سالیان درازی است که آسیبهای اجتماعی، از سوی کارشناسان به مسئولان آموزشوپرورش گوشزد میشود؛ اما از آنجا که نظام آموزشی ایران از هرگونه قصور و نقصانی مبراست و تمام خللها برای کشورهای دیگر تعریف میشود، نظر تمام کارشناسان در هالهای از ابهام محو شد و امروز مسئولان مجدد نوک پیکان مقاصد خود را به سمت آموزشوپرورش گرفتهاند و بحث همیشگی و بیتأثیر فرهنگسازی و شناخت عوامل آسیبزا در بین دانشآموزان را ذکر کردهاند؛ چرا بیتأثیر؟ به این خاطر که هرکجا سخن از کوتاهی والدین در تربیت فرزندان باشد، هرکجا که وجود دوستان ناباب مطرح شود، پذیرفته میشود؛ اما وقتی یکی از علل گرایش نوجوانان دانشآموز به مواد مخدر، سهلانگاری آموزشی و پرورشی در مدارس مطرح میشود، همه حواسشان را به صورت کاملا آگاهانه پرت میکنند؛ گویا فراموش کردهاند نقش برنامه درسی پنهان را... آیا زمان آن نرسیده است که پس از چندصد سال که از عمر نظام آموزشی ایران میگذرد، به خود بیاییم و بدون کتمانکردن وجود دانشآموزان معتاد، بدون شعاردادن و خود را مبرادانستن، جلوی هرگونه آسیب اجتماعی ازجمله اعتیاد را بگیریم؟
برخی گمانهزنیها موجب میشود سیگار و قلیان اعتیاد به شمار نیاید و شخص معتاد را فردی میدانند که حشیش، شیشه، بیتی و NPS و چه و چه مصرف میکند. آیا در سند تحول بنیادین نظام آموزشوپرورش ذکر نشده است که دانشآموزان ایرانی بههوش باشید و اصالتتان را حفظ کنید و بهجای استفاده از تنباکوی یکسیب و دوسیب، از تنباکوی اصفهان استفاده کنید؟ حداقل ارائه یک جمله کاربردی، بهتر از بیان هزاران جمله غیرکاربردی است. یک بار تنباکو از کیف و دست دانشآموزان گرفته شد و تهدید از طرف مسئولان مدرسه صورت گرفت که به والدینت اطلاع خواهیم داد، یک بار زنگ ورزش در حین استعمال حشیش دیده شدند و بازهم تهدید.
بت بدون نقص فرزندان در نظر والدینشان را بشکنیم
بزرگان نظام آموزشی، «اسکینر» با آن همه عظمت متوجه نقصان نظریه رفتارگرایی خود شد. زمانی که دانشآموز مادام با تقویتکننده (جایزه) در آموزش برنامهای، تقویت شود، اشباع میشود و دیگر جایزه تأثیر ندارد. شما نیز بدانید تهدید به تنهایی فاقد اثر است. آیا نگران بدنامشدن مدرسهتان هستید یا نگران ریختهشدن آبروی خود در برابر نظامهای آموزشی دیگر؟ مصرف بیپروای قلیان از سوی دانشآموزان بهویژه در دوران متوسطه اول، دلایل بسیاری دارد. نقش والدین را در هیچ کجا نمیتوان نادیده گرفت.
لاابالیگری و ولنگاری در خانوادهها، نبود مراقبت عاطفی، شیوه تربیت اقتدارگرایانه (افراط)، شیوه تربیت آسانگیرانه (تفریط) و... سبب میشود نوجوانی که برهه بحران هویت را سپری میکند، به مواد اعتیادآوری روی آورد که استعمال آنها راحت است و بهآسانی میتوانند آثار فیزیکی آن را محو کنند. نظام آموزشی نیز موظف است سردرگمی شناختی و توازننداشتن دانشآموزان در این برهه را به موازنه برساند؛ نه با نادیدهگرفتن و دلایل در ظاهر منطقی که حال بابت کشف یک تنباکو و سرقلیان و شیلنگ قلیان از داخل کیف دانشآموز، آبرویش را ببریم؟ و غافل از آنند که اگر اطلاعرسانی و آگاهکردن والدین از عملکرد فرزندشان، ریختن آبرو معنا میدهد، خوب است بت زیبای بدون نقص فرزندان را در نظر والدینشان بشکنیم و بدانند تا زمانی که خودشان باور دارند انسان جایزالخطاست، فرزندشان قربانی این اعتماد بیچونوچرای آنها و اولیای مدرسه میشود. امروز استعمال قلیان در دانشآموزان اوج گرفته و ترویج این کار در چایخانههای سنتی و قهوهخانهها، قبح آن را ریخته است و دورهمیهای همسالان به بهانه مرور درسها، موجب مرور خاطرات استفاده از تنباکوهای متعددشان در قهوهخانهها شده است و زنگ تفریح آنها، تمسخر آقای مدیر و خانم مدیر است که به قول خودشان خوب آنها را پیچاندهاند.
معلمانی که بوی سیگار میدهند!
درباره نظام آموزشی، اشکال اساسی را به تنهایی در دوران متوسطه اول جستوجو نکنیم و بدانیم قشر زیرساختی و بنمایه اصلی، تمام مقاطع آموزشی دوران پیشدبستان و دبستان است. جهتدهی و پرورش دقیق و عمیق فکری کودکان در این دوره موجب میشود بحران هویت را آگاهانه سپری کنند و به خودپرورشی برسند تا کمبود پرروش مدرسه آسیب چندانی به آنان وارد نیاورد. سختگیری اعتقادی برخی مدارس، سهلگیری برخی مدارس دیگر و تعهدنداشتن برخی مسئولان، خط بطلان بر بعد پرورشی نظام آموزشوپرورش میکشد و شاید روزی برسد که برنامه درسی رسمی ما همچنان با رنگ و لعاب ویژه ولی با تأثیر اندک و تنها حفظ طوطیوار پیام اخلاقی که «مصرف قلیان مقدمه اعتیاد است»، باقی بماند و برنامه درسی پنهان به کلی فراموش شود. آنجا که بوی سیگار را از دهان و پیراهن معلم میتوان استنشاق کرد و سر فندک آقای معلم را میتوان از لبه جیبش دید و با خود گفت سیگار اگر بد است پس چرا؟ آن زمان است که از برنامه درسی پوچ سرشار میشویم... .
مبینا غربا. مدرس دانشگاه علوم تربیتی
- 15
- 1