت خام، معادل ۱۳۲ دلار انرژی برای تولید هر صد هزار تومان تولید ناخالص داخلی در ایران هزینه میشود. بررسی شاخص شدت انرژی اولیه نیز بیانگر این خواهد بود که شدت انرژی اولیه در ایران ۰.۶۷ تن معادل نفت خام به هزار دلار تولید ناخالص داخلی است که در مقایسه با متوسط جهانی یعنی ۰.۱۷۶ به میزان ۴ برابر و در مقایسه با بهترین کشور دنیا از لحاظ شدت انرژی یعنی کشور ژاپن که دارای شدت انرژی ۰.۰۹ تن معادل نفت خام به هزار دلار تولید خالص داخلی است، ۷ برابر بیشتر است.
این آمار اگرچه به روز نیست و قطعاً در سالهای اخیر بالاتر نیز رفته، لزوم مدیریت و بهینهسازی مصرف انرژی با اولویت بخشهای پر مصرف را نشان میدهد. چرا با این وجود که شرکت به نام بهینهسازی مصرف سوخت حدود ۱۷ سال است در ایران دایر شده و کار میکند؛ هنوز برای شدت مصرف انرژی در ایران آمارهایی بالاتر از استاندارد جهانی عنوان میشود؟
درست است. من همیشه میگویم انرژی تمدن ساز بوده؛ حتی بین بشری که چوب مصرف میکند با بشری که زغال سنگ مصرف میکند، تفاوت است.
ما دومین کشور دارای منابع غنی نفت، اولین کشور دارای منابع غنی گاز دنیا و اولین کشور از بابت منابع هیدروکربنی هستیم. اما چرا وضعمان این است، حتی در تولید چرا این چنین عمل کردهایم؟ اینها و اینکه آینده چه میشود؟ سؤالاتی جدی هستند. انرژی امروزه یکی از مهمترین پارامترهای امنیت و اقتصاد و توسعه کشورهاست. ما چه برنامهای برای آینده و امنیت انرژی داریم؟ تحلیل من این است که غرب سرمایهگذاری بسیار بسیار هنگفتی روی بحث انرژیهای تجدیدپذیر میکند و شاید چالش اصلی نسلهای آینده ما این باشد که حق مصرف بیشتر از یک اندازه مشخص از انرژی فسیلی نداشته باشند تا آلودگی زیست محیطی ایجاد نکنند و از این طریق غربیها هم از وابستگی به منطقه خاورمیانه راحت میشوند. لذا ما نیز باید با این نگاه پیش برویم و برنامهریزی داشته باشیم. از همین الآن باید راهبرد داشته باشیم، در بحث انرژیهای تجدیدپذیرو در عین حال برای برداشت حداکثری حاملهای انرژی و صادرات آن سرمایهگذاری کنیم. آن هم وقتی که در کشور ما این میزان پتانسیل هست. برای مثال در ایران متوسط سالانه ۳۰۰ روز تابش آفتاب داریم.
اما برگردیم به سؤال شما. واقعاً چرا؟ به نظرم یکی از مباحث عمده ما بحثهای فرهنگی است. شخصی بتازگی برایم مثالی زد و میگفت «وقتی به آلمان و خانه یکی از دوستان رفته بودم خانم خانه کف به ظرفها میزد اما بدون اینکه آب مصرف کند با یک دستمال خشک میکرد و در جا ظرفی میگذاشت. یعنی فرهنگ سختکوشی و تلاش به جامانده از ویرانه جنگ جهانی دوم هنوز در آلمان هست و آلمانیها را سربلند و توسعه یافته کرده است. ولی ما چطور؟ آیا ما مردم آموزش ناپذیری بودهایم؟ به هیچ عنوان. این آموزش است که به فرهنگ جهت میدهد. ما در این زمینهها کم کار کردهایم. شاید یکی از دلایل عمدهاش این حجم عظیم منابع خدادادی است که به پشتوانهاش به خودمان این اجازه را دادیم هر طوری که دلمان میخواهد مصرف کنیم.
