بحث کاهش حجم کتابهای درسی و هدفمند کردن آنها مدتی است که در دستور کار مسئولان نظام آموزشی قرار گرفته، طرحی که بسیاری معتقدند هر چه سریعتر باید اجرایی شود و آموزش مهارتهای زندگی جایگزین کتابهای درسی قطوری شود که هیچگونه کاربردی در زندگی کودکان و دانشآموزان ندارد.
تکلیف مدرسه و مشق شب، دغدغه میلیونها دانشآموزی است که وارد مدرسه میشوند و از همان هفتههای اول درخواستهای معلم برای نوشتن تکالیف شروع میشود. نوشتن چندباره از روی الگوهای نوشتاری کلاس اولیها که تا ۱۲ سال بعد فکر اینکه چه پاسخی برای انجام ندادن تکلیف به معلمشان بدهند، رهایشان نمیکند. تکلیف مدارس اگر چه با خطهای عمودی و افقی و مورب آغاز میشود؛ اما هر سال سخت تر و سنگین تر میشود و در نهایت اگر دانشآموزی تا مقطع دیپلم هم ادامه تحصیل دهد این تکالیف با جذر و انتگرال و فلسفه و منطق و ... تمام میشود.
مادر یکی از دانشآموزان که از حجم زیاد کتابهای درسی گلایه میکند، میگوید:«زمان ما اوضاع اصلا خوب نبود؛ مجبور بودیم چندین بار از روی متن درسها بنویسیم و از شدت استرس تنبیه و جریمه معلم راحت نمیخوابیدیم و تا صبح کابوس میدیدیم. الان وضعیت بهتر شده ولی انقدر حجم کتابهای درسی زیاده که معلمها مجبورن زیاد تکلیف بدن تا بچهها یاد بگیرن و یادشون نره. بارها پیش اومده دخترم به خاطر حجم زیاد تکالیف، موقع نوشتن خوابش برده؛ اما مشکل فراتر از مشقهای شبه.»
بیشترین فراوانی آمار سرانه مطالعه بین ۱۰ تا ۱۵ دقیقه است؛ یعنی به طور میانگین هر ایرانی روزانه کمتر از ۱۵ دقیقه مطالعه میکند. باورپذیری این رقم با توجه به وضعیت فرهنگی جامعه شاید چندان سخت نباشد. کارشناسان فرهنگی معتقدند، اثر کتابخوانی دست کم باید در حوزه رعایت حقوق شهروندی، قانونگرایی، فرهنگ رانندگی و آپارتمان نشینی و ... ملموس باشد و منجر به رشد اجتماعی و ارتقای فرهنگی شود؛ اتفاق خوبی که البته نشانههای آن در جامعه چندان مشهود نیست. اما گیر کار کجاست و کدام عامل، باعث دوری از کتاب و مطالعه شده است؟
بحث کاهش حجم کتابهای درسی و هدفمند کردن آنها چند وقتی است که در دستور کار کارشناسان و مسئولان نظام آموزشی قرار گرفته، طرحی که بسیاری معتقدند هر چه سریعتر باید اجرایی شود و آموزش مهارتهای زندگی جایگزین کتابهای درسی قطوری شود که هیچگونه کاربردی در زندگی کودکان و دانشآموزان ندارد.
کمر خم دانشآموزان با حجم زیاد کتابهای درسی
درباره چرایی پایین بودن سرانه مطالعه دلایل متعددی بیان شده که «حجم بالای کتابهای درسی» یکی از مهمترین آنهاست. هر پایه تحصیلی به طور میانگین ۹ کتاب دارد که حدود ۵۴ عنوان کتاب مربوط به مقطع ابتدایی و ۳۰ عنوان متوسطه اول و اغلب پرحجم هستند.
در نظام جدید متوسطه دوم نیز، تنها در شاخه فنی و حرفهای ۴۱ رشته وجود دارد که هر رشته هفت هشت درس دارد؛ ۱۵۱ رشته مهارتی شاخه کار و دانش هم هر کدام پنج تا ۶ کتاب دارند. در واقع حجم کتابهای درسی به ویژه در مقطع متوسطه بالاست و همین واقعیت باعث زدگی دانش آموزان از مطالعه به ویژه در دوران پس از تحصیل میشود. در دوران تحصیل حجم زیادی از اطلاعات به دانشآموزان ارایه میشود که آنان را خسته میکند؛ در حالی که در بسیاری از کشورها حجم کتابهای تحصیلی کم است.
اگر تحقیقی در باره علت فرار از مطالعه در دوران پس از تحصیل انجام شود، مشخص میشود که دلیل این موضوع حجم بالای اطلاعاتی است که در دوران تحصیل به دانشآموزان تحمیل میشود. نامتناسب بودن حجم و محتوای کتاب های درسی با میزان توانمندی دانش آموزان از موضوعات بحث برانگیز در سال های اخیر بوده و مسئولان ارشد آموزش را هم به واکنش واداشته است.
محمود امانی، مدیرکل دفتر تألیف کتابهای درسی البته معتقد است که اکنون حجم کتابها کم شده و ریشه مشکل در این است که مدرسه زمان آموزشی لازم را برای دانش آموزان نمیگذارد. او یک بسته اطلاعاتی جدید را هم در کنار کتابهای فعلی تجویز کرده و گفته: «در کشور ما چندین دهه است که فقط در مدارس کتاب درسی تدریس میشود در حالی که اگر بخواهیم به لحاظ آموزشی به استانداردهای دنیا برسیم باید بستههای کمک آموزشی را هم به آن اضافه کنیم.»
