خبرهای چند روز اخیر حاکی از آن است که گویا زمان خداحافظی با کنکور فرا رسیده است و بعد از سالها کنکور قصد دارد دست از سر بچهها بردارد. سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش که پیشتر به ناتوانی خود اقرار کرده و گفته بود «زورشان به حذف کنکور نمیرسد»، این بار در توییتی از خداحافظی با کنکور سخن گفته است. وی روز چهارشنبه گذشته در صفحه توئیتر خود در فضای مجازی نوشت: «امروز چهارشنبه، ساعت ۶:۳۰ صبح جلسه تعیینتکلیف نهایی کنکور سال آینده برگزار شد. ورود به ۸۵ درصد ظرفیت دانشگاهها نیازی به شرکت در کنکور و تحمل اضطرابهای طاقتفرسا ندارد و صرفا سوابق تحصیلی ملاک عمل است. از همراهی وزارت علوم برای این موفقیت متشکرم. خداحافظ کنکور!»
سخنان بطحایی به این معنی است که۸۵ درصد ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاهها، مراکز و موسسات آموزشی عالی کشور از سال ۱۳۹۸ به بعد صرفاً براساس سوابق تحصیلی و خارج از فرآیند آزمون سراسری انجام میشود و رقابت فقط برای ۱۵ درصد است.
ایده حذف کنکور عمری به درازی خود کنکور دارد. یک سال بعد از برگزاری اولین آزمون کنکور در سال ۱۳۴۸ تاکنون که قریب به نیم قرن از آن تاریخ میگذرد، همواره موضوع حذف کنکور و جایگزیناش سر زبانها بوده است، اما در طول تمام این سالها و با وجود کش و قوس های فراوان ، کنکور کماکان به قوت خود باقی مانده، گویا زور کنکور بیشتر از این حرفهاست و این آزمون بیدی نیست که با این بادها بلرزد.
شاید تن هیچ نسلی مانند تن دهه شصتیها از داغی کنکور نسوخته است. کنکور کابوس و پدیده استرس زا دهه شصتیها شد. به نحوی که میتوان زندگی دهه شصتی ها را به دو قسمت قبول شدن در کنکور یا قبول نشدن در کنکور تقسیم کرد. برای دهه شصتیها کنکور کعبه آمال و دریچه ای رو به پیشرفت و خوشبختی بود. در صورت قبول نشدن نیز، این نسل آینده روشنی را برای خود متصور نبودند.
برخی از دولتها برای کنترل غول پوشالی کنکور، چاره را در افزایش ظرفیت دانشگاهها دیدند. به ویژه در دولت اول احمدینژاد ظرفیت دانشگاهها به صورت سرسام آوری بالا رفت و بسیاری از دانشگاهها بدون مطالعه، بدون برنامهریزی و بدون وجود زیر ساختهای مناسب برای ایجاد اشتغال ، دانشجو جذب کردند. این رویه باعث شد در یک مقطع زمانی کوتاه چندساله انبوهی از فارغالتحصیلان دانشگاهی به بازار کار هجوم آورند. بازار کاری که برای آن تعداد فارغ التحصیل، بازاری نداشت. بنابراین جامعه با انبوهی از تحصیلکردههای بیکار و بیمهارت مواجه شد که بهخاطر بالا رفتن توقعشان حاضر به انجام هر کاری هم نبودند.
بنابراین در سال ۱۳۸۶، قانونی در مجلس شورای اسلامی تصویب شد که به موجب آن دولت مکلف شد در پنج سال، سابقه تحصیلی را جایگزین کنکور کند و کنکور سراسری در نهایت سال ١٣٩٢ حذف شود. اما با وجود این که بحث حذف کنکور به طور جدی در رسانهها و مجلس و دولتها مطرح شد، اما هر بار آموزش و پرورش پشت کنکور ماند و این اتفاق نیفتاد. برخی از منتقدان حذف کنکور، ساختار آموزشی کشور را برای حذف کنکور آماده نمیدانند. اما برخی حذف نشدن کنکور را به وجود مافیای کنکور که حتی در بدنه دولت هم نفوذ کرده است، گره میزنند.
موافقان حذف کنکور معتقدند: کنکور ضمن این که به آموزش و یادگیری خط و جهت داده، بازار پررونقی را برای موسسات کنکور فراهم کرده است. به گفته کارشناسان آموزش، آموزشگاههای کنکور با ایجاد نیاز کاذب مسیر آموزش یادگیری را از اهداف اصلی دور ساخته و محتوای آموزشی را با توجه به نیازهای تجاری خود هدایت کردهاند.