کسی به فکر کنترل مصرف نبوده است. این روزها مصرف بنزین را نگاه کنید که چه وضعیتی دارد. تولید کنونی بنزین یک اتفاق بزرگ در این دولت و شاهکار بود. ظرف چهار سال گذشته تولید به مرز ۹۵ تا ۱۰۰ میلیون لیتر رسید ولی مصرف باز هم دارد از تولید پیشی میگیرد. یعنی ما هرچقدر که تولید میکنیم، دود میکنیم. چند پالایشگاه بسازیم؟ تا چه وقت این کار عقلانی است؟ چرا ما نباید مصرف را کنترل کنیم؟ اینکه ما روزانه ۳۵ میلیون دلار فقط یارانه بنزین بدهیم چقدر عاقلانه است؟ فقط برای بنزین میشود تقریباً ۱۵ میلیارد دلار در سال. همین قدر هم برای گازوئیل داریم میپردازیم. مگر اعتبار و بودجه کشور چقدر کشش این کار را دارد؟ اصلاً مگر کشور صدقهای و یارانهای میتواند به توسعه برسد؟ شما کجای دنیا را سراغ دارید. ما بعد از چین با ۵/۱ میلیارد جمعیت که ۳۷ میلیارد دلار یارانه میدهد، با ۳۵ میلیارد دلار دومین کشور هستیم. تازه این آمارهای سال ۹۵-۹۴ است. اصلاً باورنکردنی است و این آمار و ارقام یک فاجعه است.
اما قرار بود طبق سند چشمانداز توسعه در پایان برنامه شدت انرژیمان نصف شود. زمان زیادی از دست رفته است. باید برای مهار شدت مصرف انرژی کشور چه کار کرد؟
بله. نگرانی شما بجاست. متأسفانه ما در دنیا تنها کشوری هستیم که شیب نمودار مصرف انرژیمان هنوز مثبت است. یعنی دیگر حتی عربستان هم این روند را متوقف و یک مقدار نزولی کرد ولی ما هنوز خیلی جدی سیر صعودیمان را حفظ کردهایم. بالاخره خودمان هم مقصریم. مثلاً قیمت بنزین همین بحثی که چالش این روزهاست، من در هر سخنرانی و در هر بحثی علی رغم اینکه دولت و مجلس تأکید دارند که قیمت بنزین را فعلاً افزایش ندهند، به این موضوع اعتراض کردهام. چون شما نمیتوانید که با این ابزار قیمتی که در دنیا یکی از مهمترین ابزارهاست، قهر باشید و آن را دست نخورده باقی بگذارید و با یک قیمت بسیار پائین بنزین را در اختیار مردم قراردهید؛ اما آنها مصرف کنند.
بعد جالبتر آن است که در کنار مرز بنزین ارزان را در اختیار مردم قرار میدهند که با ۴۰۰ متر فاصله ۱۰ تا ۱۵هزار تومان در هر لیتر اختلاف قیمت دارد. یعنی تشویق به قاچاق. اصلاً در مرزها باید خیلی مقید باشید که قاچاق بنزین نکنید. البته من اعتقاد دارم قاچاق سیستماتیک است تقریباً روزی ۲۰۰ میلیارد تومان قاچاق سوخت را افراد عادی نمیتوانند انجام دهند. اما چرا دارد این اتفاق میافتد؟ ما به عنوان دولت وظیفهمان نهادینه کردن قاچاق که نیست. ما باید راهکارهایی ارائه دهیم که خودبهخود زیربناها و ساختار را به گونهای بسازد که مردم به سمت قاچاق نروند. قطعاً ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز در سالهای گذشته کارهای خوبی کردهاند ولی اینها کفاف نکرده است. قیمت بنزین باید اصلاح شود. جالب است که ۵۰ درصد یارانه انرژی به سه دهک ثروتمند جامعه میرسد. یعنی نصف یارانه انرژی را ثروتمندان میبرند و بقیهاش به هفت دهک ضعیف جامعه میرسد. این عین بیعدالتی است. یعنی ما دست کردهایم در جیب فقرا و ثروتمندان را منتفع میکنیم. چرا اینها را اصلاح نمیکنیم؟
