امروز بدون ICT زندگی امکانپذیر نیست و بخش قابلتوجهی از زندگی عادی آدمها با این مسئله گره خورده است و آموزش هم بخش جدی زندگی آدمهاست و بهنظر میآید که بدون ICT زندگی با کیفیت و فراگیر امکانپذیر نباشد. در سالهای اخیر یکی از بخشهایی که با حضور در این عرصه موفقیتهای خوبی کسب کرده، سازمان نهضت سوادآموزی است. در همین زمینه مصاحبه «شرق» با علی باقرزاده، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی، کشور را میخوانید.
رابطه نهضت سوادآموزی با فناوریهای جدید چطور است؟
شاید به نظر بیاید که فعالیتهایی مانند سوادآموزی که تمرکزش بر خواندن و نوشتن است، خیلی ارتباط معناداری با ICT نداشته باشد، ولی بستگی دارد ما سواد را چه تعریف کنیم. به نسبتی که سواد را قرائت میکنیم بعدها میتوانیم به ICT هم بپردازیم. از نظر ما هر دانش و مهارت و توانایی که منجر شود انسان زندگی بهتری را تجربه کند، عنوان سواد اطلاق میشود.
اگر ما همین مفهوم را از سواد در نظر بگیریم، علاوه بر خواندن و نوشتن و حسابکردن که منجر به این میشود انسان رنج کمتری را تحمل کرده و زندگی بهتری داشته باشد، مهارت استفاده از ICT و سواد دیجیتالی هم قابل طرح است. سواد بهداشتی، سواد سیاسی، سواد رسانهای و... قابل طرح است. سواد اقتصادی که معنای درآمد و بورس و آیندهنگری زندگی مردم را تشکیل داده، مهم است.
در سازمان نهضت سوادآموزی به فناوری بهعنوان یک عامل پیشران نگاه میکنیم و یک مقولهای که میتواند سرعت انجام کار را افزایش دهد، حالا چه در کار ستادی و چه آنچه مربوط به اصل آموزش است. سرعت یادگیری را افزایش میدهد و چیزی که ما در گذشته به زحمت میتوانستیم از طریق لوح و کشیدن روی تخته آموزش دهیم که چندان هم مناسب نبود، امروز با تصاویر با کیفیت بالا میتوانیم انجام دهیم و محدودیتی هم برای تکرار این تصاویر و تنوعدادن به این مطالب وجود ندارد.
علیرغم کندی هر نوع تغییری در روشهای آموزشی نظام آموزشوپرورش، سازمان نهضت سوادآموزی در سالهای اخیر فعالیتهای زیادی در حوزه ICT داشته است. آیا این فعالیتها تأثیرگذاری هم داشته است؟
ابزارهایی که تحت عنوان تکنولوژی آموزشی به فرایند یاددهی و یادگیری اضافه شده همه پایه و اساسشان در حوزه IT است. فیلمها، ویسها، تختههای الکتریکی و همه از این جنساند و به خاطر پیشرفتی که در آنجا اتفاق افتاده ما آزادی عمل پیدا کردهایم. فناوری ICT کمک میکند دقت کار را بالا ببریم. در همه مراحلی که به آن سوادآموزی اطلاق میشود، از ثبتنام گرفته تا توزیع منابع درسی و پژوهشها و نیازسنجیها و ارزشیابیهای پایانی و تحلیلی میزان پیشرفت در حوزههای مختلف و اندازهگیری نرخ ماندگاری مهارتها و همه دقت را بالا برده و همین روی کیفیت تأثیر دارد. ما در سوادآموزی با یک پدیده شایعی روبهرو هستیم که دنیا و همه آموزشهای رسمی و غیررسمی هم با آن مواجه هستند و آن مسئله بازگشت به بیسوادی است.
بازگشت به بیسوادی یعنی آنچه را فرد آموخته ناپایدار است و چون تکراری در آن نیست، فرد دوباره به نقطه اولش رجعت میکند. این در تمام سطوح تحصیلی اتفاق میافتد. کسی که به یک سطح قابل قبولی از آموزش میرسد، به دلیل بزرگسالبودن، خوداتکا شده و در تأمین نیازهایش خودراهبر میشود و ممکن است در یک حوزه تخصصی مطالبش را به فراموشی بسپارد، اما دهها مورد جدید را دریافت میکند. درواقع آن ساختار دانشش درحال توسعه است اما سوادآموز ما که فقط توانسته متون اولیه را بخواند و بنویسد اگر فراموش کند، چیز دیگری برای از دستدادن ندارد. اینجاست که ICT به ما کمک میکند نرخ ماندگاری سواد را افزایش دهیم. یعنی متون خواندنی را تنوع دهیم و همیشه و بدون هیچ محدودیتی در اختیارش بگذاریم. با تمرین و تکرار مطالعه میتوان نرخ را تثبیت کرد.
