عمادالدین باقی، سعید حجاریان، ظریفیان و غلامحسین کرباسچی امروز مهمان دانشگاه تربیت مدرس بودند. آنها در این برنامه که با عنوان «بازگشت به دانشگاه» برگزار شد از ضروریات توجه به جنبشهای مدنی و دانشجویی و وظایف دانشجویان در این برهه زمانی گفتند.
اظهارات آنها را به گزارش «اعتمادآنلاین» در زیر بخوانید:
باقی: آیا معترضان، سیاست خارجی ضد آمریکایی را قبول دارند؟
عمادالدین باقی با بیان اینکهدانشجویان در اعتراض به خفقان بعد از کودتای ۲۸ مرداد دست به اعتراض زدند، گفت: اختلاف بر سر آمریکایی بودن ۱۶ آذر بر سر حضور نیکسون بود.
او گفت: ۱۶ آذر به عنوان یک حرکت ضد آمریکایی شناخته میشود، برگزار کنندگان ۱۶ آذر معترض به سیاست خارجی کشور هستند و به خاطر همین است که به روحانی رای میدهند یا دست دادن ویزر امور خارجه و کری مهم می شود.
باقی ادامه داد: قبل از انقلاب هم ما جنبش دانشجویی داشتیم و با خارج از دانشگاه ارتباط داشتند و گروهها از اینها نیرو میگرفتند؟ اما الان انجمن دانشجویی اساسنامه دارد و با تجمعات بیرون هم اعلام همبستگی میکند و این تضاد بین جنبش و نهاد است.
باقی با بیان اینکه عدم تفکیک نقشها، نهاد و جنبش باعث شده تا از حقوق بشر هم برداشت سیاسی شود،گفت: پیش شرط فعالیتهای سندیکایی مسالمتآمیز بودن است. بنابراین وقتی تکلیف خود را مشخص نمیکنیم همه چیز به هم میریزد.
او ادامه داد: نسخه نمیدهم که جنبشی یا مدنی باشیم اما نمیتوان هم جنبشی رفتار کرد و هم رادیکالیسم را رویکرد خود قرار داد. حرفم این است که باید تناقض را برطرف کرد.
عمادالدین باقی در پاسخ به این سوال که فکر می کنید برای ۱۴۰۰ با توجه به وضعیت فعلی چه راهکاری وجود دارد تا بتوان مردم را برای مشارکت اجتماعی تشویق کرد تا رای بدهند؟،گفت: اگر نقد جدی درباره اصلاحات داشته باشیم نمی توانیم کار را پیش برد.
او گفت: شعار ۱۴۰۰ کمتر از اصلاح قانون اساسی باشد راه به جایی نمیبریم. هرجا مشکل در این سالها داشتیم معلوم شده که مشکل از اصلاح قانون اساسی است. هرچند که اصلاح قانون اساسی با مقاومت روبرو است و همان زمان دولت اصلاحات هم با این مخالفت شد. نیروی اجتماعی اگر هوشمندانه در صحنه باشد مشکلی پیش نمیآید. به نظر من اصلاحات به شکل الان پاسخگو نیست و اصلاح طلبان باید طرحی نو دراندازند.
حجاریان: وظیفه دانشجویان افشاگری است
سعید حجاریان بعد از عمادالدین باقی دومین سخنران این مراسم بود. او با بیان اینکه در مدت زمان منتهی به شانزدهم آذر سال جاری، چند دعوتنامه برای حضور و سخنرانی در دانشگاهها دریافت کردم،گفت: دانشجویان از آینده کشور و مسائل و مصائب دانشگاه پرسیده بودند و من با ذهن تحلیلی قادر نیستم پرسشهای بزرگ را پاسخ دهم زیرا اساسا تا نتوانم مسالهای را تجزیه کنم و به اجزایش بپردازم، پاسخگویی برایم ممکن نیست.
او در ادامه گفت: بار غم عشق تو را گردون نیارد تحمل / چون میتوان کشیدن این پیکر لاغر من. سعدی علیهالرحمه در باب چهارم گلستان درباره فوائد خاموشی فرموده است: نشنیدی که صوفیای میکوفت / زیر نعلین خویش میخی چند؟ آستینش گرفت سرهنگی / که بیا نعل بر ستورم بند. من، نهایتاً بتوانم به کفش خود میخی بکوبم و توان نعلبندی ستور شما را ندارم! البته واقف هستم، زمانیکه اوضاع سخت میشود، قافلهها در گردنه نعلبندان گیر میکنند و همانجا، مشکل آغاز میشود.
