میل به دانشجو شدن و تب قبولی در دانشگاه، -آن هم دانشگاههای سطح یک- روزگاری چنان در میان خانوادهها و دانشآموزان بالا بود که هم ورود به دانشگاه کعبه آمال دانشآموزان شده بود و هم بسیاری از خانوادهها طی کردن مسیر موفقیت فرزندانشان را در گرو گذشتن از سد کنکور میدانستند، در این فضا گروهی از بهترین دانشآموزان در یک رقابت طاقتفرسا غول کنکور را شکست میدادند و وارد دانشگاه میشدند و در ادامه، خروجی دانشگاهها نیز افرادی دارای تخصص و مهارت بودند.
اما امروزه شرایط با گذشته فرق کرده است، این روزها با وجود دانشگاههای مختلف و افزایش ظرفیت دانشگاهها، دیگر کمتر کسی کنکور را «غول» میداند و قبولی در دانشگاه را عبور از «سد کنکور» فرض میکند، حتی ورود به دانشگاه و دانشجو شدن دیگر برای بسیاری به مانند گذشته تب و تاب ندارد، اما با این حال همچنان دانشگاه مشتریهای خودش را دارد و هنوز عدهای از دانشآموزان برای موفقیت در کنکور و قبولی در رشته مورد علاقه خود در تلاشی مداوم روز را به شب و شب را به روز گره میزنند.
بدیهی است لازمه قبولی در دانشگاه «تلاش» و «درس خواندن» است، اما امروزه این قاعده برای همه یکسان نیست. برخی از روشهای غیرمعمول به دانشگاهها و رشتههای پرطرفداری ورود پیدا میکنند که بسیاری از متقاضیان ورود به دانشگاه برای تصاحب آن صندلیها ماهها و شاید سالها تلاش کردهاند و در این میان حتی عدهای موفق به تصرف آن نشدهاند.
شواهد حاکی از آن است که در میان متقاضیان ورود به دانشگاه گروهی هستند که بدون هیچ تلاش و زحمتی حتی قبل از برگزاری آزمون، صندلی خودشان را از بقیه جدا کردهاند. دیروز همه برای نشستن بر صندلی دانشگاه فقط باید درس میخواندند و یاد میگرفتند، اما امروز شنیده میشود این صندلیها فروشی شدهاند، این صندلیها چون دوران ملوکالطوایفی توسط پدرانی صاحبمنصب به پسرانی بیمنصب میرسند.
اخراج دانشجوی تقلبی
همین چند روز پیش وزیر بهداشت خبر از اخراج تعدادی از دانشجوهایی را داد که از طریق پول یا جایگاه والدین خود وارد دانشگاه شده بودند. نمکی در دانشگاه علوم پزشکی شیراز در خصوص اخراج تعدادی از دانشجوها از دانشگاه گفت: «حدود ۱۳۴ دانشجوی آقازاده و خانمزاده را که از طریق پول و جایگاه والدین خود وارد دانشگاه شده بودند، از دانشگاه بیرون کردیم، پولدارها به شرط دانایی و نخبگی میتوانند بر صندلی دانشگاه بنشینند.»
نمکی با ذکر اینکه صندلی دانشگاه برای نخبگان است نه رانتبگیران عنوان کرد: «باید فضایی ایجاد کرد تا همه بتوانند تحصیل کنند نه اینکه مثل ساسانیان فقط آقازادهها درس بخوانند.»
اواخر ماه گذشته رئیس مرکز و روابط عمومی وزارت بهداشت در گفتوگویی با ایسنا در خصوص همین خبر، یعنی اخراج دانشجوها گفته بود: «بیش از ۱۳۴ دانشجو که تحت عناوین مختلف از جمله فرزند هیات علمی و ... بدون داشتن حد نصاب و شرایط قانونی به رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی تغییر رشته داده بودند، از ادامه تحصیل منع شدند.»
کیانوش جهانپور ادامه داد: «رفتارهایی از این دست بدون شک موجب احساس بیعدالتی، تبعیض، یاس و ناامیدی در میان خیل جوانان و دانشجویان این کشور میشود و قطعا مقابله با این رفتارها میتواند منجر به تقویت حس قانونگرایی، رفع تبعیض و ارتقای اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی نظام آموزش عالی و آموزش پزشکی کشور خواهد شد.»
