روزنامه آرمان ملی نوشت: مهر از راه میرسد و با خود علاوه بر بوی مخصوص ماه که در استرس تورم و گرانی و ناتوانی در خرید مایحتاج درس خواندن، غرق شده، اندوهی را برای برخی از دانشآموزانی به همراه میآورد که توانایی رفتن به مدرسه را ندارند؛ به هر علتی اعم از کار کردن و تامین مخارج خانواده، بی سرپرست بودن و حتی بیشناسنامه بودن و یا متاسفانه زندگی در مناطق محرومی که باید دروس دوران ابتدایی را زیر چادرهای نیم دار، در کپر، زیر سایه درخت و نهایتا زیر سقفهای تک کانکسهای اهدایی خیرین، خوانده و بعد برای مقاطع بالاتر اگر دختر باشند که به احتمال خیلی بالا باید قید رفتن به شهرها و روستاهای اطراف را زده و در خانه بمانند و اگر پسر باشند و تصمیم به ادامه تحصیل بگیرند با هزار دردسر خود را به مدرسههایشان برسانند و طاقت بیاورند تا به سن کنکور برسند.
اما سوای کودکان و نوجوانانی که در این کشور زندگی میکنند اما طعم دانشآموز بودن را نچشیدهاند، مشکل آنها که این طعم را چشیده و مشکل مدارسشان در چهار گوشه ایران خودنمایی میکند. از بلوچستان و هرمزگان و لرستان تا کهگیلویه و بویراحمد و همین تهران به عنوان پایتخت که حالا گفته شده به هزار و ۸۲۰ مدرسه ۱۵ کلاسه نیاز دارد؛ آماری که تازه مدیر کل سازمان توسعه، تجهیز و نوسازی مدارس استان تهران در نشست خبری پیرامون پروژه مهر بیان کرده است.
بحث دانشآموزان در مناطقی از استان محروم سیستان و بلوچستان جای خود دارد و این رسانه در مواردی نظیر نبود سرویس مدرسه برای پسران بلوچ و پیادهروی ساعتهای متمادی آنها به مشکلات آنها پرداخته؛ مشکلاتی که در مواردی آنها را سوار بر ماشینهای سوختبر میکند تا همه خطرها را برای رفتن به مدرسه به جان بخرند. اینجا به مساله مدرسه نرفتن دانشآموزان و ترک تحصیل آنها در یکی از استانهای ایران نگاهی میاندازیم؛ ترک تحصیل دانشآموزان به دلیل فقر مالی در کهگیلویه و بویراحمد و اعلام این آمار که ۳۷۰۰ دانشآموز توان خریدن کتاب درسی را ندارند.
اما مشکل دانشآموزان تنها به مدرسه داشتن و نداشتن و محرومیت از تحصیل منتهی نمیشود؛ آنها هم که بتوانند به مدرسه بروند، نباید انتظار داشته باشند که با کیفیت آموزشی مناسبی تعلیم ببینند؛ شیوه استخدام معلمان و افرادی که قرار است یکی از حساسترین مشاغل را داشته باشند، با اما و اگرهایی مواجه بوده؛ از طرفی کتابهای درسی و محتوای آنها و نیز سطح کیفی آنها هم همواره با ابهاماتی روبهرو بوده. ذکر نمونهای در این رابطه کفایت میکند و آن درس زبان انگلیسی است که دانشآموزان در چند سال آموزش میبینند اما در نهایت و زمان کسب دیپلم، چیزی از زبان انگلیسی نمیدانند و گاه، حتی یک جمله هم بلد نیستند به انگلیسی صحبت کنند. همین روز گذشته، نایبرئیس شورای شهر بندرعباس با بیان اینکه «سرنوشت صدها هزار دانشآموز هرمزگانی در گرو آمارهای غیر واقعی است»، از استاندار خواهش کرده، هرچه سریعتر فکری به حال کیفیت آموزش کنند.
۸۰ درصد مدارس غیردولتی مشکل سازهای دارند
تراکم دانشآموزی شهرستانهای استان تهران ۳۲.۶ است و هم اکنون ۲ هزار و ۶۰۰ مدرسه غیردولتی داریم که اگر کاملا فنی آنها را بررسی کنیم ۸۰ درصد این مدارس غیردولتی مشکل سازهای دارند؛ این جملهایست که مدیر کل سازمان توسعه، تجهیز و نوسازی مدارس استان تهران در نشست خبری پیرامون پروژه مهر بیان کرده و توضیح داده که به هزار و ۸۲۰ مدرسه ۱۵کلاسه نیاز داریم. عباس زارع مدعی شده که «ما دنبال صنعتیسازی در ساخت مدرسه هستیم» و ادامه داده: امسال اجرای سازه ۱۰ مدرسه در شهرستان بهارستان به روش لارژ پنل ساخته شده است. گفتنیست که استانهای البرز، سیستان و بلوچستان و استان تهران به ترتیب کمترین سرانه فضای آموزشی را در کشور دارند. سرانه فضای آموزشی در شهرستانهای استان تهران ۲.۸ مترمربع است و به هزار و ۸۲۰ مدرسه ۱۵ کلاسه در استان تهران نیاز داریم.
اما در کنار کمبودهای سرانه آموزشی بد نیست دوباره سری به خود مدارس موجود بیندازیم و ناایمن بودن آنها. حتما شما هم در ماههای اخیر، اخبار مربوط به فرونشست زمین در مناطقی از اصفهان و تهران در محل مدارس و تخلیه این مدارس را شنیدهاید. هرچند بحث فرونشست مشکلی جدی و قابل مداقه است و جای بحث و بررسی دارد و نکتهای که باید به آن توجه ویژه کرد، اما ناایمن بودن مدارس مثل خیلی اماکن دیگر نظیر بیمارستانها و غیره مشکلی ریشهدار است که بارها به آن پرداخته شده. سال گذشته رکنا در گزارشی به این موضوع اشاره کرده بود که حدودا ۱۲۰ هزار میلیارد تومان اعتبار لازم است تا بتوان ۱۹/۲ درصد مدارس ناایمن کشور را ایمن سازی کرد که این در مقابل رقم بودجه سازمان نوسازی مدارس کشور، بسیار بزرگ است.
درس خواندن به هر قیمتی
با همه اینها کودکان و نوجوانان دوست دارند به مدرسه بروند حتی اگر شده به قیمت کیلومترها راه رفتن و درس خواندن زیر سقفهای ناایمن. کارشناسان در بررسیهای خود میگویند که برابر بررسیهای موجود در زمینه بررسی علل ترک تحصیل دانشآموزان بازمانده از تحصیل، نتایج بیانگر این است که مسئله کودکان بازمانده از تحصیل از مسائل مهم محلات کم برخوردار است که این امر ناشی از وجود نابرابریها در سطح محلات از نظر برخورداری از زیرساختهای آموزشی، رفاهی و فرهنگی و همچنین وجود خُرده فرهنگهای محلی از قبیل بیتوجهی به آموزش بانوان، وجود مشکلات اقتصادی خانوادهها و بالا بودن هزینههای آموزش است.
- 14
- 5