پیشنهادتان چیست؟
اولاً هر جراحیای خونریزی دارد؛ بلا استثناء و بدون شک. اگر که ما درست فکر کنیم. واقعاً اعتقاد دارم اگر اعتماد ملت به دولت باشد و با مردم صادقانه صحبت کنیم آنها متوجه خواهند شد که چه اتفاقی در کشور میافتد و حتماً به ما کمک خواهند کرد. ضمن اینکه چرا ما نیاییم یارانه دهکهای کم برخوردار جامعه را اصلاح کنیم؟ با این یارانهای که داریم میدهیم درواقع معادل پرداخت یارانهها داریم به سوخت فقط یارانه میدهیم. این را بیاییم به چهار دهک پائین جامعه بدهیم. اعتقاد دارم که یارانه بنزین باید به سرانه افراد داده شود. الآن کسی که ماشین ندارد سرانه بنزینش را ثروتمندان استفاده میکنند. بدون اینکه بتواند از آن بهرهمند شود. ما میتوانیم حساب و روند را اصلاح کنیم. از این طریق تبعات اجتماعیاش را اول کنترل کنیم بعد با مردم صحبت و قیمت بنزین را اصلاح کنیم. نباید با این موضوع انتخاباتی و جناحی برخورد کرد. به نظرم دولتی که حدود ۲۴ میلیون رأی دارد باید شجاعت این کارها را داشته باشد. شجاعت عمل جراحی بزرگ اقتصادی را باید داشته باشد.
وگرنه چه فایده اگر ما بخواهیم روزمره رفتار کنیم و هیچ اتفاقی نیفتد. کشور ما دیگر کشش اعتباری یارانههای سوخت را ندارد. لذا همه اینها دست به دست هم میدهد تا ماشینهای فرسوده کار کنند. ما تقریباً ۱۹ میلیون ماشین سبک داریم که ۹۰۰ تا یک میلیون آن فرسوده است. در خودروهای سنگین هم تقریباً ۳۰۰ هزار دستگاه فرسوده است. اینها اتفاقات خیلی بدی در صنعت حمل و نقل ماست. نیاز به یکسری اصلاحات عمیق زیرساختی دارند. اگر بیتفاوت باشیم، وضعیت همین است. بله، من میدانم که تبعات اجتماعی دارد ولی واقعاً اعتقاد دارم با اصلاح یارانهها، با احیای کارت سوختی که مبتنی بر یک فرآیند گزارشگیری دقیق باشد، در عین حال دقت بیشتر روی مرزها، جلوگیری از قاچاق و اصلاح قیمتی، در کنارش بحث فرهنگ سازی، اصلاح قوانین و کارهای دیگر میتوانیم از این بحران انشاءالله عبور کنیم.
فکر میکنید زیرساخت این تغییرات از جمله حمل و نقل عمومی وجود دارد؟
موضوع بنزین خیلی حساس است و نمیفهمم چرا همه استدلالها و منطقها روی بنزین مینشیند! در همین مسأله تخصیص ارز در همین یک سال گذشته چه اتفاقی افتاد؟ بعضاً رشد قیمتی واقعاً چقدر بود؟ چطور آنجا ما آنقدر حساسیت نشان نمیدهیم ولی وقتی به بنزین میرسیم با این پرسشها مواجه میشویم. من یک طور دیگر به سؤال شما جواب میدهم من میگویم اگر نکنیم باید چه کار کنیم؟ تا کی؟ اصلاً ما به آستانه ظرفیت رسیدهایم. حتماً باید یک کارهای مهمی انجام دهیم. حتماً باید جلوی قاچاق را بگیریم. حتماً باید قیمت بنزین را اصلاح کنیم. من نظر کارشناسی میدهم، اصلاً هم دوست ندارم محافظه کارانه با این موضوع برخورد کنم کما اینکه شاید در این شرایط بهترین کار این باشد که محافظه کارانه برخورد کنیم و بگوییم که ما اصلاً برنامهای نداریم، واقعاً اعتقاد ندارم که این به نفع کشور است. اعتقاد دارم باید بلند فریاد بزنم که این قیمت و این مصرف به هیچ عنوان نه در شأن این ملت است نه به نفع این کشور.
عطیه لباف
- 15
- 2