اما عدم حذف کنکور یک متهم دیگر هم دارد. عدهای از کارشناسان بر این باورند که سازمان سنجش نیز به دلیل نفعی که از کنکور میبرد، عملا با حذف کنکور مخالف است. احمد حجفروش، پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت، در این مورد به روزنامه شرق گفت: «مجلس دو قانون را برای حذف کنکور تصویب و ابلاغ کرده؛ اما وزارت علوم در ١٠ سال گذشته به بهانههای مختلف آن را اجرا نکرده است. هرچند آموزش و پرورش بر اجرای قانون تاکید دارد؛ اما با مدیریت ضعیفی که در این مدت (بهویژه در مرکز سنجش این وزارتخانه) بوده، بهانه را برای سازمان سنجش آموزش عالی فراهم کرده است.
یک کارشناس آموزش با بیان این که کنکور تنها در برخی از کشورهای توسعه نیافته برگزار میشود به زمزمه های حذف کنکور اشاره کرد و به همدلی گفت: نظام آموزشی ما سالهاست که از ریل خارج شده و تاکنون هیچ اراده جدی که آن را به مسیر واقعی و درست خود برگرداند وجود نداشته است. نظام آموزشی ما سالها با ترکیبی از تاکید زیاد بر محتوا، تشویق، تنبیه، تکرار، حفظ کردن و نقش موثر مولفههای بیرونی و رقابتهای میان فردی استوار بوده است.روشی که فرصت خوبی برای شکلگیری و ظهور پدیدهای به نام «مافیای کنکور» در غالب موسسات آموزشی فراهم کرد.
البته فعالیت موسسات آموزشی فقط به متقاضیان کنکور محدود نشده، ولع زیاد این موسسات، بازاریابی را از مقطع متوسطه دوم به متوسطه اول، آموزش ابتدایی و نوآموزان پیش دبستانی نیزکشیده است. آنان از همان کودکی با برنامهریزیهای نه چندان مفید کودکان را مانند رباتهای دست آموز بار میآورند. به گونهای که هیچ ارادهای از خود نداشته و حتی ساعت خواب و خوراکشان باید به وسیله آنان تعیین شود..
« سلیمان سلیم زاده» افزود: قسمت تلخ ماجرا این جاست که با وجود این که چهره واقعی مافیای کنکور برای خیلی از مردم و مسئولان آشکار شده است. اکنون خیلی از همین افرادی که به پشتوانه کنکور و موسسات آموزشی درآمد چند صد میلیاردی دارند، نقاب عدالت آموزشی بر چهره زده و در پشت آن نقاب، باز برای منافع شخصی خود تلاش میکنند و به دنبال حفظ کنکور هستند.
وی تصریح کرد: واقعیت این است تاکنون وزارت عریض و طویل آموزش و پرورش توانایی مقابله با این مافیا را نداشته و هر بحث حذف کنکور به میان آمده، این سازمان مغلوب این مافیا شده است. به همین خاطر اکنون که باز ایده حذف کنکور سر زبانها افتاده است، بسیاری از افراد که از نزدیک دستی بر آتش آموزش عالی و آموزش و پرورش دارند عملی شدن آن را دور از ذهن میدانند و با تردید به سخنان وزیر آموزش و پرورش نگاه میکنند. چون در یک دهه گذشته مقامهای مسئول بارها تاکید کردهاند که حذف کنکور تکلیف قانونی است و هر بار وعده دادهاند که طی سال آینده یا دو سال بعد انجام میشود، اما عملا هیچ اتفاقی رخ نداده و ماراتن کنکور همچنان برگزار شده است.
سلیم زاده افزود: آموزش و پرورش در اجرای ایده حذف کنکور نباید در مقابل مخالفتها یا کارشکنیها دلسرد شود.چرا که هر تغییری مقاومتهایی را با خود همراه دارد، بدون شک اجرای این برنامهها نیز در درون و بیرون از سازمان، نقدها و مخالفتهایی را در پی خواهد داشت. اگر آموزش و پرورش عزم خود را برای مقابله با این موضوع جزم کرده است، برای موفقیت در این زمینه نیازمند جایگزینی است که اعتماد اجتماعی را به وجود آورد و بتواند عدالت آموزشی را برقرار کند.
وی در پایان ابراز امیدواری کرد در دولت روحانی که عدالت آموزشی یکی از شعارهای انتخاباتیاش بوده است این مهم تحقق پیدا کند تا برای همیشه بساط شهریههای چند صد میلیونی برچیده شود.
- 22
- 5