آنچه در بزرگسالان مطرح است، این است که به دلیلی شکل زندگی، زمان کمتری برای یادگیری میتوانند بگذارند زیرا این افراد معمولا سرپرست خانواده هستند و معیشت خانواده به فعالیت آنها گره خورده است و بخش عمده زمان این فرد برای تأمین معیشت یا امور دیگر زندگی سپری میشود پس این فرد زمان کمتری برای آموزش میتواند بگذارد. ما با این فرد نمیتوانیم مانند دانشآموزان برخورد کنیم که هر روز سر کلاس بیاید و ٩ ماه هم، سال تحصیلیاش باشد.
باید کپسولی و از زمانهای کوتاه فرد استفاده کنیم که اینجا ICT میتواند کمک کند تا زمان آموزش را توسعه دهد. ما محیط یادگیریمان را نمیتوانیم مانند قبل فقط محدود به کلاس کنیم آنچه در آموزش رسمی هم وجود دارد و یادگیری فقط در زمانی که فرد در کلاس است، هدفگذاریشده است. درواقع برنامه ما این است که دانشآموز از خانه بیرون آمده و در مدرسه یاد بگیرد، ما در بزرگسالان این اصل را باید کنار بگذاریم. باید از زمان مرده این افراد برای یاددهی استفاده کرد مثل مترو، تاکسی، اتوبوس و همانجا آموزش را احیا کنیم و این مهم به غیر از ICT امکانپذیر نیست.
چه ابزارها و روشهایی استفاده کردهاید تا افرادی که بعضا تا ٤٠سالگی سواد خواندن و نوشتن نداشتهاند، بتوانند با فناوریهای جدید ارتباط بگیرند و آموزش سواد ببینند؟
برای اجرای فناوری در روشهای آموزشی سازمان نهضت سوادآموزی سعی کردهایم روی سرمایه روانشناسی افراد کار کنیم. درواقع جامعه مخاطب سازمان عمدتا افرادی هستند که باید اول باور کنند که میتوانند کاری انجام دهند. در همین ارتباط سه کتاب طراحی شد. یکی آشنایی با حروف زبان انگلیسی و کلیداژههای پرتکرار در ICDL است و دیگری آشنایی با سختافزار است که بهطور کلی بدانند کامپیوتر و لوازم جانبی آن چیست و در نهایت سومین کتاب اختصاص به واژهپرداز word دارد. این کار ارزشیابی شده و نتیجه خوبی داشته است.
درواقع بیش از جنبه آموزشی، به ظرفیت خودشناسی فرد کمک کرده است و سوادآموزان ما اعتماد به نفس پیدا کردهاند. درحالحاضر تلفیق مهارتهای ICDL با مهارتهای اولیه سواد هم در حال انجام است و به صورت پایلوت در چند استان انجام شد و اکنون به صورت سراسری در کل کشور در حال انجام است. با کمک بنیاد ملی ICDL تفاهمنامه امضا کردیم و انتخاب جامعه مورد هدف برای آموزش و هزینههای آن برعهده سازمان است و تأمین فضا و امکانات و پشتیبانی فنی برعهده بنیاد است و کار موفقی انجام شد. این طرح در اروپا یکی از گزینههای دریافت جایزه شد.
در شرایط فعلی سعی داریم از طریق تلفن همراه یا سختافزارهای قابل حمل، آموزش لازم داده شود. ما به صورت جدی به این مسئله پرداختیم و یکی از تغییرات اساسیای که در برنامه دادیم و از ١٢چرخشی که دادهایم این بوده که از تکرسانهای به چندرسانهای برویم. درواقع کلاس و تخته، تنها ابزار یادگیری نباشد و تنوع ایجاد کنیم و از تکتألیفی به سمت چندتألیفی برویم. یکی از آسیبهایی که نظام آموزش عمومی ما با آن مواجه است، تکتألیفیبودن است.
بیش از یک میلیون نفری که در پایه اول هستند و هیچ حق انتخابی به افراد داده نمیشود تا متناسب با ذائقههایشان محتواهای مختلف را داشته باشند. حتی به معلم هم حق انتخاب نمیدهیم. این سیاست تکمحصولی که در اقتصاد به طور کامل منسوخ شده است، در آموزش هم باید منسوخشده تلقی شود و به سمت چندتألیفی برویم. تمام این چرخشها به نوعی با مسئله ICT گره خورده است.