بی تردید شنیدن چنین اخباری برای کسی که دارد همین امروز برای کنکور سال آینده تلاش میکند چنان دلسرد کننده و ملالآور است که شاید خبر اخراج همین تعداد از دانشجوها سبب ساز این نگرانی بشود که چند نفر دیگر از این ژنهای خوبِ تحصیلی هنوز در دانشگاهها هستند؟ نه فقط در وزارت بهداشت، در زیرمجموعههای وزارت علوم چطور؟ یا اینکه چند نفر از این وارثان زر، بیرون دانشگاه منتظرند که سال آینده وارد دانشگاه بشوند و صندلی را با جایش بخرند؟
سهم بازیگران اصلی چه میشود؟
اما واکنش به اظهار نظر وزیر بهداشت در رسانهها کم نبود، عباس عبدی در همین خصوص در روزنامه اعتماد در پاسخ به نمکی، وزیر بهداشت نوشت: «مساله امروز این نیست که این ۱۳۴ نفر از دانشگاه اخراج شدهاند. مساله این است که آنان چگونه وارد شده بودند؟ آیا مجاز بودند؟ اگر بودند چرا اخراج شدهاند؟ اگر مجاز نبودند، همینطوری که سرشان را نینداختند پایین و وارد دانشگاه شوند، حتما کسانی به آنان کمک کردهاند و کسانی نیز در وظیفه نظارتی خود کوتاهی کردهاند یا حتی کسانی توصیه به این تخلف کردهاند. اینها را اعلام کنید. والا اخراج این افراد که کمترین گام است.»
عبدی با اشاره به تردید در خصوص سابقهدار بودن این دست از اتفاقات در سالهای گذشته، ادامه داد: «بهعلاوه سالهای گذشته چه میشود؟ تا آنها را اعلام نکنید این مساله حل نمیشود. از سوی دیگر اسامی این ۱۳۴ نفر چیست؟ چرا نباید نام آنان اعلام شود؟ مگر مرتکب جرم نشدهاند؟ پرونده آنان در کجا است؟ نپرداختن به این پرسشها و عدم درج نام آنان، بهترین دلیل است که هیچ ارادهای برای حل این تخلفات وجود ندارد. همچنان که مجازات مشارکتکنندگان مستقیم در قتل خاشقجی نیز به تنهایی کفایت نمیکند. اینها لازم است، ولی کافی نیستند.»
جدا از رسانهها و پرداخت آنها به موضوع، حال همگان به تجربه خودشان مراجعه کنند، اگر کسی برای ثبتنام به آموزش دانشگاهها مراجعه کرده باشد، میداند که آنها از یک قطعه عکس سهدرچهار جدید هم برای طی مراحل ثبت نام نمیگذرند، یا اگر به فرض قبول نقص در مدارک عملیات ثبت نام را به سرانجام برسانند، در طول ترم بارها و بارها و به انحای مختلف اسم دانشجو را بر روی تابلوهای اعلانات ورودی و خروجی به علت نقص مدارک درج میکنند که مبادا دانشجویی بدون وجود مدارک تکمیل شده به تحصیل ادامه بدهد، حال چطور میشود مسئولان دانشگاهها بعد از رو شدن دست چنین نمونههایی از وجود و حضور این نورچشمیها ابراز بیاطلاعی میکنند، گویی نه کسی آمده و نه کسی رفته است. این افراد که محض رضای خدا نامشان در اسامی و لیست کلاسها قرار نگرفته است! اینها که خودشان به تنهایی نمیتوانند دست به چنین کاری بزنند، بنابراین وجود و حضور افراد دیگری برای تکمیل شدن سناریوی صندلی فروشی لازم است.
