روزگذشته بنابر تهديدات و خشونت طلبي مقامات آمريكايي قصد داشتيم، پيرامون مسئله ايجاد دوقطبي سياسي درآمريكا مطلبي را آماده كنيم، اما در سير اخبار به خبر تنبيه (شكنجه به معناي واقعي) يك دانشآموز كرماني برخورديم و تمام آنچه به عنوان تحليل درامور بين الملل و سياست خارجي تلقي ميشد در بهت و حيرت از ديدن فرو رفتن مداد در سر اين دانشآموز، ناپديد شد و حرفي براي گفتن باقي نماند.
هرآنچه نسبت به خشونت ورفتارهاي ضد حقوق بشري در ذهن مرور ميشود، باديدن چنين اقدامي كنار رفت و تعبيري براي اين اقدام پيدا نميكنيم. متعجب از اين هستيم كه آيا اين اقدام واقعا از سوي يك معلم صورت گرفته ؟!
آنچه اتفاق افتاده نشان از برخي واقعيتهاي تلخ درجامعه ما و نظام آموزشي كشور دارد. بررسي و تحليل ريشههاي خشونت درجامعه بسيار گسترده است و زيرشاخههاي فراواني دارد كه پرداختن به همه آنها ميسر نيست.
برخي تحليل گران بروز خشونت درمدارس را برپايه فشارهاي اقتصادي ميدانند و عدم امنيت مالي را از جمله دلايل استفاده از ابزار خشونت از سوي معلمان تلقي ميكنند.اگرچه تاكنون درمورد مشكلات معيشتي و نابرابري سطح دستمزدها بين معلمان و ديگر اقشارحقوق بگير، مطالب بسياري ارائه شده و اين بي عدالتي اقتصادي را به دولت و ديگرمسئولان هشدار دادهايم، اما بروز چنين خشونتهاي غليظي در مدرسه را نميتوان صرفاً برپايه دلايل و فشارهاي مالي تلقي كرد.
معلمي شغلي است كه انتخاب كنندگان آن از روحيه ايثار، صبر، محبت و عطوفت، و در يك كلام انسانيت بالايي برخوردارند. چراكه بسيارند معلمان زحمتكش و ازخودگذشتهاي كه با پاي پياده در برف و سرما در مناطق كوهستاني براي آموزش دو يا سه دانش آموز، اقدام ميكنند و هيچ كس از مسئولان و رسانههاي مختلف از عملكرد آنها خبردار نيستند.
بايد براين امر صحه گذاشت كه خشونت درلايه هاي اجتماعي ما رسوخ كرده و آستانه تحمل وصبر افراد را كاهش داده است. زماني خشونت رفتاري، خود را در برخوردهاي نزاع آميز در جامعه نشان ميداد و مشاهده ميكرديم كه مردم در برخوردهاي كوچك به وجود آمده قادر به كنترل خشم خود نيستند و هنگام تضاد ميان خواستههاشان نوعي تعارض شديد شكل ميگيرد.
اما امروز آن خشونت گستردهتر و غليظ تر شده است. امروز بسياري از رفتارهاي ما با چاشني خشونت همراه شده و براي هرگونه اعمال نظر، رفتارآميانه، بيان خواستهها و... از آن استفاده ميكنيم. درمسئله اخير تنبيه شديد دانشآموز كرماني، بايد پذيرفت كه بالارفتن ميزان خشونت و پايين آمدن آستانه صبر معلم ميتواند به عنوان مولفههاي اصلي بروز چنين اتفاقي مورد بررسي قرار گيرد.بار ديگر بايد وزارت آموزش و پرورش را به پاسخگويي طلبيد و خواستار ارائه برنامهها و تدابير آموزشي براي آماده سازي معلمان در برخورد با سختيهاي آموزشي و مديريت كلاس نمود.
تاكنون بسياري از مشكلات به وجودآمده درامر آموزش به سبب كمبود بودجه تلقي شده، اما مسئولان نظام آموزشي كشور بايد پاسخگو باشند كه اين كمبودهاي رفتاري و بروز خشونتهاي غليظ در مدارس به سبب چه عواملي است.
مردم فرزندانشان را براي كسب علم و شعور به مدرسه ميفرستند تا شخصيت آنها براساس اخلاق و منش انساني شكل بگيرد.
كلاسي كه با رفتارهاي اين چنين خشني مديريت شود، و دانشآموزانش به طور زنده شاهد شكنجه همكلاسي خود باشند، فردا چه از آب درخواهند آمد؟! اگر اين دانشآموز در پي اين اقدام وحشتناك جان خود را از دست ميداد و يا دچار ضايعهاي در سلامت خود ميشد، چه كسي پاسخگوي آينده وي و داغ دل خانوادهاش ميشد؟ جاي ترس و دلهره دارد كه آينده اين بچهها چه خواهد شد.
يكي از اصلي ترين موانع توسعه خشونت دركشورمان نهاد آموزش و پرورش ميباشد كه بسياري از جامعه شناسان دل به اقدامات آموزشي آنها در ترويج سبك زندگي سالم بستهاند تا از طريق آموزش رفتاري بتوان جلوي تكثير خشونت را گرفت و جامعه را در مقابل آن واكسينه كرد. گويا حقيقت در روال آموزشي فرزندان و نسل آينده كشور چيز ديگري است. اما توجه داشته باشيم اگر امروز به سبب عدم مديريت و نظارت رفتاري در عملكرد معلمان، در افكار دانش آموزان بذر خشونت كاشته شود، قطعاً درآيندهاي نه چندان دور بايد طوفاني از رفتارها و اقدامات خشن را درجامعه شاهد باشيم.
- 9
- 6