به رغم فعالیت هنرستانهای متعدد و مهارتآموزی در رشتههای تحصیلی متعدد کشاورزی و صنعتی در این هنرستانها هنوز در کشور شاهد پرورش فارغالتحصیلانی هستیم که مهارت کافی را برای حضور در بازار کار ندارند.
رسانههای جمعی مدام مدارس نیمهدولتی و تیزهوشان را تبلیغ و خانوادهها و دانشآموزان را به ورود به آنها ترغیب میکنند. کنکور نیز به عنوان سدی محکم میان فارغالتحصیلان مدارس و دانشگاه قرار گرفته است. اکثر خانوادهها به دلیل آماده کردن بیشتر فرزندانشان برای کنکور علاقه مند به حضور آنها در مدارس تیرهوشان و نمونه دولتی هستند.
ارزش و اهمیت مدارس فنی و حرفهای در نزد خانوادههای ایرانی به اندازه مدارس نظری نیست و خانوادهها علاقه چندانی به ورود فرزندان خود به این مدارس ندارند. دانشگاهها به دلیل بالا بودن هزینه تدریس رشتههای فنی تمایل چندانی به ارائه رشتههای مهارتی و عملی در محیطهای آموزشی خود ندارند. مجموعه این عوامل سبب کماهمیتی و بیارزشی رشتههای فنی در جامعه شده است. کنکور و سازمان سنجش کشور مسئول وضع موجودند.
آنها با چند سوال تستی سرنوشت یک دانشآموز و در اندازه بزرگتر آینده یک کشور را تعیین میکنند. وزارت آموزش و پرورش با برگزاری کلاسهای کنکور و آزمونهای مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی مانند کنکور مهارت افراد را در هنگام گزینش به اندازه کافی لحاظ نکرده و در استخدام بهجای اهمیت دادن به مهارت افراد، آنها با مدرک ارزیابی میشوند. در برنامه ششم به دانشگاههای فنی و حرفهای و هنرستانها توجه ویژه شده و بودجهای برای افزایش تعداد هنرستانها در نظر گرفته شده است. توجه به مسائلفرهنگی جامعه برای تغییر دیدگاه به این مدارس در اولویت است.
ترجیح خانوادهها برای تحصیل فرزندان، ورود آنها به رشتههای نظری است که به دلیل کم توجهی رسانههای گروهی ایجاد تغییر در تفکر خانواده بسیار کند پیش میرود. والدین میگویند فرزندمان نباید در هنرستان درس بخواند؛ او باید دکتر یا مهندس شود. در واقع آنها باور ندارند که میتوان در این رشتهها درس خواند و موفق بود. راه آن است که دانشآموزان بر اساس سوابق آموزشیشان استعدادسنجی شوند و برنامههای توسعه ششم را نیز با جدیت اجرا کنیم.
در حال حاضر امتحانات نهایی دانشآموزان نظری را بسیار جدی میگیرند، اما نمرات دروس عملی و کارگاههای آموزشی دانشآموزان فنی و حرفهای دغدغه مسئولان آموزشی نیست. اجرا، بررسی و ورود تولیدات دانشآموزان فنی و حرفهای به بازار کاری زمانبر است و عجله برای برگزاری امتحانات و اعلام نتایج آنها کار درستی نیست. کارگاههای صنعتی، بازار کار و دانشگاهها عوامل ایجادکننده مشکلات برای فارغالتحصیلان هستند.
در محیط کار باید به آنها به نسبت شاغلان عادی فرصت بیشتری داد. این فارغالتحصیلان باید خروجی مطلوب و مفید در محیط کار داشته باشند، بنابراین باید به آنها برای پیاده سازی طرحها و ایدههایشان زمان بیشتری داد. به دلیل ضعفهایی که وجود دارد بسیاری از فارغ التحصیلان به محض ورود به بازار کار نمیتوانند توانایی خود را نشان دهند، آنها باید حداقل بعد از شش ماه کار آزمایشی مورد قضاوت قرار گیرند و کارفرمایان بعد از این فرصت به اخراج یا استخدام آنها فکر کنند.
- 17
- 4