ماجرا از کجا شروع شد؟
ورود افراد بدون کنکور به دانشگاه و فروش صندلی در دانشگاهها پیش از این در مهر ماه همین امسال هم خبرساز شده بود. البته شاید سعی شد به گونهای دیگر به آن پرداخته شود تا باز غیر از خود دانشجوی تقلبی کسی مقصر جلوه نکند، دختری که حتی به عنوان رتبه برتر کنکور پایش به تلویزیون هم رسیده بود، معلوم شد بدون داشتن صلاحیت لازم به عنوان دانشجو در دانشکده دندانپزشکی یکی از دانشگاههای تهران مشغول به تحصیل است.
ماجرای این علاقهمند به دندانپزشکی که گاهی مدعی رزومه قوی برای بهدست آوردن دل مسئولین دانشگاه شده بود و گاهی با طرح اینکه پولی پرداخت کرده است تا در دانشگاه درس بخواند، مدتی اذهان عام و خاص را به خود مشغول کرد، تا اینکه سبب شد از سوی برخی از نمایندگان مجلس خبرهایی مبنی بر اینکه بله، گویی صندلیفروشی در دانشگاهها وجود دارد به سر زبانها بچرخد.
محمود صادقی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس اواخر مهر امسال خبر از کشف حداقل ۲۰۰ مورد صندلی فروشی در دانشگاههای علوم پزشکی داد. وی در گفتوگو با ایسنا گفته بود: «در واقع بازگشت تعداد بالایی از دانشجویان خارج از کشور زمینهساز این تخلف شد و البته فروش صندلی در دانشگاهها فقط محدود به این افراد نمیشود، بلکه موارد دیگری بدون اینکه در خارج از کشور تحصیل کرده باشند نیز در دانشگاههای برتر مشغول به تحصیل شدهاند.»
صادقی ادامه داد: «منشا اصلی این فساد در دانشگاههای علوم پزشکی تغییرات نرخ ارز و بازگشت تعداد زیادی از دانشجویان خارج از کشور به داخل بهویژه در رشتههای پزشکی بود که این دانشجویان با هزینه شخصی در خارج از کشور تحصیل میکردند و پس از بازگشت به کشور به دنبال تحصیل در دانشگاههای برتر کشور بودند.»
در همین خصوص در اوایل پاییز امسال نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در واکنش به ماجرای صندلیفروشی عنوان کرد: «اگر موضوع فروش صندلی در برخی دانشگاهها صحت داشته باشد بدان معنا است که این دانشگاهها برای امرار معاش و پرداخت هزینههای خود صندلی میفروشند، این کار خیانت به نسل فعلی و نسلهای بعدی به خصوص در حوزه پزشکی است، چون قرار است پزشکانی تربیت شوند که جان انسانها را نجات دهند، پس طبیعتا آنها باید باسوادتر از بقیه باشند نه این که صندلی دانشگاه در اختیار افرادی گذاشته شود که صلاحیت لازم علمی را ندارند و نتیجه نهایی آن رواج بیعدالتی در کشور خواهد بود.»
قاسم احمدی لاشکی ادامه داد: «فروش صندلی به معنای ضایع کردن حق کسانی است که برای کنکور درس خوانده و رتبههای تکرقمی، دو و سه رقمی به دست آوردند. در مقابل افرادی که حتی نتوانستند رتبه ۴۰هزار کسب کنند با خرید صندلی وارد دانشگاه میشوند، این کار عین دزدی و چپاول بیتالمال است.»
شاید خبر اخراج ۱۳۴ دانشجویی که به مدد پول و رانت پدر و مادر دانشجو شدهاند، در ادامه همین اظهار نظرها یا توجه عموم مردم به این بیعدالتی آشکار باشد، سوالها همچنان باقی است و کسی نمیداند چه کسانی دارند شرایط را برای به قول وزیر بهداشت، آقازادهها و خانمزادهها برای تحصیل بیزحمت فراهم میکنند؟ گویی دستگاه بروکراسی ما همچنان بر رسالت توزیع رانت استوار است و جدا از مدتی بگیر و ببند و اخراج کردن، که سبب میشود آنهایی که مقصر اصلی هستند سر در لاک فرو ببرند، کاری از دست کسی ساخته نیست.
مظاهر گودرزی
- 36
- 3
افشار
۱۳۹۸/۱۰/۹ - ۱۳:۲۲
Permalink