حجاریان گفت: نمیدانم نام عسگر گاریچی را شنیدهاید یا نه؟ وی، فردی خودسر بود و در همان گردنه -که در راه قم و تهران است- به ناموس و اموال مردم تعرض میکرد. در پی این اتفاقها، سیدین سندین به شاه نامه نوشته و ضمن درخواست برای تأسیس عدالتخانه، برکناری علاء الدوله، تغییر موسیو نوز و اجرای قوانین اسلام، برکناری عسگر گاریچی را هم خواستار شدند.
او ادامه داد: اول بار که نامه را خواندم، بهنظرم خندهدار رسید که در میان خواستههای بلند بالا، خواستهای به این کوچکی هم از طرف مرحومین بهبهانی و طباطبایی مطرح شده است. اما، اکنون فکر میکنم شاید مسأله خودسرها -که امنیت مردم را به خطر میاندازند- دستکمی از مصائب عمده کشور نداشته باشد. امروزه کار آنها به جایی رسیده است که، دست به هر عملی میزنند و دست و پای دولت را در پوست گردو میگذارند و دولت هم باید پاسخگوی رفتار آنها باشد. از دوم خرداد به این سو، حضور خودسرها پررنگتر از قبل شد تا جاییکه حتی دست به قتلهای زنجیرهای زدند. وقتی پلیس سیاسی کشور –که باید حافظ امنیت مردم باشد- دست به اعمال شنیع میزند از سایرین چه انتظاری میرود؟
حجاریان در ادامه با بیان اینکه در همین ماجرای ۱۶ آذر افرادی که بر خلاف قانون، مسلحانه وارد دانشگاه شدند و سه تن از دانشجویان را به قتل رساندند، اعضای گارد شاهنشاهی بودند، گفت: به یاد دارم، هر سال در سالگرد این واقعه، یکی از شعارهای دانشجویان بههنگام ورود گارد به محوطه دانشگاه چنین بود: مرگ بر این پلیس قانونشکن
او ادامه داد: وقتی پلیس قانونشکن باشد، دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. در قضیه کوی دانشگاه هم پلیس قانونشکنی فراوان کرد. در جریان حمله به سفارتهای انگلیس و عربستان هم پلیس نظارهگر بود و عملاً راه را برای خودسرها باز گذاشت. در قضایای سال ۸۸ هم همچنین. اما، علت پیدایش گروههای خودسر چیست؟ معمولاً میتوان چند علت را برای این پدیده برشمرد. اولین آنها ضعف دولت مرکزی است. مثلاً، در عراق به علت ضعف دولت، میلیشیاهای مختلفی شکل گرفته و هر یک در حوزهای دست به اعمال خلاف قانون میزنند. علت دوم، مستور بودن دولت است.
حجاریان گفت: در این حالت، گروه خودسر وابسته به دولت است اما، برای آنکه دولت مسئولیت اعمال خود را نپذیرد، دست به دامن این گروهها میشود و آنها، با علم به اینکه مورد تعقیب قرار نمیگیرند دست به اعمال خودسرانه میزنند و دولت هم معمولاً ادعای بیخبری میکند یا حداکثر، پس از اعمال فشار جامعه یا نهادهای جهانی بعضی عوامل دست دوم را قربانی میکنند. مانند قتلهای زنجیرهای یا قتل جمال قاشقچی. علت سوم، تسویه حسابهای درونی دولت گانگستری است. گاهی فساد بیش از حد دامنگستر میشود و باندهای مافیاییِ درون دولت به جان هم افتاده و چون هر یک به حیطه دیگری تعرض میکنند، به دست گروههای خودسر ادب میشوند. این مدل را در امریکای لاتین بسیار دیدهایم. علت چهارم، ایدئولوژی است. شاید بعضی گروهها وابسته به سازمان مشخص و قدرت نباشند اما آنها به علت تعلقشان به ایدئولوژی یا دکترینی خاص، خود را محق میدانند تا دیگران را از میان بردارند. شاید برخورد جنایی پیش و پس از انقلاب با تعدادی از بهائیان و دگراندیشان توسط این گروهها صورت میگرفت.
