در بازار جذب دانشجوی بینالمللی هنوز تاجر نشدهایم و به سودآوری نرسیدهایم.بهتازگی کتاب «آموزش عالی و جذب دانشجویان خارجی» به قلم غلامرضا ذاکرصالحی منتشر شده است. این کتاب در شرایطی وارد بازار شد که با توجه به الزام برنامه ششم توسعه بر بینالمللی شدن دانشگاهها، کارشناسان آموزشعالی نیازمند آگاهی از وضعیت آموزش عالی در سطح جهان هستند. بدینمنظور، در این کتاب حدود ۱۵۰ مقاله، پیرامون تجارب راهبردی کشورهای مختلف جهان ارائه شده است. دکتر ذاکرصالحی، نویسنده این اثر، دانشیار مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزشعالی است که پیرامون آموزشعالی دارای دیدگاههای قابلتأملی است. وی در این راستا، صاحب تألیفاتی همچون «دانشگاه، جامعه و فرهنگ»، «کتابشناسی پژوهش در آموزشعالی»، «جامعهشناسی آموزشعالی» و... است. وی در آخرین اثر خود، به بینالمللی شدن آموزشعالی پرداخته است. با او، در این زمینه به گپوگفت نشستیم که ماحصل آن از نظرتان میگذرد.
جناب دکتر ذاکرصالحی، چرا «دانشجویان بینالمللی» و «بینالمللی شدن آموزشعالی» دغدغه شما برای نوشتن این اثر شد؟
این دغدغه، شخصی نیست و ملی است. همانطور که میدانید بر اساس سند چشمانداز، ما باید در علم و فناوری بهعنوان قدرت برتر در منطقه بمانیم. از طرفی دیگر، رقبای ما در حال تحرک هستند و ما اگر این تحرک را نداشته باشیم دچار رکود خواهیم شد. بر این اساس، بینالمللی شدن در چنین شرایطی، یک مزیت نیست بلکه یک جبر و ضرورت است چراکه خود علم نیز یک حالت همافزایی و جهانوطنی دارد و اگر تعاملات بینالمللی نداشته باشیم، هیچ حرفی برای گفتن نیز نخواهیم داشت. این در حالی است که در برنامه ششم توسعه در جذب دانشجویان بینالمللی یک جهش ۸ برابری پیشبینی شده است.
اگر بخواهیم این جهش را محقق کنیم، باید زیرساختها را تقویت کنیم و اطلاعات لازم در خصوص وضعیت ایران و کشورهای رقیب در جذب دانشجویان بینالمللی را در اختیار مدیران قرار دهیم و تجربه کشورهای موفق را به آنان منعکس کنیم. خلأ این اطلاعات دغدغه من برای نوشتن این کتاب شد. از این رو، در این کتاب، تجارب ۴۰-۵۰ کشور را در ۵ قاره، سازماندهی و در بخشی از کتاب، بهترین عملکردها را معرفی کردهام.
آیا نسخه جوامع دیگر میتواند در جذب دانشجویان بینالمللی برای کشور ما مطلوب باشد؟
این نسخهها یک بخش ثابت و یک بخش متغیر دارد؛ بخش ثابت به این نکته میپردازد که برای داشتن دانشجوی بینالمللی باید «کیفیت آموزشعالی» را ارتقا داد و «خدمات آموزشی» ارزان ارائه کرد. این راهبرد چندان ارتباطی به فضای فرهنگی هر کشوری ندارد. اما در بخش متغیر که به بافتار مربوط میشود، کار ما معرفی این تجربهها به خواننده است و دنبال تجویز آن در ایران نیستیم. هر چند که در بخشی از مطالعه، تجویزاتی هم داشتهام اما این تجویز بر اساس کنکاش در خود بافتار ایران (فرصتها و تهدیدها) بوده است.
چرا امروزه بینالمللی شدن علم اهمیت پیدا کرده است؟ و آیا میتوان از تبدیل شدن «علم» به «قدرت» در دنیای امروز سخن گفت؟
بیشک اگر علم به قدرت تبدیل نمیشد، اکنون ما از «دیپلماسی علمی» سخن نمیگفتیم. ولی فارغ از تلاشهای دولتها برای استخدام علم، در ذات علم «بینالمللی شدن» نهفته است و به نوعی علم اساساً ماهیتی بینالمللی دارد.