حجم زیاد اطلاعات زائد بدون یادگیری
حجم کتابها، مطالب، دانش و اطلاعاتی که در مدارس به کودکان آموزش داده میشود، بسیار بالاست؛ پژوهشی که چند سال پیش روی کتابهای درسی انجام شده، نشان میدهد که حجم مطالب کتابهای درس علوم مدارس ما از حجم مطالب درس علوم یکی از ایالات متحده امریکا بیشتر است. موارد بسیار زیادی اطلاعات زائد به دانشآموزان میدهیم که به هیچ عنوان برای آنها کارایی ندارد. بنابراین اینکه حجم کتابهای درسی را کاهش دهیم بسیار ضروری است، البته پیش از آن باید نظام کاملاً متمرکزی که در مباحث درسی به خصوص در دورههای ابتدایی وجود دارد، تغییر کند.
چندی پیش نیز فخرالدین احمدی دانشآشتیانی، وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه یکی از برنامههای آموزش و پرورش کاهش حجم کتابهای درسی است، گفته بود به دنبال این هستیم تا در کنار مهارت آموزی میان دانشآموزان، این موضوع نیز اجرا شود و به عنوان یک برنامه ملی به آن بنگریم. این مسأله حتی در برنامههای تقدیمی وزیر آموزش و پرورش به مجلس نیز نمود داشته و به نظر میرسد عزم او برای اجرای این سیاست جدی است.
«بابا آب داد» وحی منزل یادگیری برای همه
در همین میان مجید علی عسکری عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی که دارای دکترای تخصصی در مطالعات برنامهریزی درسی است، با اشاره به اینکه بیشتر دانشآموزان کشور زمانی که در مدرسه حضور پیدا میکنند دو زبانه هستند و پیش از زبان رسمی، زبان مادری خود را دارند، میگوید: «کشور ما اقوام، ملیتها، زبانها و فرهنگهای متفاوتی دارد. بنابراین نمیتوان با یک کتاب درسی به تمام دانشآموزانی که در بسترهای متفاوتی رشد کردهاند آموزش دهیم، برای نمونه در آموزش زبان فارسی به عنوان زبان ملی در سراسر ایران با یک کتاب درسی آموزش داده میشود و تفاوتی در اینکه دانشآموز آذری زبان یا بلوچ است قائل نیستند و تمامی کودکان باید بابا آب داد را یاد بگیرند. در سیستمهای آموزشی مبحثی بهعنوان برنامهریزی قومیت وجود دارد.
باید طبق اصول برنامه قومیت و جنسیت مدل آموزشی را تعریف کنیم؛در آموزش زبان دوم نیز مشکلات بسیاری داریم. کودکی که ۷ سال به زبان مادری صحبت کرده است مسلماً نباید به همان شیوهای که یک کودک در استان فارس زبان زندگی کرده آموزش ببیند. این مسائلی است که مطمئناً باید در کتابهای درسی لحاظ شود، البته برخی به این نقد وارد میکنند و از لحاظ آموزش ملی به آن ایراد میگیرند. این نقد وارد است اما میتوان برای رفع آن برنامهریزی داشت. با تحقیق و مطالعات داخلی مربوط به ایران میتوان به نتایج مطلوب رسید. برخی مسائل در سطح بینالمللی بیان میشود و باید آنها را برای جامعه ایران بومی کرد. اگر قرار است تغییری در نظام آموزشی اعمال کنیم باید براساس تحقیقهای علمی باشد.»
انتقاد به سیستم سوپرمتمرکز
برخی در مورد این مسأله صحبت میکنند که با کاهش حجم کتابهای درسی ساعات خالی برای دانشآموزان میماند و به مشکلات دیگری از این دست اشاره میکنند. در این میان حجت الاسلام و المسلمین محیالدین بهرام محمدیان، رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی معتقد است که حجم کتب درسی باید متناسب سازی شود اما اظهار نظر در مورد زیاد یا کم بودن حجم کتب درسی اظهار نظر غیرواقعی است.
دانش آموز باید ۳۵ ساعت درس بخواند و بعد از این ساعت نباید مشغول کتابهایی مانند مبتکران، منشور دانش و کلاس تقویتی شود. مدارس نیازمند مشاور، مربی تربیتی، کتابخانه، وسایل ورزشی و ایستگاه هایی است که دانش آموزان در آنها تخلیه روانی شوند.
در این زمینه علی عسکری میگوید: «انتقاد من به نظام آموزشی کشور به دلیل سیستم سوپر متمرکز آن است. اکنون این گونه است که تمامی مدارس در سراسر کشور کتاب و ساعات مشخص دارند و روز اول مهرماه هر سال با زنگ آغاز سال تحصیلی کلاسهای درس در مناطق گرمسیر و سردسیر همزمان برگزار میشود. یک کتاب درسی برای تمامی دانشآموزان تعریف شده است و باید منتظر ماند که کتاب درسی توزیع شود. این موارد باعث به وجود آمدن یک سیستم سوپر متمرکز میشود. طبیعتاً کار کردن در این سیستم سوپر متمرکز بسیار سخت است. از سویی دیگر اگر بخواهیم سیستم آموزش و پرورش را به صورت غیرمتمرکز کنترل کنیم با مشکلات متعددی روبه رو خواهیم شد. به همین دلیل باید با حرکت تدریجی از سیستم سوپر متمرکز به سمت سیستمی نیمه متمرکز حرکت کنیم، اما کلید اصلی این تغییر رویه، تحقیق است. متأسفانه آموزش و پرورش کشور ما به تحقیقات بهای چندانی نمیدهد. برای انجام تحقیقات، پژوهشگران و کارشناسان باید هزینههای بسیاری را متحمل شوند.»
- 10
- 4