او در پایان گفت: وظیفه دانشجویان در این شرایط، افشاگری تا حد ممکن است. معمولاً این گروهها درون دخمههای تاریک به سر میبرند و تاباندن نور بر این دخمهها آنها را وادار میکند از حالت اختفاء بیرون آیند و دست خود را رو کنند یا لااقل از عواقب کار بترسند. افشاگری به هر طریق ممکن، وظیفه دانشجویانی است که، علاقه دارند کشور را به نحوی از شر این گروهها خلاص کنند. شاید روزنامهها نتوانند آنچنان که باید و شاید به این کار مبادرت ورزند اما فضای مجازی محل مناسبی برای روشنگری است. ولی باید دقت کرد اطلاعات صحیح و بررسی شده را در اختیار مردم گذاشت و الا، فضای مجازی هم تبدیل به لجنزاری میشود و خودسرهای مجازی در تاریکی میایستند و به سمت روشنایی تیر میاندازند و با اسامی مجعول و حتی ربات به جنگ اشخاص حقیقی میروند.
کرباسچی: شعار استقلال امروز کافی نیست
غلامحسین کرباسچی یکی دیگر از سخنرانان مراسم روز دانشجو در دانشگاه تربیتمدرس بود. او با بیان اینکه اختلاف بر سر مصادیق نیست و اصل بر اصول است، گفت: پاسداری ۱۶ آذر برای این روز معنایی ندارد باید شمعی را روشن کرد تا آن را به صورت معنایی و مصادیق ریشهدار کرد.
او ادامه داد: نباید فقط در فکر نه گفتن به مدیران کشور باشیم، باید در فرایند تصمیم سازی نقش داشته باشیم. امروز نقش دانشگاه و پژوهش آنها در راهنمایی جریانها و محافل سیاسی خالی است.
کرباسچی با بیان اینکه ابر چالشهای اقتصادی وجود دارد که تصمیمگیری یکی از آنها است، گفت: شعار استقلال امروز کافی نیست، باید نشان داد که استقلال از شرق و غرب با چه راهکار و سازکاری ممکن است.
او گفت: همه هنر نسل شما باید این باشد که دیگر ۱۶ آذری تکرار نشود نه اینکه هر نسلی ۱۶ آذر خود را داشته باشد. دانشجویان نه باید و نه میتوانند در اجزا نقش داشته باشند اما میتوانند با موضع گیریها هدایت کنند. هر فرد و هر جریان سیاسی باید انتخاب کند که اولویت چیست.
او در پاسخ به سوال دانشجویی که درباره ثبات سیاسی کشور پرسید،گفت: دولتی که روی کار آمده نقایصی دارد و اصلاحطلبان هم مانند اصولگرایان منکر آن نیستند.
او ادامه داد: اصلاحطلبان این جسارت را دارند که بگویند روحانی را بهتر دیدیم و نقایص آن را هم میگویند و دید انتقادی دارند. اگر ما دولت و نهاد را نفی کنیم چه میماند؟راهی به جز اصلاحات برای بهبود وضعیت کشور نیست. نه براندازی ممکن است نه اصولگرایی به این شکل الان. خوب است مانیفست نواصولگرایی را بخوانید. البته که اصلاح طلبان هم مقدس نیستند و نقایصی دارند و در تلاش برای اصلاح وضعیت هستند.
ظریفیان: دانشگاه همچنان زنده است و امید کشور به دانشجو است
غلامرضا ظریفیان آخرین سخنران این مراسم بود. او با بیان اینکه من هم مانند بقیه معتقدم که جنبشهای انقلابی تمام شده اما جنبشها حاصل جامعه مدنی است، گفت: ۱۳۱۴ اولین اعتصاب دانشجویی در دانشگاه تهران رخ داد که یک سال بعد از تاسیس دانشگاه تهران بود. این اعتصاب جواب داد و مدیر دانشگاه عوض شد.
او گفت: از تیر ۷۸ یک شوک بزرگ به دانشگاه وارد شد که هنوز دانشگاه در آن شوک است. دانشگاهی که برای نظام فرصت بود یک مرتبه تهدید تصور شد و باید این را روشن کرد که چرا این اتفاق افتاد.
ظریفیان ادامه داد: در دور دوم انتخابات آقای روحانی این دانشجویان بودند که مردم را به صحنه آوردند و بیشتر ستادهای انتخاباتی در دست دانشجویان بود چون دانشجو احساس تعهد میکرد. در دوره آقای روحانی به دلیل بیتوجهی دولت و بخشی هم به دلیل بیاختیاری وزارت علوم و دولت در برخی امور که از دوران احمدینژاد رخ داده بود، دانشجویان نادیده گرفته شدند. با همه این اتفاقات دانشگاه همچنان زنده است و امید کشور به دانشجو است.
- 9
- 2