در دوره باستان دانشگاه جندیشاپور ماهیت بینالمللی داشت و در آنجا پژوهشگران، طبیبان و حکمایی از سراسر دنیا، پژوهش، تدریس و درمان میکردند. وقتی جندیشاپور با آن قدمت، ماهیت بینالمللی داشته است، اکنون در قرن بیست و یکم سخن گفتن از بینالمللی شدن دانشگاه نباید چندان عجیب به نظر برسد. بخصوص اینکه علم جدید، ماهیت بینالمللی دارد، به عبارتی، اگر یافتهای علمی از سوی همگنان علمیاش به رسمیت شناخته نشود، گویی آن علم تولید نشده است. این دانش تولید شده را باید جامعه بینالمللی علم، به رسمیت بشناسد. واقعیت این است که جامعه بینالمللی علم، حتی علمی که در چارچوب بومی تولید میشود را نیز به رسمیت میشناسند و معتقدم برای رهانیدن علم بومی از حالت شخصی، باید آن را منتشر کرد.
چقدر در زمینه همکاریهای بینالمللی نگرانی یکسویه شدن جریان تبادل اطلاعات وجود دارد؟
همکاریهای بینالمللی در حوزه علوم، انتخابی است که شما انجام میدهید. یعنی، بر خلاف جهانیسازی، این شما هستید که همکاران خودتان را انتخاب میکنید و میتوانید همکاران خود را از کشورهای مسلمان، دوست، همسایه و... انتخاب کنید. بنابراین، شما در بینالمللی شدن حق انتخاب دارید و این یک راهبرد هوشمندانه است؛ چراکه متناسب با بافت و نیازهای جامعه میتوانید دست به انتخاب صحنه بازی بزنید. بنابراین، من این نگرانی را ندارم بخصوص اینکه اگر ایرانیها در حوزه علومانسانی قوی باشند این همکاریهای بینالمللی به صورت انفعالی نخواهد بود. بیشک تأثیرپذیری وجود دارد اما میتوان هویت مستقل و اقتضائات خود را در عین حال حفظ کرد.
برای جذب دانشجوی بینالمللی، در کشور با چه موانعی مواجه هستیم؟
در خصوص موانع جذب دانشجویان بینالمللی کارهای بسیاری صورت گرفته است؛ بهعنوان مثال در دانشگاههای تهران، شهید بهشتی و... پایاننامههایی در این خصوص دفاع شده اما کمتر کسی چشمانداز و راهبرد برای آینده ارائه کرده است. در این پایاننامهها طیف وسیعی از موانع مورد بحث قرار گرفته است؛ موانع سیاسی، فرهنگی، مدیریتی و بوروکراتیک و... عمدتاً موانع را به «ساختار متصلب اداری» و «فقدان رویکرد مناسب بین مدیران» نسبت دادهاند.
اما ما از بحث آسیب عبور کردهایم چراکه در حقیقت تحرک بینالمللی دانشجویان جریانی یک طرفه نیست. از طرفی دانشجویانی که از خارج از کشور داریم، بیشتر دانشجویان مسلمان و از کشورهای همسایه هستند و به هیچ عنوان برای ما مشکلی ایجاد نمیکنند بلکه میتوانند عمق فرهنگی ما را به مرور شکل دهند و سفیران فرهنگی جمهوری اسلامی باشند.
اشاره کردید که ما از کشورهای اروپای غربی پذیرش کمتری داریم؟ چرا؟
استانداردهای آموزشعالی در ایران با استانداردهای آموزشعالی در کشورهای اروپای غربی، همخوان نیست و دانشگاههای اروپا و امریکا بجز دانشگاههای مشهور داخل کشور، برخی مدارک تحصیلی ما را هنوز شناسایی نکردهاند.
ولی میتوان بسیاری از این موانع را براحتی کاهش داد؛ از جمله اینکه دانشگاههای ایرانی سیستم بازاریابی برای جذب دانشجویان خارجی ندارند. بسیاری از دانشگاههای ما، بخش زبان انگلیسی سایتهایشان بسیار ضعیف و قدیمی است و به روز نشده است و اطلاعات جامعی در مورد دانشگاه و رشتههای فعال آن دانشگاه ارائه نمیکند. در بخش زیرساخت هم کارهای زیادی باید انجام شود. در این بخش، ابتدا باید در داخل بینالمللی شویم و بعد بتوانیم بسط پیدا کنیم. این را «بینالمللی شدن در خانه» internationalization at homeمیگویند. اکثر کشورهایی که موفق بودند نیز ابتدا فرآیند بینالمللی شدن در خانه را طی کردهاند و زیرساختهای لازم را فراهم کردهاند. یکی از این زیرساختها «زیرساختهای زبانی» است که در هر دانشگاهی باید حداقل بتوان به سه- چهار زبان دنیا تدریس و پژوهش کرد. استادان باید شایستگیهای بین فرهنگی داشته باشند تا بتوانند در کلاسهای چند فرهنگی تدریس کنند و ساختارهای مدیریتی به سمت انعطاف تغییر جهت پیدا کند. ما باید به الزامات کیفی جذب دانشجویان بینالمللی نیز توجه کنیم و این ایده را سطحی نینگاریم.