در نهضت سوادآموزی چند پروژه را در این سالها در حد مطالعه انجام دادهایم و بخشی را هم از این مرحله گذرانده و کار جدی روی آن انجام میدهیم. یکی دیگر از چرخشهای ما این بود که از آمار به سمت اطلاعات برویم. درواقع قبلا میگفتند برای مثال استان تهران ٢٠٠ هزار بیسواد دارد و این میتوانست مبنای برنامهریزی باشد اما چون مشخص نبود این مخاطبان چه کسانی هستند، اتلاف منابع بسیار زیاد بود. این تعداد چون مشخصات دقیقی نداشتند یا حتی نیازهای آنها شناختهشده نبود، ممکن بود ٢٠٠ هزار نفر دیگری سرویس بگیرند و در نهایت جامعه هدف، باقی میماند و ما هم اعلام میکردیم ٢٠٠ هزار نفر تحت پوشش بردهایم به همین دلیل ١٥ سال قدرمطلق میزان بیسوادها در کشور ثابت بود درحالیکه کلی کار آموزشی انجام میگرفت و سازمان نهضت سوادآموزی آمار میداد.
از فرصت ICT استفاده کردیم و اکنون هر شهروندی پروفایل اختصاصی خودش را دارد و در آنجا سوابق آموزشی ثبت میشود. مبنای انتخاب سوادآموز برای آموزش همین سوابق تحصیلی است. کسی که پنجم ابتدایی را تمام کرده یا کسی که مدرسه را تمام کرده یا اکنون داوطلب کنکور سراسری است، مخاطب ما نیست. کسی که از آموزشوپرورش به هر شکل برایش مدرک تحصیلی صادر شده مخاطب ما نیست. درواقع این را ICT به ما کمک کرده است.
این طرحها به صورت سراسری در کشور اجرائی شده یا فقط در مناطق خاصی عملیاتی شده است؟
آموزش از طریق تبلت یا گوشی همراه در یک پروژه پژوهشی بوده و در سازمان انجام شده و کاملا یک روش تجربی است. اکنون تعداد ١٢ نفر در استان خوزستان با همین روش در حال آموزش هستند. درواقع کتاب را برداشتیم و حضور را تا حد قابل توجهی کم کردیم و ارتباط سوادآموزان با معلمانشان از طریق تبلتهایی است که در اختیارشان گذاشته شده و معیار برای قضاوت میزان یادگیری تکالیفی است که این افراد برای معلمشان ارسال میکنند.
جنبههای حقوقی این کار باید مطالعه میشد و همچنین جنبههای سختافزاری کار بررسی شده تا ببینیم زیرساختها اجازه این کار را به ما میدهد و همچنین بررسی کردیم تا بدانیم نرمافزارهایی برای این کار وجود دارد یا خیر و اگر هست، ارزشیابی شود. همچنین مسائل اجرائی کار و اینکه تا چه اندازه بدنه حاضر به پذیرش این مسئله بهعنوان کار جدید هست نیز در حال نهاییشدن است. کار دیگری که قابل توجه بود، این است که ما با حمایت یک شرکت لبنی در قالب مسئولیتهای اجتماعیاش او را به سمت تولید کتابی ترغیب کردیم تحت عنوان «خانواده سلامت» که در اینجا تغذیه سالم و آب محور اصلی پیامهای این کتاب است.
در شرایط کنونی تغدیه سالم برای ما یکی از عوامل اصلی ایجاد بیماریها شده است. متناسب با نیازسنجی و مصاحبههایی که با خانوادهها انجام شد، این کتاب تولید و در ٥٠ هزار نسخه توزیع شد و اکنون در حال تبدیل این کتاب به یک کتاب الکترونیک هستیم. با یک ساختار کاملا تعاملی افراد برنامه غذاییشان را تغییر میدهند و چک میشود آیا برنامه غذاییشان درست است یا خیر.
مهمترین مشکلی که سازمان نهضت سوادآموزی برای اجرائیکردن طرحهایش در حوزه IT با آن روبهروست، چیست؟
در شرایط فعلی تمام سعیمان این است که آموزش مجازی آموزشدهندگان به جای آموزش حضوری انجام شود.یکی از مشکلاتی که در حال حاضر داریم این است که حجم طرحهای ما آنقدر نیست که بتوانیم مخاطبمان را دستهبندی کنیم. در واقع مخاطب شهری ما نسبت به مخاطب روستایی ما متفاوت است و باید حتما این جداسازی را انجام دهیم. در همین تهران بیش از صد هزار بیسواد داریم و برای این افراد دستگرفتن کتاب نهضت سوادآموزی و ظاهرشدن در انظار عمومی ممکن نیست اما همین فرد اگر تبلت دست بگیرد و از این طریق آموزش ببیند، اتفاقا برایش جالب است.
در واقع ما باید اقتضائات زمانی و مکانی آموزش را مورد توجه قرار دهیم. به همین دلیل آموزش از طریق تبلت بیشتر برای مخاطب شهری هدفگذاری شده است. ما اکنون در زیرساخت کمتر با مشکل برخورد میکنیم چون به صورت تصاعدی رشد خوبی داشتیم اما در بخش آموزش مهمترین مشکل بحث تولید محتواست. امیدوارم در قالب طرحهایی که در دست اقدام یا اجرا داریم، بتوانیم رشد خوبی در تولید محتوای موردنیاز مخاطبانمان داشته باشیم.
- 13
- 5