روزنامه توسعه ایرانی نوشت: برخی نامش را «خودکشی فرهنگی» گذاردهاند و برخی «سلاخی نظام آموزشی». اما به هر نامی که بخوانید، آنچه این روزها بر سر نظام آموزشی کشور میآید، با سرعتی غریب، این مجموعه را به سمت فروپاشی هل میدهد.
۲۳ روز پس از بازگشایی مدارس؛ در حالی که بیش از ۲۰ هزار کلاس درس بدون معلم مانده، وزارت آموزش و پرورش هنوز در خم گزینش استخدامی معلمان به سر میبرد. در سوی دیگر ماجرا؛ قطار مدیریت در دانشگاهها، روی ریل اخراج اساتید، همچنان بدون ترمز در حرکت است و بیوقفه خبر قطع همکاری استادی شناختهشده شنیده میشود و از سوی دیگر افرادی با رزومههای عجیب جای آنها را میگیرند. همه اینها نه خبر از تحول به سمت بهبود، بلکه از اغتشاشی نگرانکننده در مدیریت آموزشی کشور خبر میدهد. اغتشاشی که دانشآموزان و والدینشان را نگرانتر و دانشجویان و خانوادهایشان را ناامیدتر از همیشه کرده است.
بسیاری بر این باورند که در شرایطی که مدرسه و دانشگاه باید درگیر آموزش و تولید علم در کشور باشد، چنان در چنبره سیاستزدگی گرفتار شده است که هر روز ناتوانتر از قبل میشود. در این میان نه مجلس قدمی برای کاهش آسیبهای روزافزون این مجموعهها برمیدارد و نه گوش شنوایی در مجموعه حاکمیتی، توصیه و هشدارهای صاحبنظران این حوزهها را میشنود.
کلاسهای بیمعلم همچنان مشکل اصلی آموزش و پرورش
هرچند که انتظار میرفت که ۴۵ سال پس از استقرار جمهوری اسلامی، مدارس وضعیت بهتری از جهت کیفیت آموزشی پیدا کنند، پراکندگی و تعداد مدارس بیشتر، کلاسهای درس خلوتتر، تعداد معلمان آموزش دیده بیشتر، امکانات رفاهی آموزشی بهتر، ساختمانها ایمنتر، محتوای کتب درسی غنیتر و ... شود، اما بر خلاف تصورات این روزها نظام آموزشی کشور چالشیهایی از جنس یک نظام آموزشی نوپا را تجربه میکند.
۲۳ هزار کلاس درس بدون معلم آماری است که به تازگی اعلام شد. آماری که در کنارش خبر از کمبود ۳۰۰ هزار معلم هم ضمیمه داشت. در حالی که حتی اواخر تابستان هم بسیاری چارهجویی برای حل این بحران را بسیار دیر توصیف میکردند در روزهای پایانی مهر هم هنوز مشکل به قوت خود باقی است. دیروز شیوا قاسمیپور، دبیر کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی گفت: «در مهرماه هستیم، اما هنوز در حال گزینش و مصاحبه برای استخدام معلم قرار داریم!».
عضو کمیسیون آموزش با بیان اینکه آموزش و پرورش کلیدیترین وزارتخانه است، افزود: «اگر مشکلات آموزش و پرورش رفع شود خیلی از مشکلات دیگر در کشور نیز رفع میشود؛ از جمله مشکلات اقتصادی، فرهنگی و.... . اما متأسفانه در دولتها آموزش و پرورش اولویت آخر هم نیست و تا زمانی که آموزش و پرورش به عنوان دغدغه و اولویت اول مسئولان رده بالای کشور نشود، مشکل این حوزه رفع نمیشود». به گفته او هرچند ۳۰ نفر درخواست استیضاح وزیر آموزش و پرورش را امضا کردهاند، اما این مشکل با این رویه و راهکار حل نمیشود.
وقتی درکی از عرصه فرهنگ نداریم
در حالی این نماینده مجلس معتقد است، دغدغه حاکمیت در کشور اساسا آموزش و پرورش نیست که نگاهی به بودجه تخصیص یافته به این نهاد آموزشی در طی سالهای گذشته هم موید این موضوع است. در این میان هر چه این مجموعه با حدود ۱۴ میلیون دانشآموز، با فقر اقتصادی روبرو بوده است و امکان توسعه فضای مدرسه، آموزش و رفع نیاز معلمانش را نداشته، برخی از نهادهای دیگر که اتفاقا عناوین فرهنگی را هم یدک میکشند، افزایش بودجه قابلتوجهی داشتهاند. نهادهایی که اساسا حوزه وظایف آنها روشن نیست و ارزیابی عملکرد و خروجی آنها هم هیچ متر و معیاری ندارد. از جمله این نهادها میتوان به شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاه کرد که اتفاقا اخیرا دبیر آن، در همین روزهایی که مدارس کشور با مشکل بیمعلمی دست و پنجه نرم میکند، با بیان سخنانی آه از نهاد بسیاری بلند کرد.