در جریان جذب دانشجو، چقدر گفتوگو و تبادل علمی شکل میگیرد؟
بخشی از «تحرک علمی» جنبه جغرافیایی دارد و بخش دیگر، جنبه همافزایی علمی است که در درون آن نهفته است. قطعاً در این فرآیند تحرک علمی، «شبکهسازی» هم صورت میگیرد و بسیاری از دانشجویان بینالمللی در فضای مجازی حضور مییابند و باعث میشوند تا دانش میان رشتهای به وجود آید چون در کشور مبدأ و مقصد تنوع رشتهای وجود دارد و چرخش نخبگان را تسهیل میکند.
مبدأ و مقصد مهاجرت دانشجویی اغلب چه کشورهایی هستند؟
در کره زمین ۴ و نیم میلیون دانشجوی بینالمللی در حال جابهجایی است. اینکه کشورهای مبدأ و مقصد اغلب چه کشورهایی هستند؟ رشتهها و دانشگاههای پرطرفدار چه رشته و دانشگاههایی هستند؟ و استراتژیهایی که این نهادهای علمی برای تسریع این تحرک در پیش گرفتهاند، چه هستند؟ پاسخ به این سؤالات و تحلیل اینکه دانشجویان کجا میروند و چرا میروند بسیار جالب است.
در واقع یک جامعه ۵ میلیونی در سطح ۵ قاره در حال حرکت است. در مراجعهای که به آمارها داشتم متوجه شدم که از بین ۴ و نیم تا ۵ میلیون دانشجوی بینالمللی که در سطح دنیا داریم، ۵۴ درصد سهم قاره آسیا است و این فرصتی بزرگ برای ایران است که بتواند درصدی از این دانشجویان را جذب کند. جالب است که در اروپا، کشورهای عضو اتحادیه اروپا ۲۴ درصد سهم کشورهای مبدأ را در این «تحرک بینالمللی» تشکیل میدهند و از طرفی بیش از ۴۰ درصد کشورهای مقصد هم همین کشورهای اروپایی هستند. ۴۶ درصد کل دانشجویان بینالمللی مقصدشان اروپا است و خود اروپا مبدأ حرکت ۲۴ درصد دانشجویان بینالمللی است. یعنی همچون آب جاری از آن طرف دانشجو میآید و از آن طرف دانشجو میرود.
از نظر سهم کل دانشجویان مشغول به تحصیل، امریکا ۲۰ درصد این دانشجویان را به خود اختصاص داده است. در سال ۲۰۱۴ انگلستان و استرالیا هر کدام ۲۰ درصد از سهم ثبتنامشدگان را داشتند یعنی جمعا ۴۰ درصد. از طرفی میزان جذب دانشجوی خارجی در امریکا از سال ۱۹۹۸ تا سال ۲۰۱۲ دو برابر شده است و این جهش قابل توجهی است. فقط پس ازحادثه یازده سپتامبر یک توقف چند ساله رخ میدهد و این رشد، آهنگ کندتری به خود میگیرد. در این میان، مالزی، سنگاپور، ترکیه، قطر و امارات از این فضا حسن استفاده را میکنند و دانشجویان آسیایی را به سمت خود جذب میکنند. هیچکس در این مسیر توقف نکرده و اگر ایران در این مسیر توقف کند به ضرر خود عمل کرده است.
سهم ایران در این بازار بینالمللی جذب دانشجو چیست؟
آمارها قابل توجه نیست. در مورد دانشجویانی که خود به صورت شخصی عمل میکنند آمار منتشر شده رسمیای وجود ندارد. آمارهای دانشجویان بورسیه ایرانی به خارج از ایران بسیار پایین است و این آمارها در برخی سالها به عدد صفر هم میرسد و رقم قابل توجهی نیست. اما آمار دانشجوی خارجی ورودی به کشور طبق مصاحبه وزیر علوم ۵۲ هزار دانشجو خارجی اعلام شده است که در این آمار، دانشجویان و طلاب جامعةالمصطفی هم هستند و دانشجویان عراقی و افغان که متولد ایران هستند نیز خارجی تلقی شدهاند. بنابراین، در بازار بینالمللی شدن آموزشعالی، ما یک کاسب خردهپا هستیم و هنوز تاجر نشدهایم و به سودآوری و پیگیری یک استراتژی نرسیدهایم. به همین دلیل است که ما تأکید میکنیم دانشجوی خارجی بگیریم، البته جذب دانشجوی خارجی مترادف با «بینالمللی شدن آموزشعالی» نیست بلکه تنها بخش کوچکی از آن است و میتواند فرآیند بینالمللی شدن آموزشعالی را تسریع کند.
- 19
- 4