دیروز عکسی از عادل فردوسیپور در حیاط دانشگاه شریف بر سر خوان دانشجوها منتشر شد. توصیه میکنم ویدیو را پیدا کنید و ببینید. ظاهرا عادل میخواهد وارد سلف شود که با در بسته روبرو میشود. لحظهای که بچهها عادل را به سفره دعوت میکنند و او تصمیم میگیرد بر سر این سفره بنشیند.
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان با دیدن این لحظه مو به تنم راست شد. داستان یک خطیاش این است.
استادی که از اتفاق چهره مشهور تلویزیون ایران است و دیگر به آن راهی ندارد، دعوت دانشجویانش را لبیک میگوید. چند بار فیلم را میبینم به لحظه نشستن عادل میرسم آنجایی که بچهها انگار موفق شدهاند حرفشان را به کرسی بنشانند و همین که عادل مینشیند شروع به دست زدن میکنند.
درست مثل ذوق لحظهای که جواب بله را از دختر یا پسر مورد علاقهات میگیری. آمدن عادل و نشستناش، با هر آمدنی فرق میکند. وقتی چنین مهرهای به تیمات اضافه میشود حریف باید بیشتر حواساش را جمع کند.
میدانم از این دعواها در دانشگاه زیاد اتفاق میافتد. میدانم سخت است بین اعتقاد این همه جوان، آن هم زیر یک سقف تعادل برقرار شود. اما راه ندادن و طرف یک گروه را گرفتن راهش نیست.
آقایان آموزش عالی، آقای رسول جلیلی شما اشتباه تلویزیون را تکرار نکنید. نگذارید سرنوشت دانشجو و شریف، این بار سرنوشت تلویزیون و عادل شود. حرف دانشجوهای معترض را بشنوید. در بین شعارهای دیروز شریف دیدم دانشجوها خطاب به رئیس دانشگاه میگویند: «جلیلی وا بده/ دانشجو رو راه بده.» این شعار بوی دشمنی که نمیدهد هیچ، بلکه بوی حقطلبی و مظلومیت میدهد.
امیر جدیدی
- 13
- 7