سیناپرس ،شاید در جهان امروز ضرورت تولید یک فکر نو بیشتر از گذشته احساس شود، چراکه در عصر ارتباطات، مطالب علمی بهسرعت منتشر میشوند و ظرف مدت کوتاهی تازگی و اهمیت اولیه خود را از دست میدهند، اما ایدههای جدید و خلاق هنوز میتوانند تا مدتها حرفی برای گفتن داشته باشند.
همین مسأله ضرورت توجه به خلاقيت و پرورش آن درکودکان را دوچندان میکند. تعریف مشهوری از خلاقیت وجود دارد که آن را کنجکاوی، اشتياق به کشف و آزمايش، توليد پاسخهای جديد برای مساله، حساسيت به مساله و توجه به رفتار خلاق خود تعريف میکند. خلاق بودن به معنی متفاوت دیدن پديدههای عالم در مقایسه با دیگران است. اما نکته مهم اینجاست که برخلاف نظر گذشتگان که خلاقیت را امری موروثی و ذاتی تلقی میکردند، باید دانست که میتوان آن را از طریق آموزش صحیح به دست آورد. این فکر باطل را که تنها بعضی از افراد، خلاق به دنیا میآیند را باید فراموش کنیم و بدانیم که خلاقیت استعدادی نهفته در وجود خمگان است و تنها با آموزش و تجربه شکوفا میشود و به بار مینشیند. به همین دلیل است که در کشورهای پیشرفتهای که از نظام آموزشی پویا بهره میبرند، توجه به ضرورت پرورش خلاقیت از دوران کودکی در اولویت اهداف آموزشی است.
خلاقیتکشی قبل از ورود به مدرسه آغاز میشود
شاید بتوان گفت در یک نظام آموزشی درست، مهمترین مسأله در بارور کردن روحیه خلاق کودک این است که از ارائه جواب سؤالها به او پرهیز شود. وقتی که پاسخ یک سؤال بهراحتی در اختیار کودک قرار میگیرد، او آن پاسخ را حاضر و آماده تحویل میگیرد و درواقع معلم با این کار خود، مغز کودک را از هر نوع درگیری ذهنی برای یافتن یک پاسخ و راهحل جدید خلاص میکند. با این کار بار مسئولیت جستجو کردن و یافتن راهحل جدید از روی دوش ذهن کودک برداشته میشود و کودک دیگر دنبال راهحل جدید نمیگردد و پاسخ موجود را بهسادگی به کار میگیرد. همینجا نطفه کشتن خلاقیت کودک بسته میشود. اتفاقی که به شکل رایج در نظام آموزشی کشور ما حتی قبل از ورود به مدرسه و در دوران پیشدبستانی نیز رخ میدهد.
رخساره فضلی، مدیرکل دفتر پیشدبستانی وزارت آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم به این نکته اشاره کرده و گفته است: «خواندن و نوشتن و حساب کردن جزو آموزشهای دوره پیشدبستانی نیست، بلکه محور فعالیتها در این دوره، بازی و توانایی تحلیل و پردازش است.»
او تأکید کرده است که کودک در دوره پیشدبستانی باید فضایی داشته باشد که هنگام ورود به کلاس خودش انتخاب کند که هماکنون میخواهد با چه وسیلهای کار کند و در محیطهای مختلف برای رشد قرار بگیرد.
نظام آموزشی خلاقیتپرور، به دنبال راهحل است
در نظام آموزشی ما خلاقیتکشی با ارائه راهحلهای یکسان برای استفاده همه افراد اتفاق میافتد. با آموزش پاسخ مسائل است که درواقع در خلاقیت به روی کودک از ابتدا بسته میشود و چون ذهنش تشویق به جستجو و کشف راهحلهای جدید و متفاوت و شخصی برای یک مسأله نمیشود، به راهحل موجود بهسادگی تن میدهد و با پذیرش آن و قبول یک الگوی تکراری به تدریج تبدیل به فردی با ذهن بسته و غیرخلاق میشود.
اما در نظامهای آموزشی خلاقیتپرور در کشورهای پیشرو، به کودک تنها صورت مسأله ارائه میشود و مسئولیت کشف و ابداع راهحل و پاسخ مساله بر عهده خودِ کودک است. درواقع به کودک اجازه داده میشود که با کشف راهحل یک مسأله، علاوه بر یادگیری، لذت رسیدن به جواب را نیز بچشد و همین درک لذت است که در کودک کنجکاوی ایجاد کرده و او را به یافتن پاسخ سؤالات بعدی ترغیب میکند و چشمه خلاقیتش را جوشان نگه میدارد.
در چنین شرایطی افراد از کودکی با الگوی بهکارگیری خلاقیت رشد میکنند و راهحلهای قدیمی را که ممکن است در زمان خودشان خلاقانه هم بودهاند، صرفاً بهعنوان اطلاعات و دانستههایی به کار میگیرند که برای رسیدن به پاسخ خلاقانه خودشان کمککنندهاند. به این ترتیب است که راهحلها در جامعه مدام نو میشوند و مسائل با شیوههای جدید و مناسب روز حل میشوند.
نظام آموزشی ما ارائهدهندۀ راهحل است
نظام آموزشی ما نظام پاسخمحور است. یعنی نظامی که در آن روش حل مسائل مبتنی بر ارائه پاسخهای موجود و تکراری است. درحالی که اگر به فکر پرورش خلاقیت هستیم و هدفمان بهرهوری از افکار خلاق برای پیشبرد مسائل جامعه است، باید که در ابتدا تغییر اساسی در ساختار نظام آموزشیمان ایجاد کنیم و آن را مبتنی بر کشف روشها و نه آموزش آنها، از نو بسازیم.
همین اشتباه در ساختار سیستم آموزشی کشور از ابتدا است که باعث می شود افراد در سطح دانشگاهی نیز با مقوله پژوهش بیگانه باشند و به زبان ساده مفهوم علم را به اشتباه «دانستن مسائل» تلقی کنند، در حالی که علم در معنای درست آن به «حل کردن مسائل» تعبیر میشود.
- 11
- 5