کمتر فعال دانشجویی آرمانخواهی در بحبوحه انتخابات کم رمق ۸۴ گمان میبرد که در آیندهای نزدیک دلتنگ همین میزان محدود آزادی آکادمیکی شود که سالها آن را نقد کرده بود. شش سال بود که اتحاد استراتژیک دانشجویان آرمانخواه، که در آن زمان تحت عنوان طیف علامه دفتر تحکیم وحدت شناخته میشدند، با اصلاحطلبان گسسته شده بود. در چنین وضعیتی، دانشگاه به عنوان یکی از مهمترین عوامل زایش دولت اصلاحطلب، خسته از عدم تحقق مطالبات خود مقدمات ظهور دولتی را فراهم آورد که نه تنها ادعایی مبنی بر توجه به آن مطالبات نداشت که حتی کمر همت به محو دستاوردهای گذشته هم بسته بود.
طرحهایی چون بومیگزینی، تفکیک جنسیتی، اسلامیسازی، تغییرات گسترده در آییننامه نظارت بر تشکلها و آییننامه انضباطی، تجمیع کانونها، اخراج بسیاری از اساتید دگراندیش، ستارهدار کردن دانشجویان، توقیف نشریات، احضار فلهای به کمیتههای انضباطی و ستادهای خبری و در نهایت وقایع سال ۸۸ تیر خلاصی بود بر پیکر بیجان دانشگاه.
اما این همه داستان نبود و امید همچنان زنده بود. چه؛ شکست پروژه خروج دانشگاه از مدار تاثیرگذاری با ظهور فعالانی آغاز شد که در فضای سرد و امنیتی دولت دوم احمدینژاد و با درسِ از گذشته به احیای نقش دانشگاه پرداختند. در این میان، با اینکه سختجانی دانشگاهیان، «مهرورزان» را به ستوه آورده بود، اما بازتر شدن فضای دانشگاه در آستانه هر انتخاباتی – و از جمله انتخابات سال ۹۲ – نیز به کمک دانشجویان آمد و شور و شوقی به پا کرد.
در این میان؛ شیخِ منادی تدبیر سخن از استقلال آکادمیک دانشگاهها به میان آورد: در دانشگاهی که رویه دموکراتیک بر انتخاب مدیرانش حاکم باشد کادر مدیریت دانشگاه زیر بار اقداماتی خلاف منطق آزادی و استقلال علمی نمیرود.
حسن روحانی از فضای پلیسی دانشگاهها نیز انتقاد کرد و تفکیک جنسیتی را ناکارآمد دانست. گویا تمامی آن مطالبات بر زمین ماندهای که روزگاری عدم تحقق آن مایه دلسردی آرمانگرایان بریده از اصلاحات بود، دوباره مطرح شده است. نتیجه این شد که این بار انتخاب برای دانشجویان آرمانخواه سخت نبود. انتخاب آنها «شیخ دیپلمات» بود. روحانی پس از پیروزی هم نشان داد که همت به تحقق وعدههایش دارد. موجهای ابتدایی تغییر در وزارت علوم گسترده و شایسته تجلیل بود. بازگشت دانشجویان ستارهدار و گشوده شدن پرونده بزرگترین رانت سازمان یافته آموزش عالی کشور در دولتهای نهم و دهم و نیز تغییرات پیاپی روسای نالایق زنگ خطری بود برای دلواپسان که به خوبی میدانستند احیای دانشگاه تا چه حد میتواند به انزوای آنها بینجامد.
روند استیضاح فرجیدانا و سپس عدم رای اعتماد به وزرای پیشنهادی روحانی و در نهایت انتخاب فرهادی به سمت وزارت علوم، مسیری بود که نه منتهای خواست دلواپسان بود و نه خواست دانشگاهیان را برآورده میکرد. چه؛ استقلال دانشگاهها و روند بهبود فضای سیاسی و فرهنگی از این مقطع به بعد منوط به قدرت و استقلال شخصی و سیاسی روسای دانشگاهها شد. در حال حاضر هر مجموعهای که شانس برخورداری از رئیسی شجاع و آگاه به مناسبات سیاسی و جایگاه خود را دارد، استقلال خود را حفظ کرده است و مجموعههایی که از این شانس برخوردار نیستند تقریبا به شیوه دولت قبل و تحت نفوذ نهادهای خاص اداره میشوند. به عنوان مثال در مجموعه ستادی وزارت علوم به نظر میرسد هیچ ارادهای جهت اعطای مجوز تشکیل اتحادیه به تشکلهای منتقد، تحولخواه و حامی دولت وجود ندارد. مثالها از این دست فراوان است. چه؛ در حال حاضر وجود گسترده این دست انفعالها، وجهه دولت در حوزه آموزش عالی را خدشهدار کرده است و به نظر میرسد انفعال وزیر علوم در این مهم بیتاثیر نباشد.
در پایان ذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه تقویت دانشگاه، به عنوان مرکز ثقل توسعه و عقلانیت، در هر برههای به سود نیروهای اصلاحی و اعتدالی خواهد بود. اعتقاد دولت به ایجاد فضای امن در دانشگاهها فقط در عمل ثابت میشود. در همین زمینه اعطای مجوز تشکیل و قدرت گرفتن ساختارهای دانشگاهی – همچون شوراهای صنفی و اتحادیههای دانشجویی – صحت ادعاهای دولتمردان را تایید خواهد کرد.
نویسنده:عباس پشمی
- 11
- 5