عبدالکریم حسینزاده، نماینده سابق مجلس در واکنش به اظهارات اخیر عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی که از ورود این مجموعه برای تغییر اسامی برخی سیگارها خبر داده بود، در حساب ایکسش نوشت: «یکی از مهمترین معضلات عرصه فرهنگ کشور این است که مقامی در حد دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی فکر میکند اسامی سیگارهای ایرانی اولویت معضلات فرهنگی هستند، آن هم در حالیکه در سومین هفته مهرماه همچنان ۲۳هزار کلاس درس، معلم ندارند».
محسن برهانی، حقوقدان و استاد اخراجی دانشگاه تهران نیز در واکنش به این اظهارات با اشاره به وضعیت اخراج اساتید دانشگاهها نوشت: «این شخص دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی است؛ بهجای آنکه دغدغه امنیت شغلی اساتید کشور و قطع ارتباطهای بیضابطه و تعلیقهای غیرقانونی را داشته باشد، نگران اسم سیگار است!».
ترک تحصیل پسران رکورد زد!
مرکز آمار ایران اخیرا گزارش وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران را منتشر کرده است که حاوی آخرین اطلاعات فصلی و سالانه شاخصهای جمعیت، آموزش، سلامت و ... از سال ۱۳۹۵ تا فصل بهار ۱۴۰۲ است. در بخشی از این گزارش آمده است که طبق بررسیها به طور کلی در میان سه دوره تحصیلی، در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ بیشترین نرخ ترک تحصیل مجموعا در دوره متوسطه اول رخ داده است. در این میان همچنین بیشترین رقم ثبت شده متعلق به نرخ ترک تحصیل پسران در دوره متوسط ه اول به میزان ۶.۵۴ درصد است.
در حالی که برخی از کارشناسان مشکلات اقتصادی روزافزون کشور را در افزایش این آمار دخیل میدانند که برخی از کارشناسان آموزشی، ناکارآمدی روز افزون نظام آموزشی را هم در این مهم بیاثر نمیدانند.
به اعتقاد کارشناسان آموزشی با افزایش ناکارآمدی یک نظام آموزشی در ابتدا شاهد افت تحصیلی و سپس ترک تحصیل دانش آموزان هستیم. به طوری که وقتی خانوادهها شاهد عدم توفیق فرزندانشان در نظام آموزشی باشند در صورت درگیری با مشکلات اقتصادی آنها را از این سیستم خارج و روانه بازار کار میکنند. اغلب این نوجوانان هم خود مقاومتی در برابر این موضوع نشان نمیدهند، چرا که به نظام آموزشی ناکارآمدی که از نظر محتوایی و فرهنگی و ورزشی و تربیتی آنها را راضی نمیکند، دلبستگی ندارند. در نتیجه آمادهاند که هر چه سریعتر این محیط کسالتبار را رها کنند.
قدم بعدی فرریختن آموزش عالی
اما در پله بعدی نظام آموزشی کشور، آموزش عالی قرار گرفته است که این روزها با بحرانی جدی روبروست. هرچند حذف برخی اساتید رویه جدیدی در دانشگاهها نیست، اما در ماههای اخیر و در پی حمایت برخی اساتید از اعتراضات و دانشجویان معترض، این رویه با شدتی بیش از گذشته تکرار میشود.
دیروز در حالی خبر اخراج آرمان ذاکری، استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس منتشر شد که این روزها اسامی اساتید دیگری هم از دانشگاههای معتبر رسانهای شده بود. حتی خبر تصفیه ۳۲ هزار استاد از دانشگاه آزاد اسلامی هم شوک خبری هفته پیش بود.
باز شدن درهای خروجی و بیرون راندن نیروهای دانشگاهی غیر خودی، در آن سوی ماجرا سبب شده تا درهای ورودی دانشگاه هم گشادتر از همیشه شود و با افزایش ظرفیتها، عرصه برای ورود برخی باز شود؛ البته نه با تکیه بر توان علمی، بلکه با تکیه بر همان شعار همیشگی این روزها؛ «حمایت و پشتیبانی از جریانهای اصیل و معتقد انقلابی».
هرچند حامیان این سیاست، اجرای چنین رویهای را به سود دانشگاه دانسته و به زعم خود از اعترضات آینده پیشگیری میکنند، اما این نکته مهم را از یاد میبرند، که دود افول و نابودی دانشگاه به چشم حاکمیتی خواهد رفت که روز به روز نیروی انسانی ضعیفتر و غیرمتخصصتری را تربیت میکند. اتفاقی که این روزها کارشناسان امر به وضوح آن را هشدار میدهند.
پدرام سلطانی، نایب رئیس سابق اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران دیروز در حساب کاربری ایکس به همین موضوع اشاره کرد و هشدار داد: «اساتید باسواد را حذف کردهاند و مشتی بیمایه جایشان نشاندهاند. با سهمیههای جورواجور حامیان بیهنرشان را جای دانشآموزان درسخوان وارد دانشگاه کردهاند. ترکیب استاد بیمایه و دانشجوی بیاستعداد چه طوفان سفاهتی راه بیندازد!».
سعیده علیپور
- 17
- 1
کاربر مهمان
۱۴۰۲/۷/۲۳ - ۱۶:۰۸
Permalink